بغلان، اولین کانون اداره و فرهنگ کوشانی درافغانستان شمالی
مستشرقان جهان وبخصوص عده معینی که درشناسائی خطۀ پهناورآسیا شناسائی و معرفت دارند کتله ئی ازچادرنشینانی را که درجلگه های بیکران شمال آسیای مرکزی ازقرنهای قبل ازآغازعهد مسیح متشتت وپراگنده بودند؛بنام (سیت) یا (اقوام سیتی) یاد می کنند. درعرف فرهنگی وادبی خود ما ودیارمامیتوان این کتله یا اقلأ برخی ازامواج آنرا که قرن هاپیش ازظهورمسیحیت به سرحدات شمالی کشورما یعنی به کرانه آمودریا نزدیک رسیده بودند؛بنام (تورانی) و (تورانیان) خواند.سیتی ها به عرف غربیان یا تورانی ها به عرف خود ما مردمانی بودند؛بادیه نشین ماهر دراسپ سواری وتیراندازی و جنگجوئی وصفات دیگری که (اوستا وشاهنامه) ایشان را شناخته اند.
این اقوام دردوره های مختلف زندگانی خود مدنیتی هم داشتند که بیشترجنبه حمله و تهاجم و شکار وسوارکاری بخود داشت و چون نیرومند و مقتدربودند خوانین و شاهان ایشان درپیرامون خرگاههای خویش جلال و جبروتی هم داشتند و طلاالات وزیورباب و اسلحه آنها با زرق و برق چشم را خیره میکردواز(کورگان ها) یعنی مقابرایشان که معمولأ شکل گنبدی هائی ازاتباربزرگ گل خاک دارد؛ پارچه های زیورو اسلحه و حتی ازبرخی کورگان هائی که درنقاط سرد سایبریا مکشوف شده است پارچه های بافت و قالیچه ها که بیشترروپوش اسپ بود بدست آمده است.
این کتله موج هائی دارد؛که وقت به وقت با تغییرمحل ازعمق دشت های شمالی و شمال شرقی آسیا بطرف غرب بحرکت آمده وبرخی به موازی کشورما ازحوزه سردریا وآمو دریا وازآنجا به داخل دیارما سرازیرشده اند از قبیل امواج مختلف ایسکائی، تخاری، کوشانی و غیره.
یکی ازمورخان قدیم چینی که درحوالی قرن ۲ ق م کتابی بنام (کشورهای غربی) نوشته و باراول ازکشورماهم صحبت کرده شاخه ئی ازین اقوام سپتی یعنی کوشانی ها را به نام (یوچی) خوانده وآنها را به صفت (خورد) و (کلان) تقسیم نموده حقیقت امراین است که (یوچی ها) وقتی به (نام) کوشانی معروف شدند که درطی قرن اول م آمو دریا راگذشته ووارد باختر گردیدند و بعدازینکه ازمیان پنج قبیله،یکی ازآنها به نام (کوی شوانگ) به چاردیگرغلبه کرد وجای هلیوکلس آخرین شاه یونانی باختررا گرفتند بنام وصفت (کوشان) و(کوشانی)مشهورشدند.
کوشانی ها درشمال هندوکش جای یونانی های باختری راگرفتند وشاهان (یونانوباختری) به جنوب سلسله کوه مذکوردربگرام درحوزۀ کاپیسا درشمال کابل فعلی مرکزسلطنت خود را قایم کردند. کوشانی ها مدتی چه به علت سد سنگی هندوکش وچه به علت مقاومت قوای یونانوباختری دربگرام وچه به علت بسط قواو قدرت درجناح غربی صفحه های باخترمدتی درشمال افغانستان ماندند و درنقاط مختلف مخصوصأ بین بلخ و قندوز به ساختن قلعه های جنگی وشهرهای مستحکم وغیره پرداختند؛ چنانچه آثاردست کوشانی در قسمت های تحتانی دیوارهای حصاربلخ موجوده با کاوش های علمی به ثبوت رسیده و آنچه بیشتردرین مقاله میخواهم خاطرنشان کنم که معرفی بغلان است بحیث یکی ازمراکزاداری وعمرانی و فرهنگی کوشانی ها درشمال هندوکش شبهه ئی نیست که این امربعد ازکشف آتشکده یا معبد سرخ کوتل بمیان آمده ومخصوصأ بعد ازکشف کتبیه معروف کنیشکا یا هوویشکا که درآن نام کوشانشاه بزرگ خوانده شده است به ثبوت رسیده است که یکی ازمعابد با شکوه دوره عروج کوشانی ها درهمین جابنام (بغولانگو) آباد بود.بغولانگوشکل قدیمی همین تسمیۀ (بغلان) است که اصل معنی آن (کانون آتش) و(آتشگاه) بوده و در اثرتاثیر ومعروفیت خود تمام ایالت بزرگ بدین نام اشتهاریافت.
قراریکه ازروی کاوش وتحقیقات علمی و کشفیات اتفاقی استنتاج می شود؛ آثارشواهد عمرانی عصر کوشانی منحصربه این معبد و به یک نقطه مثل سرخ کوتل نبوده بلکه درتمام ساحۀ وسیعی که (غوری) و (دهن غوری) و (بغلان) و (دهنه شیراز)را دربرگرفته چه درروی تپه ها وغندی ها وچه درجلگه ها ونقاطی که امروزتحت زراعت آمده همه جا بصورت بارزمخفی شواهد آبادی عصرکوشانی های بزرگ محسوس می شود.
دربغلان درتپه ئی که روی آن درین تازگیها (کافه ستاره) تعمیرشده هیکلی بدست آمده. درمیدان بزکشی بغلان ازتپه ئی که برای نشستن تماشاکنندگان تسطیح میشد پارچه هیکل تراشی با اشکال عقاب وغیره بدست آمده دورتراز................