32

عقل نظری

از کتاب: نگاهی به سلامان و ابسال جامی

عقل نظری آنست که معانی کلیه و صور عقلی رادرک میکند و این عقل را از جهت ادراک آن معانی مراتب و درجاتی است به عبارت دیگر عقل بشری در سیر کمالی کمالی وقوس صعودی خود چهار مرتبه را سیر میکند و در هر مرتبه نام خاصی بخود میگرد تو ضیح اینکه : انسان هنگامیکه تازه پا بعرصه هستی میگذارد هیچگونه نشانه تعقل و تفکر در او وجود ندارد جز آنکه اگر بحیوانات مقایسه شود می بینیم که در انسان قوه تعقل است که حیوان فاقد آنت عقل در این مرتبه قوه و استعداد محض بوده از تمام معقولات خالی است به همین جهت او را به هیولی تشبیه کرده نامش را "عقل هیولانی" گذارده اند چون عقل از این مرتبه گذشت به هرتبه دیگر نایل میشود و در این جا اولیات یعنی معقولات بدیهی و مطالب ضروری را از قبیل اینکه "کل بزرگتر از جزء است" در می یابد و بنام "عقل بالملكة" خوانده میشود.

عقل متکامل در این مرتبه نیز متوقف نگشته به جایگاه عالیتری صعود میکند و درین مقام معقولات نظری و کسبی را بدست می آورد یعنی معارف بدیهیۀ را برای حصول مجهولات نظری مقدمه ار میدهد اگر چه بالفعل به مطالعه معقولات خود شتول نیست اما هر وقتی بخواهد میتواند به مشاهده آنها بپردازد. این مر تبت را "عقل بالفعل خوانند انجام عقل انسان به مرتبه ای میرسد که صور معقولات در نزد او حاضر میشود و او با لفعل همه را مطالعه و مشاهده میکند و بدون ترتیب مقدمات واجد تمام علوم میشود این مر تبه را عقل بالمستفاد گویند چه عقل در این مقام مستفاد از عقل فعال است که همواره در راه تکامل نفوس را از قوه بفعلیت میرساند تا بحد اعلی و اوج ترقی و کمال مطلوب خود نایل آیند وعقل فعال همچون آتشی است که چراغهای عقل از آن مشتعل و روشن می شود.