111

اسم زمان و اسم مکان

از کتاب: دستورزبان فارسی دری ، فصل زبان ، بخش دستور تشریحی زبان

الف - اسم زمان نام وقتهاست و خود از شمار اسم معناست ، مانند روز ، شب ، صبح ، چاشت ، شام ، پارسال و پیرار سال ، فردا ، پس فردا ، بهار، تابستان ، خزان ، زمستان ، نام ماه ها در شعر و نوشته های ادبی گاهی واژهٔ گاه با اسم زمان می آید .

مانند :

صبحگاه ، شامگاه ، سحرگاه ، چاشت گاه ، بهار گاه ، یعنی : هنگام صبح ، هنگام شام ، هنگام سحر ، هنگام چاشت ، هنگام بهار و واژۀ گاه و هنگام برای تأ کید می آیند .

" گاه " درزبان دری دو معنا دارد. یکی ، وقت و دیگری جای . این کلمه هم برای ساختن اسم زمان مرکب به کار می رود ، چنان که نمونه آوردم و هم برای ساختن اسم مکان مرکب . ( در مبحث اسم مکان بخوانید )

 در شعر و نوشته های ادبی گاهی واژۀ " گاه " با " آن " می پیوندد.

به این صورت :

سحرگاهان ، شامگاهان ، بهارگاهان

دراین کلمه ها " آن " نشانه جمع برای نشان دادن باربار آن زمان معین است، یعنی هر سحرگاه ، هر شامگاه، هر بهار گاه مگر بهاران

را وقت بهار معنا کرده اند و بامدادان را وقت بامداد شناخته اند .

ب - اسم مکان ، نام جاهاست و از شمار اسم های ذات است و برخی عام و برخی خاص می باشند ، مانند : 

اسم مکانهای خاص: افغانستان ، خوست، آسترالیا ، سریلانکه ، اروپا ، کابل ، جلال آباد ، بامیان.

اسم مکانهای عام دره ، دشت ، جنگل ، کوه ، باغ ، جزیره ، خانه ، سرای  شهر ، ده ، کوچه.

شماری اسم مکانها از یکجا شدن یک اسم یا یک صفت با یک کلمهٔ نامستقل که پسوند نامیده میشود ، ساخته میشوند . این گونه اسم . مکانها از گونه مشتق اند ، مانند :

اسم + كده : دهکده ، میکده ، ستمکده ، آتشکده ، دانشکده و غربتکده و قیامتکده ( در شعر و به خصوص شعرهای بیدل کنایه از جهان)

اسم + ستان گلستان ، بوستان ، گورستان ، تاکستان ، افغانستان ، بلوچستان ،  ریگستان .

اسم + سار :

چشمه سار ، نمکسار ، شا خسار ، سایه سار

صفت + سیر : گرمسیر ، سردسیر.

اسم + زار :

کشتزار ، گلزار ، مرغزار ( مرغ = سبزه ) شوره زار ریگزار لاله زار .  اسم + دان و دانی

قند دانی ، کاغذ دانی ، خاکستر دانی ، زباله دانی ، میوه دانی ، مرچ و نمکدانی ، گلدان ، آبدان ، یخدان.

اسم مکانهای مرکب که از دو اسم ساده ساخته می شوند ، مانند: کتابخانه ، میخانه ، قمارخانه ، دواخانه ، بتخانه ، دیوانه خانه شفاخانه ، معاینه خانه اسم + گاه به (معنای جای و محل )

لشکر گاه ، قرار گاه کشتارگاه ، تفریحگاه ، گذرگاه ، عیدگاه فروشگاه ، دانشگاه ، داغگاه ( جای داغ کردن اسپ )