ادب ویدى
عمومیات ادب ویدی، ادبیات شفاهی سرودهای معلوم و سرودهای گمشده، ریشی رگوید، محل ظهور سرودهای ویدی.
عمومیات ادب ویدى
قراریکه در بخش اول ذکر یافت زبان سانسکریت پیش از اینکه به این نام مسمی شود، یعنی زبان سرودهای اولیه آریائی که قدیم ترین مظهر لسان هند و اروپائی شناخته شده در ماحول هندوکش نشو و نما یافته است.
آریاها در آن مراحلی که بین حوزه اکسوس واندوس (آمو دریا و سند) میزیستند، مراتب رشد معنوی را به اندازه کافی پیموده و سویه فکری طبقات منور بجائی رسیده بود که الهامات دل و تخیلات عقیده خود را در قالب سخن موزون در آورند.
این سخنان موزون عبارت از یک سلسله اشعاری است معروف به "سرودها" که قسمتی از میان رفته و قسمت دیگر سینه به سینه حفظ شده تا در قید تحریر و کتابت درآمده است پیشتر اشاره کردیم که زبان سرودهای آریائی قدیم ترین مظهر زبان هند و اروپائی است. حالا به این نکته متوجه میشویم که قدیم ترین مظهر ادبی هند و اروپائی یعنی سرودهای آریائی در قالب ادب شفاهی بار اول در کوهپایه های آریانا (افغانستان) به میان آمده است.
ادبیات شفاهی نسبت به ادبیات تحریری قدیمتر و طبیعی تر است و بحکم قانون فطری میتوان گفت که همه اقوام بشری این مرحله را کم و بیش گذرانیده اند ولی رویهمرفته همه جا از مراحل ابتدائی تجاوز نکرده و اگر تجاوز هم کرده، حفظ نشده و در نتیجه اثر زیادی از آن باقی نمانده است لذا میتوان گفت که ادبیات شفاهی و مخصوصاً حفاظت آن قرنها در حافظه و سینه یکی از اختصاصات آریائی و باز اگر دقیق تر بگوئیم یکی از ممیزات مختصه قبائل هند و آرائی است که در عرف ما بنام کتله باختری خوب تر شهرت یافته است. در ماحول هندوکش که مهد ظهور و نشو و نمای ادبی آنهاست، پدران خانواده طبق یکی از عادات کهن خانوادگی که جنبه مذهبی هم به خود گرفته بود، نهایت کوشش به خرج میدادند تا فرزندان خود را از ثمره میراث معنوی مستفید سازند و این رسم نیکو سبب شد که سرودهای آریائی چه ویدی و چه گات ها که از آن در بخش سوم صحبت خواهیم کرد، حفظ و صیانت شود.
سرودهای معلوم و سرودهای گمشده
روی هم رفته مجموع سرودهای آریائی را دو عنوان می دهند :
(۱) - سرودهای معلوم
(۲) - سرودهای مجهول یا گم شده
این طبقه بندی به شهادت متن خود سرودهای معلوم به میان آمده و از روی آن معلوم میشود که غیر از سرودهائی که تا حال در دست است، سرودهای دیگری هم بوده که بیشتر آن به علت قدامت زمان از خاطره ها هم محو شده است.
تذکر موضوع سرودهای گم شده آریائی در تاریخ ادبیات افغانستان کمال اهمیت دارد زیرا قراریکه بعدتر خواهیم دید چون صحنه ظهور قدیم ترین سرودهای معلوم جنوب هندوکش بوده است، می توان سرودهای گم شده را تا یک اندازه زیاد محصول تقرر آریاها در شمال هندوکش دانست و احتمال بسیار قوی میرود که انشأ سرودهای آریائی در و حوزه اکسوس (آمودریا) شروع شده باشد. (۲)
ریشی
سرودهای آریائی که معمولاً بنام سرودهای (ویدی) یاد می شود و شرح لغوی و ادبی آن بعدتر خواهد آمد، محصول ذوق و قریحه شعرائی است.
که از میان بعضی خانواده های آریائی سر بلند کرده و معمولاً آنها را (ریشی) می گفتند.
