32

نسخه های مهم خطی

از کتاب: کشف شاهنامه قبل از دورۀ مغل

نسخۀ لندن : تا حدود سالهای هفتادم میلادی، در بین شاهنامه شناسان جهان کهنترین نسخه های خطی شاهنامه نسخه یی بود که در موزه بریتانیا به شماره ۱۰۳/۱۲ Add موجود است و بر ورق آخر آن، که بخط نستعلیق عادی نازیبا در شش ستون نوشته شده کلمات (كُتبت هذه النسخة في محرم

سنة خمس و سبعین و ستمائه كذافى منقول عنه ؟ سنه ٦٧٥) دیده میشود. 

این نسخه را نویسنده این سطور سراپا ندیده ام و گویند که چند ورقش بخط نستعلیق گونه است و بقیه بخط نسخ شش ستونی کتابت شده و در طبع مسكو ١٩٦٠ م هم در جملۀ چهار نسخه اساسی که مورد مراجعه ترتیب دهندگان بوده، هم همین نسخهٔ موزۀ بریتانیا ٦٧٥ (؟) بدرجه اول مأخد قرار داده شده و بقول آنها "از کلیه نسخ خطی که تابحال معلوم و مشهور است، قدیمی تر و بنظر ما بهترین نسخه موجود است".

تا جاییکه عکس برخی از صفحات این نسخه را دیده ام نویسنده این سطور نسخه لندن را بسیار نوتر از سنه ٦٧٥ ق میدانم. زیرا رسم الخط نستعلیق آن در انجام بنظر من مربوط حدود ۸۰۰ تا ۹۰۰ ق است. بقول کسانی که آن نسخه را دیده اند، گویا تمام نسخه بیک قلم نیست. برخی به خط نسخی و برخی به نستعلیق است از روی خط نستعلیق آن با دلایل قاطع حکم توان کرد که کتابت ۶۷۵ق نیست. زیرا ما تبدیل خط نسخ و تعلیق را به نستعلیق پیش از حدود ۷۰۰ هـ ق تعیین کرده نمیتوانیم و قدیمترین اثری که از نستعلیق تاکنون سراغ داریم همان شاهنامه دیموت نستعلیق خوش ۷۴۰ ق ۱۳۳۹ است، که تصاویر آنرا بین ۸۰۲ - ۸۱۲ ق ۱۳۹۹- ۱۴۰۹ م مولانا شمس الدین تبریزی ساخته و پرداخته است. و بعد ازین نسخه شرح مختصر قای عضد را بخط نستعلیق خوانا (اما بدون مزایای هنری) بقلم نجم الدین کرخینی بسال ۷۸۵ ق ۱۳۸۳ م که در  محله الافرنج شهر تبریز نگارش یافته سراغ داریم و ازین بر می آید که شیوه نستعلیق نویسی از اوایل قرن هشتم هجری رواج یافته و در اواخر آن و هم در طول قرن نهم به معراج زیبایی و نفاست هنری رسیده است. با در نظر داشتن این ،مقدمات چگونه تصور میتوان کرد که نسخه لندن بسال ۶۷۵ ق کتابت شده باشد؟ من چون اصل نسخه لندن را ندیده ام، باقطع و یقین درینجا گپ نمیزنم ولی از روی عکس صفحۀ واپسین این نسخه که عناوین آن بخط نسخ و متن شش ستونی آن به نستعلیق نازیبای عادی نگاشته شده و آثار حدث و نو بودن بر و جنات آن نمایان است مانند نوشتن ،چراغ ،چو پوشش و پای به سه نقطه (چ، پ) که از خصایص نسخه های بعد از قرن هفتم است.

درین صفحه پس از بیت اخیر شاهنامه :

آنکس که دارد هش و رای و دین          پس از مرگ بر من کند آفرین

(مهر مربع ناخوانا)

کلمات تم، تم در دو سطر زیر آمده و بر کنار چپ آن باهمان خط متن این صفحه، در چهار سطر كوتاه عبارات كُتَبت هذه النسخه في محرم سنه خمس و سبعین و ستمائه) نوشته شده و زیر آن میبینیم کذا في منقول عنه (؟) سنه ۶۷۵) ولی درین سطر وكلمات منقول عنه نقاط ندارد و خوانش آن حدسی است.



