111

دهقان

از کتاب: درکوچه های سرخ شفق ، معاصر

آنجا میان دشت

دهقان سالمند

اندر کتاب خاطره های گذشته اش 

میخواند قصه های غم آلود زندگی

* *

آمدش بیاد که چون روز تا به شام

جسم ضعیف او

در زیر بار بهره کشی های خان ده

بسیار خسته بود

وز فرط خستگی

از کار مانده بود.

* *

اکنون زمین از اوست

او از گزند ظلم و جفا وارهیده است

فردای تابناک

در دشت زندگی پر از رنج و غصه اش

انبوه شاخه های سعادت بپرورد


جوزای ١٣٦٠