الثاني والعشرونرلملك بدرالدين نصرتخان سنقرصوفی
ملك نصرت خان سنقرصوفی،رومی اصل است،ملك (۴) بغایت ستوده خصالوگزیده(افعال واوصاف و شجاع ومبارز وخوب سیرت،به همه انواع مردي(ومردانگی )آراسته،بنده سلطان دهید بود،و بعهد هريك ازسلاطین درهرمرتبه خدمات کرده بود،اما درعهد دولت علاءالدین مسعود، درشهور سنة اربعين وستمائه، که امراء ترك خروج کردند و خواجه [ نظام الملك) مهذب(الدين) وزیررا شهید کردند این ملک یکی ازامراه سرغوغا بود. بعد ازآن امیرکول شد،وآن ولایت را ضبط کرده و با حشم ورعایا، بطریق انصاف وعدل روزگارگذرانید و درآن سال کاتب این حروف منهاج سراج را اتفاق سفر لكهنوتي افتاد.چون بخطه کول وصول بود(۵) آن اميرنيكوسيرت بسیار دلداری و لطف کرد(و) بعد ازآن اقطاعات دیگر یافت و درعهد دولت سلطان سلاطين ناصرالدنيا والدين ولایت بھیانه(۱) اقطاع او شد.درآن ديار(بود) ومفسدان را مالش ها داد، ودروقتی که ملك عزالدين بلبن کلوخان ازولايت سند بدرشهردهلی آمد ملك سنقرصوفی باحشم بسیارازبهیانه بشهر رسید اهل شعروا کابرحضرت را ازوصول او باحشم استظهاری شد (۷) و بعد ازآن درشهورسنه سبع وخمسين (۸) وستمائه، ازغایت اعتمادی که حضرت اعلی سلطان اسلام خلدالله ملکه را بروی بود، و نهایت تربیتی که الغخان (۹) اعظم را درباب او
(۱) درمتن و راورتی ومط واصل كذا: ولی در يك نسخه مط و راورتی ، کنيزك هم آمده، و دردیگرنسخ راورتی کسرك و كرك ضبط است، وی گوید که کرك غالبا نام جانی است بین لاریا نه و رهنك و بهوانی بعرض ۲۸ درجه و ۴۹دقيقه وطول ۶۷ درجه و ۲۲ دقیقه و (۵۸) مبلی غربی دهلی ، (۲) مط:غایت برن او را بود،والله اعلم بالصواب، (۳) در راورتی وما تحت عدد(۲۱) آمده،مط:الملك نصرت خان بدرالدين سنقرصونیرومی،راورتی: ملك نصر تخان بدرالدين سنقر صوفی روم (۴) معط: وملکی بغایت (۵) مط: کولرسیداین امیر(۶) اسل: بهتانه (۷) معا: بود(۸)راورتی واصل كذا مط: تسع وخمسین ولی در یکی ازنسخ مأخذ مط سبع هم آمده،(۹) اصل: الوخان
ملوک شمسیه طبقه۲۲ (۴۳)
بود،محروسه تبرهشده ونام و جهجورولکهوال(۱) وجمله سرحد ها تا دارای آب(۲) بیاه همه اورا فرمودند، ولقب او نهرت خان شد ودرآن حدود آثارپسنديده نمود،وحشمها(ی) بسیار جمع کرد، و تا تاریخ این کتاب بحکم فرمان اعای هم دران سرحداست با آلات وعدت تمام ولشکر بسیار (۳) والله اعلم بالصواب.