کلمه ریشی در عصر ویدی مفهومی داشت جامع و بر کسانی اطلاق می شد که در تمام دانستنی های متداوله وقت معرفت داشتند. ریشی ها یا دانایان قوم در حیات ،روحانی اجتماعی، سیاسی و ادبی جامعه قیادت می کردند و در حفظ رسوم و عنعنات و تقویه روحیات قومی و راهنمائی مردم به مدارج عالی اخلاقی سهم بارز و برجسته داشته اند عصاره افکار صائب خویش را در لفافه اشعار و سرودهای مهیج و جذاب طوری به مردم تلقین میکردند که بعد از سه و نیم هزار سال هنوز باقی و در قطار زیبا ترین مظاهر ادبی بشر قرار دارد. ریشی ها شعرائی بودند که شعر سرائی پیشه آنها بود و به این وسیله در تمام طبقات از کانون خانواده ها گرفته تا دربارهای شاهان نفوذ داشتند و در همه جا محبوب و محترم بودند.
ریشی ها در واقع زبان سانسکریت را پیش از اینکه سانسکریت شود در آوان اولی نشو و نما چنان توسعه دادند که در دوره های بعد نظیر آن را نمی توان یافت سرودهای ویدی خوشبختانه زیادی این ریشی ها را چه مرد و چه زن حفظ کرده و از آن به صراحت معلوم می شود که مردان و زنان آریائی در عصر ویدی در انشأ و سرود و حفظ امانت و میراث معنوی ادبی میکوشیدند و در اثر اجتهاد افراد منور خانواده ها بود که این مجموعه بزرگ ادبی به میان آمد و در طی هزاران سال حفظ شد.
ریگ وید
رویهم رفته سرودهای معلوم آریائی را بنام (سرود وید) یا ویدی یا محض بنام (ودا) یاد می کنند.
(ودا) اصلا به معنی (دانش و معرفت) است و از فعل (وید) یعنی (دانستن) اشتقاق یافته و مجموع سرودهای ویدی از نقطه نظر قدامت و موضوعات مذهبی به چهار مجموعه یا کتاب تقسیم شده است که قدیمترین و مهمترین آن به( ریگ ویدا) یعنی دانش مقدس موسوم است و از نقطه نظر مراتب ادبی و امثال جغرافیائی و نیمه تاریخی ارتباط زیاد به وادی های جنوب هندوکش " افغانستان شرقی " دارد.
ریگ وید مشتمل بر ۱۰۲۸ سرود است که آن را بطور عموم به ده کتاب یا جزوه یا قرار اصطلاح ویدی به ده (ماندلا Mandala) یا دائره تقسیم نموده اند و هر یک را کتاب خانواده ئی نیز گویند.
گرچه بطور عام سرودهای ده جزوه ریگ وید دارای خواص مشترک نیست، اما شش کتاب آن که از دوم تا هفتم باشد مشابهاتی بهم دارد و هسته مرکزی جزوه هائی دیگر را تشکیل میدهد. اوزان اشعار سرودهای مختلف و مصرعهای منظومه ها ۸ - ۱۱ - ۱۲ سیلابی می باشد.
کلام ریگ وید تا یک اندازه پیچیده و مرموز و اصطلاحات خاص دارد، ولی لطف بیان و تشبهات بدیع و امثال قشنگ و اسماً ارباب انواع و تخیلات بدیع سخن را به منتها درجه قشنگ و پر کیف ساخته است. ریگ وید در حقیقت امر به تنهائی عصاره تمام ادب ویدی است زیرا سه کتاب دیگر وید و بقیه ادبیات بعد از عصر ویدی هم از آن الهام گرفته و بسیار مطالب آنرا اقتباس کرده اند.
مجموعۀ سرودهای ریگ وید به تنهائی محصول چندین قرن است قسمتهای قدیم و جدیدی دارد که زبان آن هم به همان تناسب پاره تغییر کرده است.
در قسمت های جدید سرودهای مذکور استعمال حروف علت بیشتر شده حرف (ی) در اکثر موارد جای (ر) را گرفته است و وقفه کمتر گردیده و بعضی لغات قدیم از استعمال افتاده است.
دوره های قدیم سرودهای ریگ وید را که بیشتر به خاکهای افغانستان شرقی تعلق میگیرد بنام عصر (شاندا) Chandas و دوره جدید آن را که به خاکهای ماوراً شرق "سندهو" ارتباط دارد، (مانترا) Mantras گویند. تعیین تاریخ ریگ وید به اتفاق آرا مشکل و نظریات بسیار متباین است بطور متوسط قدیمترین دورۀ آن را که عصر (شاندا) باشد بالاتر از سال 1500 (ق - م ) قرار می دهند که سه و نیم هزار سال پیشتر از امروز شود سه کتاب دیگر ویدی عبارت اند از :
(سام وید) ، (یجور وید) و (اتر وید) اولی کتاب آهنگ و نوا، دومی کتاب دعاهای قربانی و سومی کتاب جادو و تلسم است که بعد از مهاجرت و توطن آریاها در خاک پنجاب به میان آمده است از لحاظ زبان و ملحوظات ادبی و مضمون میان این سه کتاب و ریگ وید فرق زیاد است و از نقطه نظر زمان هم بطور متوسط هزار سال آنها را از هم جدا می کند.
