الاول الملک قطب الدین ایبک
نسبت ملک تاج الدین ینالگین ( ۲ ) طاب مرقده نقل افتاد، که در شهور سنه اثنی و عشرین و ستمائه ، از طرف کرمان بمدد فرزندان به ملک نیمروز بطرف بلاد سیستان آمد، و ممالک نیمروز او را مسلم گشت، و کاتب این حروف منهاج سراج از جهت ملک سعید رکن الدین محمد عثمان مرغنی از طرف خایسار غور باسم رسالت و استحکام عهد ، بطرف فراه ( ۳ ) سیستان آمد و به نزدیک ملک تاج الدین ینالتگین ، رحمه الله در اثنا ء حکایت بوقت ملاقات چنین فرمود: که ملک قطب الدین ایبک ترک ( ۴ ) ( با قبایل خود از جانب صحاری ) ( ۱)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(۱) اصل: حرز. و الصحیح حزر بفتح و سکون بمعنی اندازه کردن ( صراح ) پ: حصر و احصار ( ۲ ) اصل: نیالتگین. راورتی : بنالتگین . تاریخ سیستان : ینالتگین. ( ۳ ) اصل: فرات. ( ۴ ) پ: ترکان
خوارزمشاهیان طبقه(۱۶) (۲۹۸ )
و قبایل قفچاق بطرف بلاد جند و خوارزم آمد،ومدتها درآن بلاد در طواعیت خوارزم شاه ابوبکر، و خوارزم شاه مامون ، و فرزندان ایشان بود، و در ان بیابان و مرغزار ها، روزگار میگذراند، چون امیر جلد و تا زنده و نیکو عهد و گزیده اخلاق و فرمان بردار بود، لشکر کشی ملوک خوارزم بر وی قرار گرفت، تا به تقدیر آفرید گار، خوارزم شاهی که در ان عصر بود در گذشت و از وی پسری نماند ، و جای ملک خالی گشت، و دختری ماند، جمله امرای خوارزم اتفاق کردند ، و آن دختر را در حباله ملک قطب الدین ترک آوردند و عقد و نکاح کردند ، و اسم پادشاهی بر ان دختر مقرر گشت، و نیابت بر ملک قطب الدین ایبک قرارگرفت، واو تمام بلاد خوارزم و اطراف ممالک در ضبط و تصرف آورد، و سقسین ( ۲ ) ( و بلغار ) ( ۳ ) و قفچاق محافظت نمود حق تعالی تقدیر چنان کرد، که ملک قطب الدین را از ان دختر پسری آمد، او را محمد نام کرد، و بعد از انقراض حیات مادر و پدر ملک خوارزم بدو رسید رحمة الله علیه، و الله اعلم.