الرابع السلطان رضیة الدنیا و الدین بنت السلطان
سلطان رضیه طاب مرقدها پادشاه بزرگ وعاقل ئوعادل کریم و عالم نواز وعادل وعدل گسترورعیت پرورولشکرکش بود،بهمه اوصاف گزیده که پادشاهان را باید موصوف بود(۶)اما ازحساب مردان درخلقت نثیبی نیافته بود. این همه صفات(۷)گزیده چه سودش داشت؟(۸)رحمها الله.
درعهد پدر خود سلطان سعید{شهید شمس الدنیا والدین}طاب ثراهم فرمانده بود وبا عظمت بسیار بسبب آنچه مادر او{ترکان خاتون} بزرگتر حرمهای اعلی بود ومقام اودر قصر دولت خانه وکوشک فیروزی بود.
(۱)اصل:وآنچه ازکردار بذل.(۲)اصل:وبیگه زر.(۳)مطکبر می چیدند ونصیب(۴)مط:همه معنی جمع باید تا رعیت آسوده ماند احسان باید تا حشم آسوده ماند لهو وطرب وخالفت با ناجنسان وخسیسان موجب(۵)راورتی :بنت سلطان ایلتمش(۶)مط:را باید داشت اما (۷)اصل:صفت.(۸)مط: چه سودش کند.
(۴۵۸) طبقه(۲۱) شمسیان هند
و چون سلطان در نصایه او آثار دولت وشهامت میدید؛ اگرچه دختر بود ومستوره بعد آنکه ازفتح کالیور مراجعت فرمود تاج الملک محمود دبیر را رحمه الله که مشرف مملکت بود فرمان داد:تا او را ولایت عهد نبشت ۰۱) و ولی عهد سلطنت کرد ود روقت نیشتن آن فرمان بندگان دولت که بحضرت سلطنت او قربتی داشتند عرضه داشت کردندک که با وجود پسران بزرگ که سلطنت را شایانند دختر ار پادشاه اسلام و ولی عهد میکند(۲) چه حکمت است؟ ونظر پادشا(ها)نه برچه معنی است؟ این اشکال را از خاطر بندگان رفع فرماید که بندگان را این معنی لایق نیم نماید.سلطان فرمود:که پسران من بعشرت و جوانی مشغول باشند وهیچکدام تمیار مملکت ندارند واز ایشان ضبط ممالک نیاید شما را بعد از فوت من معلوم گردد(که) ولایت عهد را هیچ یک لایقتر ازو نباشند (۳۹ وحال همبرین جمله(۴) بود که آن پادشاه سعید دانا فرمود(ه بود) علیه الرحمه. .باز چون سلطان رضیه بتخت ملک بنشست همه کار ها بقانون اصل باز آمد اما وزیر مملکت نظام الملک جنیدی موافقت ننمود وملک جانی وملک کوچی و ملک کبیرخان(۵)و ملک عزالدین محمد سالاری ونظام الملک از اطراف بر در شهر دهلی جمع شدند وبا سلطان رضیه مخالفت آغاز نهادند وآن مکاوحت بتوطیل انجامید ودرینوقت ملک نصرة الدین تایسی(۶){تازی} معزی مقطع اوده بود از آن طرف با لشکرخود برعزیمت مدد سلطان رضیه بحکم فرمان روی بحضرت دهلی نهاد چون آب گنگ عبره کرد وملوک مخالف بردر دهلی بودند مغافصة او را استقبال کردند وبدست آوردند{ش} رنجوری بروی غالب شد و او برحمت حق پیوست وتوقف مخالفان بر در دهلی دیر کشید. چون دولت سلطان رضیه و اقبال او روی در تزاید داشت سلطان از شهر بیرون آمد و به موضعی بر لب آب جون سرا پرده نصب فرمود و میان امرا ترک که در موافقت رکاب سلطان بودند و میان ملوک مخالفت بکرات مقاتله افتاد و به آخر صلح شد اما بطریق حیل ولطایف تدبیر(۷)ملک عزالدین محمد سالاری
