طهمورث بن اینکهد بن اسکهد بن هوشنگ
چون بر تخت سلطنت بنشست، دیوان برمردمان مسلط گشته بودند، او با دیوان حرب کرد ، و ایشان را از رنج نمودن مردمان بازداشت و کار بر دیوان تنگ شد و هرجا که ازیشان بگرفتی، همی کشتی و رنج همی نمودی تا دیوان به نزدیک او آمدند و گفتند : تاکی ما را بدرد خواهی داشتن ؟
گفت: آن وقت که چوب خشک و زه (۱) خشک
۱- تهمورث= تهمورس دراوستا (Taxma-Urupa) که جزو اول آن تهم به معنی دلیر و پهلوان است و (Urupi) دراوستا یک قسم سگ است (یشتها ۲ر۱۳۸)
۲- این نام ها در کتب تاریخ بصورت مختلف تحریف شده، در آثار الباقیه طهمورث بن ویجهان بن اینکهذ بن اوشهنگ است (ص ۱۰۳)
مروج مسعودی : طخمورث بن انوجهان بن هوشنچ (ار۱۸۸)
یک قول طبری: ایونکهان ابن انکهد بن اسکهد بن اوشنج (ار۱۷۵)
در بندهشن بزرگ: تهمورث پسر ویونگهان پسر اینکهت پسر هوشنگ (فصل ۳۲)
چون طهمورث در سلسلۀ پیشدادیان داستانی در تمام کتب تاریخ اسلامی شخص سوم است، بنابراین باید گفت که از این نسخۀ زین الاخبار شرح حال کیومرث و هوشنگ حذف شده است
(رک: طبقات ناصری ار ۱۳۳ و مورج الذهب ار۱۸۶) و تاریخ سیستان ۳ و غیره)
بحدیث آیند، و درخت جامۀ ملوک برآرد، و باد اندرمشت بگیرم و طعامی خوش بخورم که او را گاو نکشته باشد و آتش نه پخته باشد.
پس ایشان طنبور بساختند گفتند:
اینک چوب و زه که سخن گوید و کرم ابریشم را بیآوردند، که تا بر درخت ابریشم تنید و از آن بپختند و بتافتند گفتند: اینک درخت که جامۀ ملوک بار آورد.
زنبور انگبین نهادند و گفتند : اینک طعام خوش، که بی رنج گاو و پختن آتش بیآمد و این کارها سه دیو کردند: یکی راهشتم نام بود، و دیگر را ادورا (۲) و سیوم را ونتو(۳) و مرو و قهندز اوبنا افگند، و مرگ او به ایرانشهر بود.