شیخ فقیر الله حصارکی جلال آبادی
مرد عارف و مولف و رهنمای روحانی عصر احمد شاهی
در بهار سال (۱۹۵۷) مرا گذری بر شکارپور شهرستان سرزمین سند افتاد، این شهر از نقطه نظر یک نفر جهانگرد مزایائی ندارد، و نه دران ابنیۀ بزرگ باستانی و چیزهای قابل دید موجود است که نگاه سیاحان و جهانگردان را بخود جلب کند ولی من بانگاه دیگری این شهر را میدیدم و هر کوچه و دیوار کهنۀ آنرا بچشم انس و الفت می نگریستم زیرا بمن معلوم بود که باری یک درویش وارستۀ سرزمین ننگرهار باین شهر آمد و در اینجا خانگاه کوچکی ساخته بود و جهانی را گرد آنفرا هم آورد.
من میدانستم که سوز دل این عارف آتش نفس باری از مجاری دریای سند تا آمویه جهانی را گرم داشته بود و مهر فیوض این مرد بزرگوار بر دل شهر یاران و توانگران و مستمندان و بینوایان تابیده بود. مردی که از (حصارک) برآمد و جهانی را گرفت، صاحبدلی که دلهای ملیونها انسانرا به تپش در آورد، حصارکی ایکه حصار ظلمت و جهالت را فرو شکست جلال آبادی ایکه جلال و جمال را بهم آمیخت. رفیق من که از خانوادۀ رد و تقوا بود دستم را گرفته و کشان کشان برد و گفت: ببین باری درین کوچه موکب ابدالی بقصد زیارت این درویش می گذشت، من چون نیک دیدم مناظر و دوره های تاریخ از نگاهم مانند پرده های سینما گذشت و عظمت اسلاف بیادم آمد که درویشی زنده پوش از شهر و دیار خود به سر زمین دیگری می آید. و به نیروی تقوا و اخلاق و انسان دوستی میلونها مردم را مطیع و فرمانبردار خود میسازد و چراغی می افروزد که قرنها فروزان می ماند و زوایای تاریک را روشن میکند.
اکنون من دست خوانندۀ عزیز را گرفته و این دروی صاحبدل را باو می شناسانم و بوسیلۀ صفحات آریانا آرامگاه او را پیش وی می گذارم.
در سرزمین گندهارای تاریخی جائیکه دریای کابل از کوهساران بلند فرو آمده و با تمکین ووقار می گذرد و بیکطرف ستیغ های بلند سپیتا گونا گری تاریخی (سپین غر کنونی) بازیبائی دل انگیز میآید وادیهای سر سبز و شادابی موجود است که گلهای آن جمال خاصی دارد و بهار آن از شگوفۀ نارنج عطر آگین است . درین سر زمین روستائی بنام حصارک تاکنون کاین است و در قرن قبل اندرینجا دودمان سادات هاشمی بسر می برد.
شاه فقیر الله بن شاه عبدالرحمن بن شاه شمس الدین از همین خانوادۀ حصارکی در سالهای بعد از (۱۱۰هـ) بدنیا آمده و در افغانستان و هند علوم اسلامی را خوانده و مردی عالم و محقق و نویسنده و عارف خداشناسی بار آمد وی مولد خود را روتاس " ووطن خود را حصارک و جلال آباد میداند (رک: مکتوبات ص ۲۷).
فقیر الله بعد از سفر های طولانی در هند و قندهار و ممالک عربی و زیارت حرمین در طریقت نقشبندی بر دست شیخ محمد مسعود دایم الشهود پشاور نقشبندی بیعت نمود که وی مرید شیخ محمد سعید لاهوری بود و محمد سعید بوسیلۀ شیخ سعدالله از حضرت شیخ آدم استفاضه کرده بود فقیر الله علاوه برین در طریقت قادریه نیز ماذون بود، و از آثار وی پدیدار است که در علوم تفسیر و حدیث و تصوف مرجع اهل روزگار و از نوابع علمای دیار بود، وی بعد از سیر آفاق و انفس در حدود سال (۱۱۵۰هـ) به شهر شکارپور سند آمد و خانگاهی را که بعد ها مر کز روحانی آسیایی میانه گردید تاسیس نمود.
شاه صاحب در خانگاه شکارپور کتابخانۀ بنا نهاده بود که در اواخر هم نسخ خطی آن بنظر می آید ازین نسخ خطی یک نسخه قدیم جامع ترمذی تاکنون در کتب خانه دانشمند سید حسام الدین راشدی موجود است که در حرم محترم کعبه نوشته شده و بر آن اسناد قرائت و اجازت بسا از علماء ثبت است و شاه صاحب هم بر آن اسناد قرائت واجازت بسا از علماء ثبت است و شاه صاحب هم بر آن چند سطری نوشته است که ما عکس آنرا بطور نمونۀ خط او می آوریم.