(۱):بنوشت(۲)مط:میگرداند(۳)مط: هیچیک از ولایق ترنباشد(۴)مط:همیران (۵)اصل:کیخان.راوتی:کبیر خان ایاز (۶)اصل:تانشی.مط:و پ:نصیرالدین تابشی یا نصرت الدین.راورتی کنصرت الدین تایسی(۷)اصلک بطریق جنگ ولطان تدبیر؟
(۴۵۹) طبقه(۲۱) شمسیان هند
و ملک عزالدین کبیرخان ایاز در خفیه بطرف سلطان شدند و شبی بردرسرا پرده جمع گشتند بران قرار که :ملک جانی و ملک کوچی ونظام الدین جنیدی را طلب کنند ومحافظت(۱) ومقید گردانند تا فتنه تسکین پذیرد.آن ملوک را چون معلوم شد منهزم ازلشکرگاه خود برفتند؛سواران سلطانی تعاقب نمودند ملک کوچی وبرادرش فخرالدین بدست آمدند وبعد از آن در حبس شهید شدند وملک جانی بحدود پاپل ودر موضع نکوان(۲) شهادت یافت و سراو بحضرت آوردند نظام الملک جنیدی در کوه{سرهند}(۳) بردار رفت وبعد از مدتی همانجا برحمت حق تعالی پیوست.چون کار دولت رضیه منتظم شد وزارت بخواجه مهذب داد که نایب نظام الملک بود ولقب او هم نظام الملک کرد نیابت لشکر بملک سیف الدین ایبک بهتو(۴)داد و لقب او قتلغ خان شد وملک کبیر(خان)(۵) را اقطاع لوهور دادند و مملکت آرام گرفت ودولت را بسطت ظاهر شد واز ممالک لکهنوتی تا دیول همه ملوک و امرا انقیاد نمودند.ناگاه ملک ایبک بهتو(۶)برحمت حق پیوست،نیابت بملک قطب الدین حسن غوری داد و او را نامزد حصار
(۱)مط:ومخاطب ومقید(۲)در اصل و پ ومط: بابل ودر نکوان(بکوان) حاشیه مط: موضع یکوان.راورتی کپایل و نکوان درحاشیه گوید:که ایلیوت وبرگس این نام را از فرشته بابول نوشته اند مگر پاپل به کسره یا فتحه ثالث نام جائیست باستانی که قلعه شکسته کهن دارد برسر یکی از راههای دهلی تا لودهیانه اما نام دیگر بتفاوت نسخ:نکاوان،نگاوان ودر اکثر نکوان ودر یک نسخه:پوان آمده آئین اکبری پاپل را از توابع سهرند صوبه دهلی میشمارد(ص ۲۹ ج ۲)پایل اکنون در ۳۴ میلی شمال غربی شهر پتیاله هند واقع است؛بعرض ۳۰ درجه و ۴۰ دقیقه شمالی وطول ۷۶ درجه و ۵ دقیقه شرقی نکوان بفتحتین قریه کوچکی است در جوار پایل ریاست پتیاله(گزیتیر هند ۱۹:۳۱۶)(۳) اصل:سرمند.پ برهند.حاشیه مط:کوه سرهند بردار(در فرشته سرمور).راورتی:کوه های سرمور بردار در احوال سلطان ناصرالدین سال نهم کوهپایه بردار وبجنور آمده که هودیوالا در حواشی ایلیوت(۲:۷۳۲)بردار را مصحف هر دوار شمر ده و گوید که در وادی جنوب سوالک واقع است وسرمورهم همین سوالک کنونی است و بجنوب هم در ۴۰ میلی جنوب هردوار افتاده وی گوید:که ممکن است بردار مصحف رود را(همالیا)باشد.(۴)اصل:ملک یوسف الدین مط و پ:مانند متن.راورتی:ملک سیف الدین ایبک بیهق یا بهق یا بهتو که هر سه صورت در نسخ خطی آمده ولی وی بیهق را در متن برگزیده.(۵)راورتی:ملک عزالدین کبیرخان ایاز.(۶)اصل:سلطان ایبک بتهو. مط:مانند متن.راورتی:ملک سیف الدین ایبک بیهق مرد.
