نغمه خیز از نغمه ی زن ساز مرد
نغمه خیز از نغمه ی زن ساز مرد
از نیاز او دو بالا ناز مرد
پوشش عریانی مردان (۱)زن است
حسن دلجو عشق راپراهن است
عشق حق پرورده ی آغوش او
این نوااز زخمه ی خاموش او
آنکه نازد بروجودش کائنات
زکراوفر مود باطیب وصلواة(۲)
مسلمی کوراپرستاری شمرد
بهره ئی ازحکمت قرآن نبرد
نیک اگربینی امومت رحمت است
زا نکه اورا بانبوت نسبت است
شفقت اوشفقت پیغمبر است
سیرت اقوام راصورتگر است
از امومت پخته تر تعمیر ما
درخط سیمای اوتقدیر ما
هست اگرفرهنگ تو معنی رسی
حرف امت نکته ها دارد بسی
گفت آن مقصودحرف کن فکان
زیر پای امهات آمد جنان(۳)
ملت ازتکریم ارحام است وبس
ورنه کارزندگی خام است وبس
از امومت گرم رفتار حیات
ازامومت کشف اسرار حیات
ازامومت پیچ وتاب جوی ما
موج و گرداب وحباب جوی ما
آن دخ(۴)رستاق(۵)زادی جاهلی
پست بالای سطبری(۶)بدگلی
ناتراشی پرورش ناداده ئی
کم نگاهی کم زبانی ساده ئی
دل زآلام امومت کرده خون
گردچشمش حلقه های نیلگون
ملت ارگیرد زآغوشش بدست
یک مسلمان غیور وحق پرست
هستی مامحکم ازآلام اوست
صبح ماعالم فروز ازشام اوست
وان تهی آغوش نازک پیکری
خانه پرورد نگاهش محشری
فکراو ازتاب مغرب روشن است
ظاهرش زن باطن اونازن است
بند های ملت بیضا گسیخت
تازچشمش عشوه هاحل کرده ریخت
شوخ چشم وفتنه زاآزادیش
ازحیانا آشنا آزادیش
علم او بارامومت برتنافت
برسر شامش یکی اخترنتافت
این گل ازبستان مانارسته به
داغش ازدامان ملت شسته به
لااله گویان چوانجم بیشمار
بسته چشم اندر ظلام روزگار
پانبرده ازعدم بیرون هنوز
ازسوادکیف وکم بیرون هنوز
مضمراندر ظلمت موجودما
آن تجلی های نامشهود ما
شبنمی بربرگ گل ننشسته ئی
غنچه هائی ازصباناخسته ئی
بردمت این لاله زار ممکنات
از خیابان ریاض امهات
قوم را سرمایه ای صاحب نظر
نیست از نقد و قماش و سیم وزر
مال او فرزند های تندرست
تردماغ و سخت کوش و چاق و چر
حافظ رمز اخوت مادران
قوم قرآن و ملت مادران