العشرون السطلان بهاالدین سام بن محمود بن محمد سام
سلطان بها الدین سام بن سلطان غیاث الدین محمود(بن)محمد سام بقدر چهارده ساله بود و مادر ایشان دختر ملک تاج الدین تمرانی(۳) بود،و دو دختر بودند در حرم هم ازین ملکه چون سلطان محمود طاب ثراه شهادت یافت بامداد جمله امرا ترک و غور جمع شدند و بهاالدین سام را بتخت(ملک)فیروزکوه بنشاندند و ملکه معزیه(۴)که مادربها الدین و دیگر فرزندان غیاث الدین(محمود) بودند، بندگان ترک(او) را برکشتن خصمان ملک اعزا کردند و از آن طایفه یکی ملک رکن الدین محمود پسر علا الدین محمد بن ابی علی بود او را شهید کردند چنانچه پیش ازین تحریر یافته است و ملک قطب الدین تمرانی را قید کردند و ملک(شهاب الدین)علی مادرینی را که گسر عم سلاطین بود(هم)قید کردند و امرا ترک و غور۰ی)باتفاق پیش تخت کمر بستند و بعد از پنج روز چون متابعات علی شاه دیدند:که شهر
(۱)اصل:بدان(۲)مطککذا.راورتی:السطلان بهاالدین سام بن غیاث الدین محمود بن غیاث الدین محمد بن بهاالدین سام شنسبی(۳)مط:تمران(۴)اصل:مغربه.
غوریان طبقه(۱۸) (۳۷۸)
آرام گرفت و علی شاه محبوس ماند فتنه دیگر را تدبیر کردند و مرد بسیار در صندوقها بنشاندند باسم آنچه(۱)خزانه از بیرون(در)شهر می ارند (تا در شهر فتنه دیگر کنند)یکی از میان ایشان که این اندیشه فاسد کرده بودند بیامد و باز گفت.صندوقها را بر در شهر بگرفتند چهل و گنچ مرد ازیشان بدست آمد ه تن آن بودند که کشندگان سلطان بودند علیه الرحمه هر سه تن را مثله کردند و بکشتند و دو تن را زا کوه در انداختند(وچهل کس را در پای پیل انداختند)و بغوغغا بکشتند عفا الله عن الجمیع. وبعد از آن ملک حسام الدین محمد ابی علی جهان پهلوان از فیوار و کالیون(۲) بخدمت آمد و چون مدت سه ماه از ملک بهاالدین سام بگذشت سلطان علاالدین اتسز(۳) حسین بخدمت سلطان مح ضبط فیروزکوه کردند چون(به)حوالی فیروزکوه رسیدند ملوک غور و امرا گفتند(۵):که علی شاه را از حبس بیرون باید آورد و اعزاز تمام واجب داشت،تا باسم او بعضی لشکر خوارزم بموافقت آن(۶)حضرت رغبت نمایند واو نیز چون خصم برادر است در موافقت این دولت با لشکر خراسان کار زار کنید علی شاه را مخلص گردانیدند(۷) وامرا را نامزد اطراف شهر کردند ملک قطب الدین حسین بن علی بن ابی علی و امیر عثمان خرفش(۸)و دیگر امرا با حشم نامزد(سرکوه میدان شدند و امیر عثمان مرغنی که سرجاندار بود با فوجی از حشم نامزد)سرکوه ازاد شدند و دیگر امرا چون محمد عبدالله و غوری سلمنی(نامزد دروزاه ترائین(۱۰)شدند روز پنجشنبه تمام روز بر ارطاف شهر و کوه ها جنگ قایم شد
(۱)مط:آآنکه(۲)مط:کالیوان(۳)مط:اتسر.راورتی:آتسز(۴)مط:ترک شجاع(۵)مط:واسرای غور تدبیر کردند که(۶)مط:این(۷)مط:کردند(۸)اصل:حرقش،راورتی:جرفش خرفش،حرفش(۹)مط:عبدالله غوری سلیمان و عمر سلیمان نامزد. در یکی از نسخ:غوری شلمتی یا سلمی.(۱۰)در یکی از نسخ:ترائینی.
غوریان طبقه(۱۸) (۳۷۹)
روز جمعه.منتصف جمادی الاولی سنه سبع و ستمائه شهر را بگرفتند ودلت خاندان محمد سام منقضی شد و امرائیکه نامزد سر(های)کوه بودند بسلامت بماندند(۱)و علی شاه و ملک حسام الدین محمد بعلی کالیوان از دروازه ریک بست بیرون رفتند و هریک بطرفی عزمیت کردند. حسام الدین به کالیوان رفت و علی شاه بطرف غزنین رفت و سلطان علاالدین آتسز را بتخت نشاندند و ملک خان بهرات مراجعت کرد.سلطان بها الدین اتسز را بتخت نشاندند و ملک خان بهرمراجعت کرد.سلطان بهاالدین سام و برادر و همشیرپان ووالده او باب خزاین که موجود بود و عمه ایشان ملکه جلالی دخت رغیاث الدین محمد سام که در حباله ملک علاالدین بود جمله را با تابوت سلطان غیاث الدین محمود بطرف خراسان بردند و تابوت محمود را در گازرگاه بهرات(به)نهادند و اتابع و عورات ومخدرات ومللکات را بخوارزم نقل کردند تا بعهد حادثه کفار چین در خوارزم بودند به نیکو داشت(۲)و اعزاز:
روایت چنین کردند(۳):که چون حادثه مغل ظاهر شد مادر محمد خوارزمشاه آن هر دو شاهزاده را در جیحون خوارزم غرق کردند رحمهماالله و عفی عنها. و دو دختر غیاث الدین محمود(تا)بتاریخ این طبقات یکی در بخاراست و یکی در بلخ در حباله ملک زاده بلخ پسر الماس حاجب بود علیه الرحمة و السلام.