ادبیات بعد از ویدی شامل برهماناها، ایوپانیشاد، سوتراها و غیره است که عصر حماسی ادب سانسکریت را در بر می گیرد که خارج از حوزه ادبی کشور ما به میان آمده است.
محل ظهور سرودهای ویدی
سرود ویدی از نقطه نظر زبان و از نقطه نظر فن شعر مقدمه تاریخ ادبیات آریائی افغانستان است و تمهید این تاریخ ادبی با سرودی آغاز می شود که در قدیمترین و اصیلترین زبانهای هند و اروپائی انشأ یافته است.
سرودهای گم شده یا پیش آهنگ سرودهای معلوم در صفحات شمال هندوکش در پرورش قریحه شعرا تاثیری فراوان داشت و سبب شد که در جنوب سلسله کوه مذکور یک دورۀ جدید ادبی آغاز گردد.
رویهم رفته صحنه ادبیات ویدی شامل خاکهائی است که اقلا از کاپیسا تا پنجاب انبساط داشت. قدیم ترین حصه این مجموعه یعنی سرودهای ریگ وید و مخصوصاً قسمتهای قدیمه آن در درههای هندوکش و سپین غر و در حوزه رودخانه های حصص شرقی و جنوبی افغانستان در (گندهارا) و " پختیا " سرود شده است و به این اساس می توان گفت که تجدید روح ادبی و انشأ سرودهای آریائی ،ویدی در دره های (کوبها) کابل (گوماتی) گومل (کرومو) کرم (سواستو) سوات به میان آمده و ریشی های متوطن این دره های سرسبز و شاداب خاطرات ادبی و عنعنوی متقدمین صف را طوری تجدید کرده اند که روش فکر، طرز تخیل، اسلوب بیان و شیوه گفتار آنها سرچشمه ادب آریائی اصل ویدی شده و در چوکات زمان و مکان تا چندین قرن و تا منتها الیه نقاط شرقی پنجاب تعقیب گردیده است. پس قسمتهای قدیم ریگ وید که در آن به اکثر احتمال شمال هندوکش هم شامل است بیشتر محصول قریحه سرشار و طبع لطیف سخن سرایان آریانا است که در حوالی سه و نیم هزار سال قبل به قدیم ترین زبان هند و اروپائی حرف می زدند. سرودهای این زبان قدیم ترین مظهر ادبی ما و ریشی های آن قدیم ترین شعرای کشور ما میباشند این زبان و ادبیات منشأ زبانها و ادبیات در دوره های بعد شده و از همان زمان اولی به اسماً آب و خاک و نامهای قبائل و پهلوانان عشیره وی و کوهها و وادی ها و رودخانه های افغانستان مزین است داستانهای عشقی دختران کوهی وادی (کرومو و گوماتی) مانند قصه (پروتی)، قصه های جنگی قبائل پکتها (پشتون ها)، ایلناها (نورستانی) ها دادیک ها (تاجک ها)، گندهاری ها اهالی (گندهارا - کابل تا پشاور) مانند جنگ (ده ملک) کارنامه های شاهان مانند (پکته) ، ( توروایانا )، (دریکو)، (دیوواسا) ، رشادت پهلوانان کوه نشین، جمع آوری گیاه سوما در قله های کوه بنجوان و صدها خاطرۀ کوچک و بزرگ دیگر هر کدام به نحوی مجالس رزم و بزم آریا های ویدی را در دامنه های کوههای بلند و وادیهای سرسبز آریانا رسم می کند.
ریگ وید آئینه ایست که در آن چهره واقعی قبائل ویدی افغانستان را با تمام ممیزات مادی و معنوی آن می توان دید و می توان گفت که داستانهای حماسی قوانین قبیلوی، جذبات عشق و روح سلحشوری، آتن و موسیقی و آنچه اختصاصات ملی ما را تشکیل می دهد، مبدأ آن سرودهای ویدی و ذهنیت آن عصر است که در طی چندین هزار سال انعکاس آن همیشه به رنگی در زندگانی قومی ما جلوه گر است و شعرا و نویسندگان و قصه سرایان ما همیشه از آن الهام گرفته و می گیرند.