32

آل کرت و امرای افغانی در عصر چنگیزیان (۶۰۰ - ۷۸۳ هجری )

از کتاب: تاریخ مختصر افغانستان (جلد ۱) ، فصل سوم ، بخش دورۀ مستقل اسلامی
23 August 1967

در عصر سلطان غیاث الدین محمد سام غوری ( ۵۵۸- ۵۹۹ هجری) دو برادر تاج الدین عثمان مرغنی و عزالدین عمر مرغنی از بنو اعمام سلطان غور ورجوه دربار بودند،  و بقول لانگورت دیمز در دایرة المعارف اسلامی از اولاد امیر محمد غرجستانی باشند،  که در ( ۶۲۰ ه ۱۲۲۳م ) در قلعهٔ اشیار بدست مغل کشته شده بود ( ولی این قول محل تآمل است) عزالدین سمت وزارت سلطان داشت و خطهٔ هرات بدو مفوض بود،  وی غرجستان را به حسام الدین علی عمر مرغنی و خیسار را به تاج الدین عثمان سپرده بود،  که موخرالذکر منصب سر جاندار داشت،  و دختر عزالدین عایشه خاتون در حبالت ناصر الدین عثمان حرب ملک سیستان بود (حدود ۶۱۲ ه ۱۲۱۵ م) این دو برادر نبیرهٔ ملک ابوبکر کرت بودند،  که در عصر ملوک غور شهرتی داشت و ملک رکن الدین محمد پسر تاج الدین عثمان کوتوال خیسار با دختر سلطان غیاث الدین محمود ( ۵۹۹ - ۶۰۷ هجری ) ازدواج کرده بود،  ومورخ مشهور منهاج سراج از رجال درباروی بوده وی با ایلچیان چنگیزی از در ملایمت آمد،  و چون حکومت خیسار و غور و بلاد تابعهٔ آن از طرف چنگیز باو سپرده شد،  خواهر زاده خود ملک شمس الدین محمد میهن را ولیعهد خود و مصاحب چنگیز خان قرار داد،  و بنابران محل اعتبار و مقرب دربار چنگیزیان گشت،  چون رکن الدین بسال ( ۶۴۳ ه ۱۲۴۵ م ) در گذشت،  شمس الدین محمد میهن بن ابی بکر کرت بجایش نشست،  وی در ( ۶۴۴ هجری ) ناسالین نوین سپه سالار چنگیزیان بر ملتان حمله کرد،  و ملوک لاهور و ملتان را مطیع نمود و به حکمرانی لاهور گماشته شد،  ولی چنگیزیان بسبب طرفداری مسلمانان برو قهر کردند،  وی بطایر بهادر حکمران تاتاری پناه برد،  و حکمران تگین آباد ( حدود قندهار کنونی ) گشت و چون بحمایت مردم افغانستان (این نام دفعه اول در تاریخ از همین وقت ذکر شده و تاریخ هرات سیفی ص ۱۶۳) متهم بود بنا بران از آنجا بحضور منگوخان رفت ( ۶۴۵ ه ۱۲۴۷ م ) و خان موصوف به پاس سوابق دودمانش حکومت تمام هرات و جام و با خزر و گوسویه و فوشنج و تولک و غور و فیروز کوه و غرجستان و مرغاب و فاریاب و مرجق را تا آب آمو و فراه و سجستان و تگین آباد و کابل و تیراه و بست و افغانستان تا شط سند به وی باز گذاشت،  و حکمران مستقل تمام افغانستان کنونی تا کنار سند و خراسان بشمار آمد،  و در حدود ( ۶۴۶ ه ۱۲۴۸ م ) سرداران دربار خود را مامور کرد،  تا شرف الدین بیتک جی حکمران غور و هرات را که بر مردم ستم کردی بگرفتند و با تبعهٔ او بکشتند . بعداز آن بسال ( ۶۴۷ هجری ) ملک فخرالدین حکمران طالقان و ملک شمس الدین حکمران اسفزاز و محمد عوض حکمران خواف و ملک شمس الدین حکمران گرزیوان ( در میمنه کنونی) و ملک عزالدین و حسام الدین و شمس الدین حکمرانان تولک و ملک علی مسعود ازابی و ملک تاج الدین حکمرانان فراه و نیز از سیستان ملک علی مومن و نصر الدین نیهی بحضور شمس الدین مهین آمده انقیاد کردند،  ولی ملک سیف الدین غرجستان از اطاعت سرباز زد و نیامد،  بنابران ملک مهین سرداران لشکر خود را به غرجستان فرستاد و سیف الدین را بگرفتند و در شهر هرات کشته شد ( ۶۴۷ هجری ) یکسال بعد شمس الدین مهین از هرات به فراه آمد،  و لشکر سیستان را هم با خود گرفته به قلعه خیسار رفت و از آنجا با لشکر غور بسوی تگین آباد شد و خواست افغانستان را تسخیر کند ( درآنوقت کلمه افغانستان برزمین بین قندهار و غزنی تا دریای سند اطلاق می شد) و امرای عظام این خطه اینها بودند : 