اکنون تالیفات این مولف و محقق عالمیقام را به خوانندۀ عزیز می شناسانیم:
۱.فتح الجمیل فی مدارج التکمیل در تصوف و سلوک بزبان عربی
۲.براهین النجاة من مصایب الدنیا و العرضاة بعربی.
۳.فیوضات الهیه
۴.طریق الارشاد فی تکمیل المؤمنین و الاولاد
۵.منتخب الاصول در اصول فقه
۶.وثیقه الاکابر در اسناد علم حدیث تالیف ۱۱۶۰ هـ بعربی که نسخۀ خطی آن در کتب خانه اسلامیه کالج پشاور به نمرۀ (۳۷۵(موجود است و همچنان یک نسخۀ خطی آن در کویته پیش مرحوم حافظ کاکر بود.
۷.قطب الارشاد یا مدارج عالیه در تصوف و اسرار حروف اسماء و اخلاق که نسخۀ خطی آن در همان کتابخانه کالج پشاور به نمره (۹۶۹) وجود دارد و در قاهره طبع شده است.
۸.فتوحات الغیبیه فی شرح عقاید الصوفیه که کتاب خیلی ضخیم است بزبان عربی و میتوان آنرا دایرة المعارف تصوف گفت. احادیث خیلی محققانه در فلسفه و تصوف و اخلاق و شرح عقاید صوفیان واهم طرایق دارد نسخۀ خطی این کتاب بسیار مهم در کراچی پیش حسام الدین راشدیست.
۹.جواهرالاوراد به عربی
۱۰قصیدهۀ مبرور که در سنه ۱۱۶۲ بتاریخ ۱۲ جمادی الاولی در مدینه منوره بحضور مرقد رسالت پناهی بعربی نظم کرده (رک : مکتوبات ص ۱۰۹)
۱۱کتاب الازهار فی ثبوت الاثار بعربی
۱۲.فواید فقیر الله در طب و اوراد بزبان پشتو
۱۳.محمود الاوراد بعربی
۱۴.شرح قصیده بانت سعاد در ۸۵ صفحه فارسی
۱۵.ملفوظات ۳۳۳ صفحه که نزد حافظ محمد مذکور بود
۱۶.ملفوظات و عملیات ۵۳۴ صفحه که نزد حافظ مذکور بود
۱۷.مکتوبات:در ۳۹۰ صفحه بفارسی و عربی که در لاهور طبع شده و نامهائیست از دانشمند جلال آبادی به مشاهیر علمی و سیاسی وقت که اکثر آن مشتمل است بر ابحاث عمیق تصوف و عرفان و اخلاق و فقه و اسرار اسمای الهی و غیره جامع این کتاب محمد فاضل یکی از شاگردان شاه فقیر الله است که در محضر درس فیوضات غیبیه حاضر بود و حضرت استاد وی را به فراهم آوردن نامهای مختلفه گماشت، وی هم آنرا جمع کرده و بصورت کتابی در آورد و در آخر کتاب چند مکتوبیست از حضرت محمد مسعود پشاوری بنام شاه فقیر الله جلال آبادی.
۱۸.شرح ابیات مشکل مثنوی در ۶۰۰ صفحه که نسخۀ خطی آن نادر است.
تاریخ وفات این علامه روزگار طوریکه بر کتبیۀ مزارش نوشته اند ۳ صفر ۱۱۹۵ هـ است. شاه فقیر الله به فارسی و پشتو و عربی شعر گفتی و در شعر فارسی فقیرتخلص کردی اینک نمونه کلام عارفانه بفارسی:
مصبدر فیضی که عالم را ترو تازه نمود
فی الحقیقة هست چون مر آت در جسم شهود
حاکی از زیبا رخ سلمی است گرد خود بنگری
لب دانا را ازین ره بین در معنی کشود
می پرست از می نیاشامد نمیگردد درست
یاد جام می بیکسر عقل صوفی در ربود
سرمۀ چشم عزیزان است خاک میکده
یاوری بخت فیروز است کاو این کرد سرد
لب اگر تر سازد آن رند خراباتی بمی
جامه و جان را نثار جام می خوهد نمود
مست با عقل آنچنان گردد که تا روز جزا
جز رغ دلبر نباشد دیگرش گفت و شنود
درد من یابد شفا از صدق دل گر می خورد
دردمندی گر چه در امراض بس مرهون بود
رو بخمار آورد آنکو که از روز ازل
از نقوش این و آن لوح دل او ساده بود
روز و شب دردی همی باید ولی با چنگ و رود
درد وشب دردی همی باید ولی با چنگ و رود
بطف باشد با (فقیر) خویش گر از مکرمت
در زمان خلوت اریادش کنی ای یار زود
(ص ۲۸۷ مکتوبات )(۱) (۲)