التاسع علیشاه بن تکش

علی شاه بن تکش که پادشاهزاده بود بس بزرگ. چون نوبت ملک خوارزم به برادر او رسید، او را ملک نیشاپور گردانید  چون  سلاطین غور طاب مرا قد هم ، نیشاپور فتح کردند ، ملک علی شاه با دیگر ملوک خوارزم بعهد بیرون آمد، و بخدمت سلطان غیاث الدین و سلطان معز الدین پیوست. ملک علی شاه را بغزنین آوردند. چون سلطان محمد دوم کرت بدر نیشاپور آمد، و ملک ضیاء الدین را بعهد بیرون آورد و بغور باز فرستادند ، ملک علی شاه را سلاطین غور ، بخدمت بردار او باز فرستادند سلطان محمد تخت صفاهان و عراق بدو داد، مدتی آنجا بود، ناگاه خو فی و هراسی بدو راه یافت  ، و از انجا بطرف غور آمد، و بحضرت فیروز کوه کوه پیوست و در ان روز تخت فیروز کوه بسلطان غیاث الدین محمود شاه بن محمد سام رسید بود، سلطان محمد از خوارزم رسولان بنزیک غیاث الدین فرستاد تا علیشاه را بگرفت و قید کرد، تا عاقبت جماعتی از خدم علیشاه خود را افدا کردند محمود بن محمد سام را شهید کردند . چون تخت بفرزندان محمود رسید، لشکر خراسان بضبط غور آمد، چنانچه بعد از ین به تقریر پیوندد، و علی شاه را

______________________________________________________________________ (۱) کذا در اصل و پ . ترجمه راورتی : « ای جان عم ! این جاه طلبی راه جنون میگیرد »  در نسخ راورتی کلمه غمزده تحریف شده بود، اگر ترجمه راورتی را مدار اعتبار گردانیم باید مصراع اول چنین باشد   : ای جان عم ! این غم را سوداگیر ( ر : ۵۵ ) ( ۲ ) اصل و پ بند ، مجمع الفصحاء  : این قصه  نه در توارالخ . چون در اصل بقرار املای قدیم فرق ( بند و پند ) نیست بنابران اصل آنرا در یافتن مشکل است. ( ۳ )  کذا . پ : که آمد بخون . مجمع الصفحاء : پالاید خون . ( برای ضبط صحیح : ر : ۵۵)   

خوارزمشاهیان طبقه(۱۶) (۳۰۴  )

از قید مخلص کرده بودند.غوریان در روزی که فیروز کوه را فتح کردند علی شاه بطرف غزنین رفت و مدتی آنجا بود. بعد از آن محمد خوارزم شاه کسان فرستاد و علی شاه را وعد ها کرد بخیر. چندانچه اعتماد نمود از غزنین به لشکر خوارزم پیوست، و بگرم سیر تکنا باد ( ۱ ) آمد، از خوارزم جماعتی نامزاد شدند، و در شهور سنه تسع و ستمائه او را شهید کردند. رضوان الله علیهم اجمعین