کابل بودائی

از کتاب: افغانستان در پرتو تاریخ

راجع به ریشه نام (کابل) وضبط های مختلف نام این شهر درمتون کلاسیک یونانی وپهلوی مقاله مختصری برای رادیو نوشتم (مقاله گذشته) اینجا میخواهم موقعیت کابل بودائی را تصریح کنم شبهه ئی نیست که کابل بحیث یک وادی بحیث یک دره بحیث یک قلعه، بحیث یک دهکده وبالاخره به حیث یک شهروپایتخت افغانستان تاریخ طولانی دارد واگربه اساس قدیم ترین مجموعه مسکوکاتی که تقریبأ ۲۰ سال قبل ازکول چمن حضوری ازپای تپه مرنجان کشف شد ودرموزه کابل محفوظ است حساب کنیم از حوالی قرن ۵ ق م تاریخچه کابل را آغازمیتوانیم؛ درطول این ۲۵ قرن کابل دوره های مختلف تاریخ را پیموده که ازآن جمله یکی دوره بودائی است که آنرا دوره کوشانی های بزرگ هم خوانده می توانیم.

شبهه نیست که دراثرتحقیقات باستان شناسی آثارخرابه های معابد واستوپه های بودائی روی پوزه های کوهها روی تپه های ماحول شهرازنقاط مختلف مثل چکری، کمری، شیوکی از دامنه شاخ کوه برنتی از پنجه شاه خضرو شهدای صالحین،ازخواجه صفا، تپه مرنجان، تپه خزانه تپه سلام وگردنه علی آباد وجاهای دیگر پیداشده ولی اگربدقت شواهد وآثاروطرزآبادی بقایای این معابد این معبدها واستوپه ها مطالعه شود واضح میشود که این ها هرکدام به یک دوره تازه تری تعلق میگیرند ومعابدی بود منزوی که طبق مقتضیات عصربودائی روی پوزه های مشخص کوهها تپه های اطراف کابل آباد شده رفته است. موسیوفوشه خاورشناس متوفای فرانسوی معتقد به این بود که کابل بودائی بحیث یک دهکده درچکری در ۱۲ کیلومتری جنوب شرق کابل فعلی درمحلی وقوع داشت که هنوزهم امروز فرازبیغه کوه مناری بنام منارچکری موجود است که دیدن آن برای مدققین وسیاحان اهمیت خاصی دارد.

نظریه موسیوفوشه متکی به مطالعات آبدات تاریخی این محل و کاوش هائی است که به درخواست و از طرف موسیو (گودار) درآن حوالی بعمل آمده است.

درچکری علاوه برمناری که بالای تیغه کوه موجود است معرفی ممیزات آن مقاله جداگانه می خواهد؛یک مناردیگربنام (سرخ منار) و چندین استوپه موجود است که خوشبختانه بامرورزمانه وبرخی خرابکاری های قصدی بخوبی محافظه شده ومطالعه آنها ازنظرسبک معماری بودائی کابل درعصرکوشانی اهمیت خاصی دارد. دراطراف تپه کوچکی که سرخ مناری بالای آن اعمار شده است بقایای دیوارهای بلندی تا۴۰ سال قبل موجود بود که شواهد آن کم کم ازبین رفته درمقابل سرخ مناربقایای بزرگترین استوپه کابل بودائی تا حال موجود است که ۴۷ مترطول محیط آنست ولی ازمعبد مربوط آن جزاراضی مرتبه دارچیزی باقی نمانده عقب سرخ مناردره کوچکی است؛بنام یخ دره وعقب منارچکری دره دیگری است بنام سنجد دره که درته هرکدام آن استوپه های کوچک هنوزموجود می باشد.

از چکری دورتربطرف شرق بطرف خورد کابل ساحه ئی افتاده معروف دامن کمری که درآنجاهم بقایای دواستوپه دیده میشود که طول محیط یکی آن ۴۵ متراست؛ ازآنجا بازهم کمی بطرف شرق محلی می آید که عوام محلی آنرا(سه توپان) میگویند وچون(توپ) همان کلمه استوپه بلکه بقایای ۵ استوپه دیده میشود.

بدین ترتیب واضح می شود که درعلاقه (کمری –چکری) درقرن های اول عهد میسح (مخصوصأ از قرن اول تا قرن سوم مسیحی) استوپه ها ومعابد بودائی زیادی وجود داشته وبقایای منارها و استوپه ها شکی درین نظریه باقی نمی گذارد.

باستان شناسان انگلیسی مانند میسن درحوالی ۱۴۰ سال قبل خرابه های کابل بوادئی را دیده وحتی در بزرگترین استوپه چکری شکاف بزرگی زده وبرخی ظروف گلی وجعبه سنگی و مسکوکات را ازآنجا برده اند کابل بودائی ازنظرعمران وآبادی شهری وتعداد جمیعت اهمیت زیادی نداشت؛ ولی ازنظر مرکزیت دینی درقرن هائی که ذکررفت خالی ازاهمیت نبوده وجود منارچکری فرازمعابد واستوپه ما زواربودائی ازطرف شرق و شمال بدانجا رهمنونی میکرده. 

۵ر۷ر۴۱