 زیر آن کسی بزبان انگلیسی چنین نوشته :

A.H. ۶۷۵ - AD ۱۲۷۶ The date of this manuscript

بنابرین حدس من اکنون که اصل نسخه را ندیده ام، از روی مطالعه همین صفحه اخیر نسخه چنین است که این نسخه بخط نسخ بوده، ولی نواقصی

داشته که آنرا شخصی دیگر (شاید در حدود ۸۵۰ ق) بخط ناخوش نستعلیق مروج عرص خود، از روی نسخه یی دیگر که در محرم ۶۷۵ ق نوشته شده بود تکمیل کرده و زیر آن به عبارات (كذافى منقول عنه سنه ٦٧٥) بدین مطلب اشاره نموده است.

بنابرين تفصیل تا وقتیکه تمام نسخه لندن برأی العین دیده نشود و مميزات خطی و املایی و کاغذ و دیگر خصایص نسخه شناسی در آن، بدقت معاینه نشود از روی مشاهده عکس فوق حدس قریب بیقین همین است و هم ازینروست که برخی از نسخه شناسان، تاریخ کتابت آنرا امری مُسلمَ ندانسته و نوشته اند: "که اگر احتمال خدشه تاریخ کتابت آن نرود، و

همه اوراقش یکدست دانسته شود...

بهر صورت چون رسم الخط نستعلیق در ۶۷۵ ق هنوز رواج و نضج نیافته و هم طرز نگارش نستعلیق نسخۀ لندن به نوشته های قرن ۱۰۹ ق شباهت تام دارد و در نوشتن حروف خاص فارسی ،پ ،چ، گ نیز همسان نیست بنابرین مورد ظن و شک است.

در کتاب نفیس اطلس خط تأليف خطاط ماهر حبیب الله فضایلی (طبع اصفهان ۱۳۵۰ ش) به نسخهٔ قرآن پاک پوهنتون (لاهور) استناد جسته و اشکال پ، چ، گ را با سه نقطه رسم الخط نَسخى (حدود ۴۵۰ ق) این تفسیر نشان داده اند و فضایلی ازین نسخه چنین نتیجه میگیرد: "که درین تفسیر که باحتمال قوی کتابت آن قبل از ۴۵۰ هـ میباشد،

 نویسنده برای حروف فارسی پ، چ، گ تمییزی قایل شده است که سه تای اولی را به سه نقطه و گاف را گاهی به دو وگاهی به سه نقطه مشخص داشته است، لذا از دلالت اینگونه مدارک پی می بریم که ایرانیان از آغاز برای حروف خاص زبان خود تمییز قایل شده اند، ولی کاتبان رعایت نکرده تا کم کم متروک گشته است و هم در تفسیر قرآن پاک دیده می شود، که نویسنده ،آن برخی اوقات این تمییز را رعایت نکرده است ....."

این استدلال هم استوار و بمنزلت یک دستور مسلم و متبعَ عامه بنظر نمی آید، زیرا ما در اقدم نُسخ خطی تاریخ دار فارسی که تا کنون مکشوفست، یعنى كتاب الابنيه عن حقايق الادويه تأليف موفق الدين ابو منصور على هروی، که بخط اسدی شاعر طوسی در ۴۴۷ ق ۱۰۵۵ م نوشته شده (نسخۀ خطی کتابخانۀ عامه ويانا   ۳۴۰ A.F  دارای ۲۱۹ ورق برسم الخط متحول کوفی به نَسخی) هم چنین تردد و ناهمسانی را در نوشتن همین حروف می بینیم. مثلاً صفحه ۹ سطر ۵ نسخه عکسی طبع بنیاد فرهنگ ۱۳۴۴ ش تهران (چون بشیر بُپزندَ) بصراحت با سه نقطه و ضمۀ

ب و فتحۀ و پ دیده می شود، در حالیکه  همین ( چون ) در صفحات ٦، ٣٦ ، ۴۹، ٩٦، ۱۳۵ بیک نقطه (جون) است. در (ص ۱۳۵ ) سطر ٦ حكیمان پیشن به (پ) و ترکیب یزدان پرست (ص ۴ سطر (۸) به سه نقطه ،است در حالیکه در سطر بعد کلمه (بس) است و ما میدانیم که پس و بس اندر مفهوم و معنی تفاوتی دارند. در نسخۀ خطی هداية المتعلمين ( بادلیان اکسفورد مکتوب بسال ۴۷۸ ق ۱۰۸۵ م نیز همین خلط و ناهمگونی دیده می شود.



