مخالفان، تنها می مانند!
رایش های مذموم گروهک های افغان ستیز، اما به هدفی نرسیده است که از تیر جهالت، منظور داشتند. هنوز چند روز از خر-آسان بازی ها نگذشته بود که حلقات مختلف قومی، بیشتر در محور هویت ملی، خواهان درج هویت قومی خویش شدند. جامعه ی اعراب، ترک تباران و دیگران، یاس و سرخورده گی افغان ستیزان را بیشتر کرده اند. مخالفان، انتظار داشتند با نمونه ی پدرام، گویا صدایی در کار بود که بیرون می کردند، اما پس از باد خارج کردن، چهارزانو نشستن، شرم آن را زایل نمی کند.
اوباش و جهال سقوی با حمله بر الحاج عبدالرووف ابراهیمی که از جامعه ی معزز ترکان ماست، مساله ی وجوهی را بهانه ساختند که نه فقط ثبوت اتهام بر رییس ولی جرگه شده نمی توانند، بل با توضیحات الحاج ابراهیمی، آشکار شد که سرمایه ی دولت، هدر نرفته است. جناب ابراهیمی با خلق تنگی ای که حق داشت، در پُستی در فیس بوک در جواب اوباش سقوی، با کنایه نوشته بود که «از پول های دولت، نه خانه خریده است و نه پشقل.»
طی چند روز اخیر، جمع کثیری از ترکتباران ما با تجمع در مقابل پارلمان، روی موقف رییس ولسی جرگه تاکید کردند که نه فقط خراسان بازی ها، توهمی بیش نیستند، بل در کنار هویت ملی در تذکره، اصرار کردند با تفکیک در مساله ی زبان، دیگر به نام به اصطلاح فارسی زبان یا کسانی که این زبان را می دانند، حق شان به نام یک اقلیت دیگر، مصادره نشود.
جامعه ی اعراب افغانستان نیز با تشخیص و شناسایی مردمی که جزو این هویت تباری کلان قرار می گیرند، صورت دیگر حمایت از هویت ملی را به نمایش گذاشتند که اصرار با درج هویت قومی عرب در تذکره، تنگنای افغان ستیزانی را که روی فورمول فارسی زبان، حساب باز کرده اند، بیشتر می کند. در این میان، حلقات کوچک ستیزه گر، از کسانی که همه چیز را برای خودشان مصارده می کنند تا انزواطلبان، صدای کریه پدرام، حتی آن مخالفان هویت ملی را تشویق نکرد که با شباهت بلندپروازی هایی که شاید میان پشتون ها نیز کم نیستند، نه افغانستان را پذیرفتند و نه خراسان کذایی را. این مساله، مخالفان افغان ستیز را در میان خرد جمعی همتباران شان نیز خورد تر کرده است؛ زیرا می دانند اختیار انزوا و تک رویی های ضد کلیت اجتماعی، مردم را متنفر می کند. شوونیست های گروه های مخلتف که خوشبختانه بسیار اندک اند، با اختیار نام ها و آدرس های مشخص، حال زار خر-آسان طلبان را بیشتر کرده اند. پدرامک در جلسه ای در بدخشان از اعلام یک جانبه ی منطقه ی خودمختار بدخشان صبحت کرد. می توان تصور کرد که برخلاف انتظار آنان، صدای خر-آسان طلبی های اخیر که ماهیتاً برای انحصار یک اقلیت قومی طرح شده است، اگر در گذشته نیز گسترده گی نداشته است، در زمینه ی حوزه یی هزاره جات، ترکستان، افغانستان بزرگ، پشتونستان و دیگر حوزه ها، هیچ قوم گرایی را تشویق نمی کند که با امتیاز خر-آسانی، گروهکی را حمایت کنند که از رهگذر تاریخی، کارنامه ی سیاه انتساب سقوی به آنان، به مصداق آزموده را آزمودن خطاست، به مردم هشدار می دهد که جنبش خر-آسانی با مجریان ناقل، ستمی و سقوی، به درد این جامعه نمی خورند.
مخالفان هویت ملی، زودتر از آن که گمان می کردند، تنها شدند. ماهیت اکثریت ستیز ادعای آنان، سوالات زیادی را در اذهان عامه خلق کرده است که تهدید ناشی از ظرفیت بشری قوم اثرگذار و بزرگ این کشور، تا زمانی که انسجام و یک دسته گی داشته باشد، فرصت هایی را حذف می کند که روی توهم مخالفان، پیش زمینه ی های اتحاد غیر پشتونی شمرده می شوند. در واقع منطق همکاری و ایستایی در کنار پشتون ها، در حالی که ثابت کرد به ثبات کمک می کند، جریان های متداخل در حکومت را قناعت داده است که به جای نسیه ی ناقلین، به سهمی قناعت کنندکه در دشواری های کنونی، بسیار بیشتر از حقوق قوم کلان است. این برداشت، در حالی که از تبعیض و ستم سیستماتیک در برابر پشتون ها حکایت می کند، اما شرکای دولت را قناعت می دهد که فزون خواهی بیشتر، باور مردم بر سیستمی را کاهش می دهد که همین اکنون بر اثر نارضایتی های گسترده ی مردم در شرق، جنوب، غرب و مناطقی که پشتون ها زنده گی می کنند، تجمع مخالفان مسلح، به حال کسی رحم نخواهد کرد. در چنین شرایطی، ژست های مدنی تغییر و تحول، بدون اجماع و توافق، گروهک هایی را کمک نمی کند که با سوء استفاده از فضا و تنگنای های دولت، می خواهند بار اضافه گی جریان دشواری ها شوند.
هراس مردم از عواقب حرکات سخیفی که طی چند روز اخیر به دست آویز پدرامی ها مبدل شده است، گروه هایی از همتباران مخالفان را واداشته است با حمایت روند توزیع تذکره ی الکترونیک و اصل حقوقی هویت ملی، در اجتماعاتی نیز ظاهر شوند که می بینند سخافت موضع خر-آسان بازان، فاصله ی آنان با ارزش های انسانی را بیشتر می کند.
در بحران طولانی اخیر، ابتذال ادعا، جناح های زیادی را بازنده کرده است. اگر در مساله ی جمعیت کشور، واقعیت های تنوع قومی و ده ها مساله ی دیگر، ضرس قاطعی وجود ندارد، اصرار و ابرام روی مجامع کوچک چند ناراض که فقط از طریق رسانه ها آشکار می شود خلوت کرده اند، حقیقت دیگری ست که عامه ی مردم افغانستان، در قضایای تجرید، دخیل نیستند.
با وارد شدن در محیط زنده گی مردم ما، کمترین اثر و نشانه ای از مخالفت هایی به چشم می خورد که شاید در شبکه های اجتماعی، مجموعه ی بزرگ نمایی آن در کنار عوامل همسایه، در میان کسانی نیز تقسیم می شود که اکثراً از حسابات نام مستعار، استفاده می کنند؛ زیرا طرح های علنی تجرید در جامعه ی که خیر وصلاح آن در رشته های دور و دراز تاریخی، اجتماعی و فرهنگی، بسته شده است، آسیب هایی یک طرفه را متوجه همه می کند.