138

بنایی هراتی

از کتاب: آثار هرات ، بخش نقل از خط و خطاطان

مولانا بنایی هراتی از اجله فضلا و اعزّه ادبای عصر به شمار بود و به مناسبت آن که پدرش معمار بود و خود علاوه از سایر کمالاتش طبع شعر داشت تخلّص خود را بنایی گذاشت گویند بنایی در بیشتر علوم و فنون خاصه در علم موسیقی یگانه دهر بود و بیشتر اوقات با اعانی و ادنانی ظرافت و مزاح مینمود و مرام خود را در هزلیات و مطایبات به سمع عارف و عامی میرساند و از عواقب مزاح کردن و شوخی نمودن نمی ترسید؛ چنانچه وقتی به دکان پالان دوزی معروف که به جهت اصطبل پادشاه ،زمان سلطان حسین میرزای بایقرا و وزیرش امیر علی شیر نوایی اسباب مهیا می ساخت درآمد و گفت پالان امیر علی شیر را میخواهم و این حرف متدرجاً به گوش امیر علی شیر رسید و بنایی سخت بهراسید و راه فرار پیش گرفت و به خدمت سلطان یعقوب ترکمان پناه برد و کتابی مسمّی به (بهرام و بهروزی) به نام نامی او نگاشت به رشته نظم درآورد و مطلوب سلطان یعقوب گردید و او را مالی بسیار بخشید و در نزد امیر علی شیر واسطه مصالحت گردید و روانه هراتش نمود ولی بنایی به عادت رکیکه باز مزاحی نمود که ناچار فرار به طرف ترکستان نمود و در خدمت محمد خان شیبانی راه یافت و متدرجاً مرتبه و جاهش افزوده گشت و لقب ملک الشعرایی یافت بالجمله خط نیکو مینگاشت که همه جا به خوش نویسی مشهور بود و از اشعار اوست که میگوید.


زاهد به ره کعبه رود کاین ره دین است

خوش میرود اماره مقصود نه این است

تا عاقبت در سنهٔ ۹۱۸ نطقش بسته و قلم سحر بیانش شکسته گردید و از دنیا درگذشت.