(۴۶۰) طبقه(۲۱) شمسیان هند
رنتبهورکرد که هندوان بعدازفوت سلطان سعیدمدتی آن قلعه(وحصار)رامحصرگردانیدند(۱)ملک قطب الدین لشکرهابدان طرف برد وامراءاسلام راازحصاربیرون آورد{وقلعه}(وحصار)رابیران(۲)کرد وبحضرت بازآمد.درینوقت ملک اختیارالدین ایتکین امیرجاجب شد وملک(۳)جمال الدین یاقوت راکه امیرآخر(۴)بود بخدمت سلطان قربتی افتادچنانچه ملوکوامرا ترک رازاان قربت غیرت آمدن گرفت وچنان اتفاق افتاد که سلطان رشیه ازلباس عورات وپرده بیرون آمد وقبابست وکلاه نهاد ودرمیان خلق ظاهرشد وبرپشت پیل دروقت برنشستن همه خلق اورا ظاهر میدیدند ودرین وقت لشکرها بطرف کالیورنامزدفرمود وانعامات وافره فرستاد.چون مجال مقاومت نبود داعی دولت قاهره منهاج سراج درموافقت مجدالامرا(۵)ضیاءالدین جنیدی که امیر دادکالیوربود.با دیگرمعارف درغره شعبان سنه خمس وثلاثین وتمائه ازقلعه محروسه کالیور(۵)بیرون آمد وبحضرت دهلی پیوست ودرماه شعبان(همین سال)سلطان رضیه علیها الرحمه(۷)مدرسه ناصریه درحضرت باقضا کالیوربدین(۸)داعی مفوض فرمود تقبل الله منها.
ودرشهورسنه سبع وثلاثین وستمائه ملک عزالدین کبیرخان که مقطع لوهوربود،مخالف آغازنهاد وسلطان رضیه ازدهلی لشکربدانطرف برد وامراءتعاقب نمودند وبه آخرصلح شد وخدمت کرد وخطه ملتان که ملک قراقش(۹)داشت،بملک عزالدین کبیرخان(۱۰)مفوض گشت وسلطان رضیه روزپنجشنبه نوزدهم ماه رمضان(۱۱)سنه سبع وثلاثین(وستمائه)بحضرت بازآمد.ملک التونیه(۱۲)که مقطع تبرهنده(۱۳)بود،مخالف آغاز نهاد ودرسربعضی ازامرا حضرت باویاربودند.سلطان رضیه روزچهارشنبه نهم ماه(رمضان)همین سال ازحضرت بالشکرهاءقلب روی بدفع فتنه التونیه نهاد
(۱)مط:کرده بودند.(۲)مط:ویران ولی بیران بیای مجهول بمعنی ویران لهجه بومی افغانستان است که در پشتوهم مستعمل ولی بمعنی مدهوش است درمورد عمرانات معنی ویران وخراب دارد. (۳)مط:امیر(۴)مط:آخور(۵)اصل:مجدالامر(۶)راورتی:گوالیار(۷)اصل:علیه الرحمه(۷)اصل:برین(۹)راورتی:ملک اختیارالدین قراقش خان ایتکین(۱۰)راورتی:کبیرخان ایاز(۱۱)مطکشعبان راورتی کذا.(۱۲)راورتی:ملک اختیارالدین التونیه.(۱۳)حبیب السیر:سرهند؟فرشته:بهتنده
(۴۶۱) طبقه(۲۱) شمسیان هند
بطرف تبرهنده.چون بدان موضع رسید،امراءترک خروج کردند،امیرجمال الدین یاقوت حبشی را شهیدکردندوسلطان رضیه رابگرفتند ومقیدکردندوبقلعه تبرهنده فرستادندوازحوادثی(۱)که در اوایل عهدسلطان رضیه افتاد،بزرگترآن بود:که قرامطه وملاحده هندوستان،باغراءشخصی دانشمندگونه که اورانورترک(۲)گفتندی،ازاطراف ممالک هندوستان چون گجرات وولایت سند،واطراف دارالملک دهلی وسواحل جون وگنگ(۳)دردهلی جمع شدند،ودرسرباهم بیعت کردند،باغراء(آن)نورترک قصداسلام کردندواین نورترک تذکیرمیگفت