میتولوژی یونانی درافغانستان
میتولوژی کلمه ترکیبی یونانی است که در آن (میت) و (لوژی) یعنی افسانه داستان، قصص ارباب انواع وشناسائی ومعرفت بهم ترکیب شده وبرمطالعه ارباب انواع اطلاق میگردد.
همه میدانیم که درمیان اقوام دنیای کهن یونانیان بیشترازهمه به داشتن مجموعه ارباب انواع ممتاز بودند وقصص وداستان های معاشقه وازدواج و قهر وغضب و دوستی ومخالفت ارباب النوع آنها به اندازه ئی دامنه دار و دلکش و رنگین است که ترقی یونانیان قدیم را درهنر وشعب مختلف آن از قبیل هیکل تراشی وصورتگری وموزیک وغیره بدان مربوط ومنوط میدانند وبعد ازعصر کلاسیک یونان هم تاثیر این داستان های میتولوژی یونانی برپدید ه های هنروادبیات اوریائی بی تاثیرنبوده است.
یکی ازموضوع هائی که بعد ازفتوحات اسکندر درشرق وبعد ازاستقراریونانی ها دراسکندریه های افغانستان درروابط باهمی سرزمین یونان قابل دقت وملاحظه است؛همین انعکاس خاطره های افسانوی ارباب انواع یونانی است؛ درافغانستان که آنهم دوجنبه متقابله داشته یکی انعکاس خاطره های داستانی و اسطوره ئی افسانه های میتولوژی یونانی درمیان باشندگان افغانستان ودیگرتاثیر و انتشار داستان های اسطوره ئی پهلوانان و میتولوژی محلی است؛ درمیان یونانیان که اینجا فقط ازجنبه اول یعنی ازتاثیر داستان های افسانوی ارباب انواع بونانی درکهسارافغانستان کمی بحث میشود.
یونانیانی که در زمان اسکندر وبعد از آن دراسکندریه های افغانستان متوطن شدند؛ بعد از تجزیه امپراطوری اسکندر و تشکیل سلطنت های مختلف یونانی درخاک های آسیائی و افریقائی رابطه آنها با اهل یونان قطع شده و بیشتر درکوههای افغانستان محصورماندند و کم کم بامردمان دیارما مخلوط وحل و مزج شدند و در اثرهمین اختلاط عقاید و افکار آنها به تدریج درمیان باشندگان این مرزوبوم داخل شده است و کم کم قصه های میتولوژی یونانی نام های ارباب انواع و داستان های قدیمه یونانی با قصص محلی ممزوج شد. صنعتگران یونان هیکل تراشان ونقاشان ونگارگران درترویج این داستان ها نقش مهمی بازی کرده اند و مسکوکات شاهان یونانی باخترکه دست به دست می گشت؛ بهترین وسیله انتشارنام ها و داستان های حماسی یونانی شد ویه این لحاظ دردوره سلطنت شاهان مستقل"یونانو، باختری"یعنی دردو قرن پیش ازعهد مسیح اسطوره های یونانی پیش از بیش درمیان تمام طبقات اهالی این سرزمین رواج یافت.
اولین خاندان سلطنتی یونانو باختری یعنی دیودوت ها که پدر و پسر دو نفرمیشدند؛ در روی مسکوکات خود(زوس) رب الارباب یونانی را به ضرب می رسانیدند؛هلیوکلس آخرین پادشاه یونانی باخترکه درشمال هندوکش سلطنت کرده است(زوس) را درحالیکه روی تخت نشسته است درمسکوکات خود بضرب رسانیده ایوکراتیدس موسس سومین خاندان سلطنتی یونانی باختری اپولون رب النوع طوفان وطبابت و ادبیات وصنعت را روی سکه های خود ضرب زده است. اعضای دومین خاندان شاهی یونانی باختری تصویر(هرکول) را درسکه های خود ترجیح داده است.
(هرکول )چون جنبه پهلوانی و حماسی داشت؛ بیشتر درافغانستان محبوبیت یافته بود؛ تصویر اوعلاوه برسکه ها روی جامی نقره ئی که از بدخشان پیداشده و در بریتش موزیم می باشد؛ هم نقش است که باتصویر دیونیزوس رب النوع شراب و انگور دیده میشود. دیونیزوس هم درافغانستان قدیم حتی پیش از اسکندرشهرت داشت. برخی به این خیال اند که دیو نیزوس اصلا (دیونیسه) یعنی رب النوع وحامی شهر نیسه بود که موقعیت آنرا برخی دربگرام وبرخی درمندرۀ و در لغمان وبرخی درحوالی هده تعین می کنند؛ دیونیسه یا (دیونیزوس) رب النوع شراب و انگور درمیان دهقانان و دارندگان تاکستان ها شهرت زیاد پیداکرده بود وبیشتر دردوعلاقه (کاپیسا) و(ننگراهار) محبوبیت داشت هکذا درباختر و بدخشان اورا خوب می شناختند. برخی ازدانشمندان منجمله مدام ترورروسی به این نظریه است که احتمال دارد کدام رب النوع محلی که نام ونشان اوبرمامجهول است وشباهت به رب النوع شراب یونانی داشت. باعث شهرت او درسرزمین افغانستان شده باشد. اکاتوکلس یکنفردیگر ازشاهان یونانی جنوب هندوکش او راحامی خود دانسته وبشکل جوانی که تاجی ازشاخه سبزتاک به دورسرخود داشت درروی سکه های خود به ضرب رسانیده. ناگفته نماند که دوصدسال بعد "اپولونیوس دو تیان"درعلاقه پاروپامیزادی یعنی درکهسار ولایت کابل روی کوهی معبد ادیونزوس را دیده وقراریکه شرح میدهد اطراف معبد را درختانی گرفته بود که خود دیونیزوس غرس کرده بود وشاخ های تاک وعشقه پیچان به آنها بالا شده بود و در زیر شاخسار درختان مجسمۀ رب النوع مذکور ازسنگ سفید بشکل جوانی ساخته بودند.
ازین حکایت برمی آید که (دیونیزوس) رب النوع شراب و انگورمعابد هم درکوهپایه های افغانستان دشاته و معمولأ دراطراف معابد او تاک می شانیدند و مجسمه رب النوع را درآنجا می گذاشتند؛تعین نقطه که معبد مذکوردرآنجا بود؛مشکل است؛ ولی ازاحتمال بیرون نیست که معبد مذکور بین کاپیسا و ننگرهاردرهمین نقاطی که تاک و انگور وافرداریم کدام جائی بوده باشد. فراموش نشود که تصویر وهیکل (دیونیزوس) هردوازحفریات بگرام بدست آمده و روی جدارظرفی شیشۀ درحال رقص دیده می شود و چهرۀ اوباریش انبوه درپارچه فلزی هم بدست آمده است.
(هوکول) پسرژدپی ترپهلوان میتولوژ ی یونانی قراریکه اشاره کردیم بسیار درافغانستان محبوبیت داشت. میگویند؛نظیراین پهلوان فوق العاده نیرومندهم پهلوانی درکوههای افغانستان معروف بود؛ تصورنباید کرد که حماسی دوره های باستانی است قراریکه از داستان های یونانی برمی آید؛ایشان عندالورد به کشورما درکوههای بلند این مملکت پهلوانی را باتیر وکمان دیده بودند که بحیث موکل کوهها به کول آنها شباهت زیاد داشت.
۲۴/۶/۳۷