(۱) فخر الدولة والدین ملک شاهنشاه حکمران بزرگ افغانی که از پایتخت خود مستنگ (بلوچستان کنونی ) بر تمام افغانستان ( محدود آنوقت) حکم میراند،  و مالیات مغول را قبول نکرده بود .

۲ - ملک میرانشاه داماد شاهنشاه ( ۳) ملک بهرامشاه بن شهنشاه ( ۴ ) ملک تاج الدین هرمو زتیری ( درشمال قندهار کنونی ) ( ۵ ) حسام الدین جاول درزاول ( ۶ ) پهلوان جلم ( ۷ ) سندان افغان ( ۸ ) احمد توری ( ۹ ) مهتر کیورا ( ۱۰) مهتر سیورا ( ۱۱) رانا کنجر ( ۱۲) جمال الدین بهروز کهیريی. 

امیر شهنشاه افغانی چون تا کنون حکومت مستقل در مستنگ داشت،  بملک شمس الدین پیشنهاد کرد که مالیات سالانه را معین کند تا آنرا فرستاده باشد و لشکر بدان دیار نیاورد  ولی شمس الدین تا حدود مستنگ پیش رفت و بسال ( ۶۵۱ ه ۱۲۵۳ م ) ملک تاج الدین برادر میرانشاه ( حکمران ۵۰ فرسخ زمین از افغانستان) و ملوک دیگر افغانی نیز به وی تسلیم شدند،  و شمس الدین در ( ۶۵۲ هجری ) مستنگرا محاصره کرد،  ولی امیر شهنشاه و بهرامشاه و میرانشاه با ( ۵ ) هزار مرد جنگی بقلعهٔ خاسک پناه بردند،  و بعداز چهار محاصره و هفت جنگ سخت شهنشاه و بهرامشاه با نود تن اقارب شان کشته شدند،  ولی میرانشاه بمردانگی بر قلب لشکر شمس الدین زد و بر آمد و به سیستان پناه برد،  تا که بسال ( ۶۵۸ ه ۱۲۵۹ م ) به مستنگ برگشت و در جنگی از دست لشکریان شمس الدین مهین گشته شد .

