صبوحی
از کتاب: آثار هرات
صاحب آتشکده او را در قطار شعرای هرات قید کرده است و میگوید در آخر عمر به سیاحت هندوستان رفته در آنجا وفات یافته است.
چنان از ناله شب دلتنگ سازم پاسبانش را
که برخیزد ،رود با من گذارد آستانش را
وله
زیر لب دشنام ای نامهربان دادی مرا
کشته بودی از تغافل باز جان دادی مرا
فغان کز چشم آن نامهربان زآنگونه افتادم
که هرگز چشم او بر من نیفتاده است پنداری