سگان ده
از کتاب: مجموعهٔ اشعار استاد خلیلی
یکی خفته در مسجدی روز و شب
فرو بسته از فرط اندوه لب
مؤذن بگفت این حریم خداست
عبادتگه حضرت کبریاست
کنی چند اینجا به غفلت مقام
که خوابست بر جای طاعت حرام
به پاسخ لب خود چنین بر کشود
که دانم به مسجد نباید غنود
ز سگهای ده چون بجان آمدم
در اینجا برای امان آمدم
مرا نیز سگهای ده در قفاست
که از دست شان دست ها بر خداست