واوباش خلق بااوجمع شدندوعلماءاهل سنت وجماعت راناصبی میگفت ومرجی نام میکرد وخلق عوام رابرعداوت طوایف علماءمذهب ابوحنیفه وشافعی تجریض(۴)می نمود،تامیعادی نهادند وتمامت طوایف ملاحده وقرامطه روزجمعه ششم ماه رجب سنه اربع وثلاثین وستمائه بقدریکهزارمرد،باسلاح وبا شمشیروسپر(وتیربه،دوفوج شده،به مسجدجامعه دهلی درآمدند،یک فوج بطرف حصارنو،بدرمسجدجامع ازسراطراف شمالی درآمدندوفوج دوم ازمیان بازاربزازان بدرمدرسه معزی برظن آنکه این مسجدجامع است درآمدندوازهردوطرف تیغ درمسلمانان بگرفتند(۵)وخلق بسیاربعضی به تیغ آن ملاحده وبعضی بزیرپای خلق شهید شدند چون نفیرازمیان خلق بواسطه آن فتنه برآمد،مبارزان حضرت چنانچه نصیرالدین ایتمر(۶)بلارامی رحمه الله،وامیرناصری(۷)شاعرودیگرمردان با سلاح از طرف نمناره جامع سوارشدند وباجوشن وبرگستوان(۸)وخودونیزه وسپرمرتب درآمدند وتیغ درملاحده گرفتند ومسلمانی که بربالای مسجدجامع بودند سنگ وخشت روان کردند وجمله ملاحده وقرامطه رابدوزخ فرستادند
(۱)اصل،وازحوالی(۲)راورتی:نورالدین ترک درباره این شخص رک:۶۵(۳)اصل:وسواجیل وگنگ.راورتی ومط:مانند متن(۴)اصل:تحریص(۵)مط:نهادند.(۶)مط:ایتم(۷)مط:وامیرامام ناصرشاعرراورتی وامیرامام ناصری شاعر،خواجه ابونصرمتخلص به ناصری ازدودمان ابوسعید ابوالخیر وازمهنه خراسان بود،وازینجا بدهلی رفت وبحضورقطب الدین بختیارکاکی رسید وبعدازآن بدربارالتمنش رفت ودرصله یک قصیده مدحیه ۵۳ هزارتنگه انعام یافت(فواید الفواد ص۲۱۳،سیرانعارفین،منتخب بداونی ۱:۶۵)ممکن است ناصری مذکوردرآتشکده آزر همین شخص باشد(اوریتارکالج مگزین(۱۹۳۹م)(۸۹مط:درمسجد جامع سوارباسلاح تمام ازجوشن وبرگستوان.
(۴۶۲) طبقه(۲۱) شمسیان هند
وآن فتنه بیارامید.الحمدلله علی نعمة الاسلام والامام وعزة الایمان(۱).وچون رضیه رابه محروسۀ تبرهنده محبوس کردند،ملک التونیه اوراعقدکرد ودرحباله خودآورد وبطرف دلی لشکرکشید تاکرت دیگرمملکت راضبط کند وملک عزالدین محمدسالاری وملک قراقش ازحضرت تخلق نموده بودندوبه نزدیک ایشان رفته سلطان معزالدین به تخت نشسته بود،واختیارالدین ایتکبین(امیرحاجب)شهیدشده وبدرالدین سنقررومی امیرحاجب گشته ودرماه ربیع الاول(۲)سنه ثمان وثلاثین وستمائه سلطان معزالدین(۳)لشکر{از}دهلی بدفع ایشان بیرون برد،سلطان رضیه والتونیه(۴)منهزم شدند وچون به کیتل(۵)رسیدند،لشکریکه باایشان بودند همه تخلف نمودند.سلطان رضیه والتونیه(۶)بدست هندوان گرفتارگشتند وهردوشهید شدند(۷)وهزیمت ایشان بیست وچهارم ماه ربیع الاول وشهادت سلطان رضیه ،روزسه شنبه بیست وپنجم ماه ربیع الاول(۸)سنه ثمان وثلاثین وستمائه بود ومدت ملک اوسه سال وشش روز(۹)بود.حق تعالی پادشاه ما را تاقیام باقی داراد.