نسخه دوم خطی کهنتری که تاکنون شناخته شده مجلد سوم شرح تعرف تأليف امام فقيه اجل ابو ابراهيم بن اسمعيل مستملی بخاری نوشته شده ۲۴ شوال ۴۷۳ ق ۱۰۸۰م است این نسخۀ نفیس از کابل به پشاور برده شده و در حدود ۱۹۳۰ م به کتابخانه مرحوم فضل صمدانی در بالاماری پشاور داخل و اکنون در موزیم کراچی است. طرز نوشته و خط این نسخه عیناً بخط کتابت الابنیه شبیه است و در سرتا سر نسخه (پ، چ) را بشکل

 (ب، ج) بدون سه نقطه نوشته اند.

بهر صورت: دربارۀ اکثر نُسخ خطی که تاکنون صدها از آن را دیده ام،

گفته می توانم که در رسم الخط کهن برخی از نُسخ در ازمنۀ ما بعد، خواننده گان بعمد دست برده و نقطه گذاری جدید بغرض سهولت قرائت آن کرده اند که این مطلب از مطالعۀ دقیق و خواندن سر تا سر کتاب و غور و دقت در علایم و نقاط و نوعیت کاغذ و مداد آن روشن میشود ورنه نویسنده چیره دست و ادیب سخنوری مانند اسدی چگونه یک حرف را در دو سطر متصل، طوریکه گذشت، مکرراً ناهمسان و باختلاف نقاط و علایم متمیزه می نوشت؟ حدس من تا وقتی که عین نُسخ خطی ویانا و اکسفورد وغیره با دقت و امعان نظر دیده نشود، همین است که این ناهمسانی و ناهمگونی ناشی از تصرف خوانندهگان بعدی کتاب ها است، که آنرا می خواندند و برای تسهیل خوانش، مطابق رواج عصر بر ب، ج، گ نقطه گذاری میکردند، که گاهی همان صفحه برخی، از حروف مذکوره، ازین تصرف و دستبرد نجات می یافت حالت سابق خود می باقی میماند و یک دلیل اینگونه تصرف بعدی اختلاف شکل نقطه گذاریست که گاهی سه نقطه را... و گاهی ... نوشته اند بارى بقول مرحوم شیرانی شبیه شوشه است، 


بشکل کامه کنونی و این هر سه نوع تصرف در مخطوطه تفسیر کلکسیون شیرانی لاهور پدیدار است و همین مطلب را در سنه ۱۹۸۳ م هنگامیکه مقالۀ تحقیقی وی برین موضوع پیشتر در اورینتل میگزین نشر شده و من در کتابخانۀ بسیار غنی و نُسخ نایاب خطی او لاهور چند هفته رفت و آمدی داشتم و از محضر آن پیر مرد گرامی نقاد نکته رس مستفید بودم،  به خودش گفته بودم و او میفرمود: اگر این مطلب ثابت آید بران تجدید نظر خواهم کرد زیرا در دو نسخۀ خطی کیمیای سعادت امام غزالی : قاهره ۵۷۶ ق و نسخه موزۀ برتانیۀ ۶۷۲ ق هم اختلاف نقطه گذاری دیده میشود مانند بیر و پیر، بیدا و پیدا جیست و چیست. برای مثال میگویم که نسخه ۲۷ ورقی خطی تفسیر قرآن عظیم که در جملۀ نسخ خطی کابل موجود است ( حدود قرن ۴ چون در ازمنۀ بعدی در آن دسبردی نشده و تنقیط جدید آن کسی نکوشیده، بر همان نسخ اصلی سابق باقی مانده و تنقیط آن سراپا به یک سان و همگونه است، یعنی پدید، چون، پیدا، گماشت ، پیغامبر ،چیز بشکل ،بدید جون ،بیدا کماشت، بیغامبر، جیز نوشته شده و دستی به تنقيط ما بعد آن نبرده اند.

دو نسخۀ خطی کتاب التفهيم البيرونى بخط ثلثى قرن ۴-۵ مورخ ۵۳۸ ق و ۵۹۳ ق نیز از تطاول بعدی مصئون مانده و در املای قدیم آن دست نبرده اند مانند ناجاره (ناچاره)، کسترده (گسترده) جیست (چیست) کژ (كج).


اکنون در پرتو این مطالعات نسخه لندن را باید دید که متأسفانه نمونۀ متن نسخی آن پیش من نیست و تمام حدسم بر یک صفحه عکسی آن مبنی است که قبلاً نوشته شد و آنرا کتابت ۶۷۵ ق نمیدانم.