دیگر از مراکز افغانان حصار تیری بود که اکنون هم در شمال قندهار بفاصله ۴۰ میل بهمین نام موجود است . امیر این حصار المارافغان بود که مکرراً لشکریان طایر بهادر و قرانوین و سالی نوین را بشکسته و به چنگیزیان اطاعت ننموده بود،  درینوقت که شمس الدین مستنگ را بگرفت بر حصار تیری نیز بتاخت . و المار را بعداز پیکار شدید بکشت، و حصار را به امیر حسام الدین جاول ( مرادف زابل ) سپرد ( صفر ۶۵۳ ه ۱۲۵۵م ) همچنین شعیب افغان که مردی دلیر و نامدار از امرای افغانی بود در اوایل شعبان ( ۶۵۳ه) از کشمیر بر گشته در حوالی تگین آباد بر حکمران آل کرت بتاخت،  ولی شمس الدین مهین بسرعت از خیسار رسیده،  اورا در حصار کهیرا بکشت و بعداز آن به استیصال سندان افغان قوم سورانی پسر عم شعیب متوجه گشت و اورا در حصادوکی ( واقع بلوچستان حالیه) بعداز جنگ های شدید در میدان مقاتله بکشت . درین جنگ بزرگترین رجال جنگی مانند ملک عزالدین تولک و ملک تاج الدین بغنی و ملک تاج الدین کرد بقیات لشکر آل کرت می جنگیدند ( اواسط ۶۵۴ ه- ۱۲۵۶ م ) متعاقب این پیکار سران لشکری تا دامنهای کوه سلیمان مخالفین را تعقیب و کشتارمیکردند و حصار ساجی که مرکز دیگر امرای افغانی ثغور بود نیز بعد از جنگهای شدید تسخیر گردید ( ۶۵۵ هجری) و شمس الدین،  پهلوان مبارزالدین مبارز محمد نهی را در تگین آباد حکمران گذاشته به هرات رفت ولی یکسال بعداز ملوک سیستان که دم از استقلال میردند،  ملک علی بن مسعود را بکشت و برادر زاده اش ملک نصیر الدین و ملک علاء الدین را به مستنگ نفی کرد و سیستان را کاملا مسخر گردانید و سیستانیان را خلع سلاح کرد ( ۶۵۶ ه ۱۲۵۸ م ) و چون سر کشان را تماما مستاصل گردانید بسال ۶۵۷ هجری حصار بهکر کنار دریای سند را محصور کرده و بعداز اخذ ده هزار دینار و اموال زیاد پس گشت و شمس الدین مهین بدین صورت تمام افغانستان را در تحت مرکزیت هرات در آورد،  و وحدت مملکت را بعد از غوریان صورت خارجی داد . و با وجود ویرانیهای مادی ومعنوی که از دست چنگیزیان بر پیکر این مملکت رنجیده وارد آمده بود این پادشاه غیور به داوری توحیدی سیاسی آنرا التیام داد .

بسال ( ۶۵۹ ه ۱۲۶۰م ) چون ملک تاج الدین کرد بغلاوت کرد و به قلعهٔ مستنگ بمدد امیر هوبو و امیر هرموزتیری سرداران افغان آمد،  افسران لشکر کرت ملک اختیار الدین تولک و محمد نهی و تاج الدین بغنی با آنها جنگها کردند و شمس الدین تا سال ( ۶۶۵ ه ۱۲۶۶ م ) در سفر های دربار شاهان چنگیزی با یران و غیره مشغول ماند،  و بسال ( ۶۶۶ هجری ) در اراضی افغانستان تا تیراه جنگها نموده و آن مردم را مطیع و باجگذار گردانید.  چون هرات درین اوقات میدان جنگ شهزاد گان چنگیزی بود،  لهذا شمس الدین مهین انزوا اختیار کرده در قلعهٔ خیسار متحص گردید،  عاقبت شهزاده براق بدست لشکریان اباقا منهزم شد و باز فرمان ایالات سابقه بنام شمس الدین مهین صادر گردید،  و وی رابه هرات آوردند ( ۶۷۴ ه ۱۲۷۵ م ) ولی چون شهزاد گان چنگیزی نخواستند،  شخص مقتدری از خراسان بر خراسان حکم راند، و نیز شمس الدین مهین شخصی بود که خراسان و افغانستان را وحدت سیاسی داده بود،  لهذا ازو ترسیدند و با صفهانش طلب داشته و در تبریز بسال ( ۶۷۶ ه ۱۲۷۸ م ) مسموماً بکشتند .

بعداز شمس الدین مهین پسرش ملک رکن الدین ( بقلب شمس الدین کهین) در سال (۶۷۷هجری) بجای پدر در هرات نشست و به آبادی هرات و خراسان کوشید،  و مراسم عدل و داد بنیاد نهاد و تا ( ۶۷۸ هجری ) تمام قلاع غور و خیسار و غیره را بدست آورد،  و بسال ( ۶۸۰ ه ۱۲۸۱ع) قلعت قندهار را نیز مسخر کرد،  و پسر خود ملک علاءالدین را بنیابت خود در هرات گذاشت،  و خود وی در قلعه خیسار غور بنشست (۶۸۲ ه۱۲۸۳م) و مانند پدر با شهزاد گان چنگیزی روابط دوستانه حفظ کرد،  و هند و نوین تاتاری راکه به ازار مردم در صفحات هرات دست بر آورده بود بگرفت و تاخت و تاز شهزاد گان و خانه جنگی ها باز هرات را ویران نمود . و ملک شمس الدین کهین در همین احوال بسال ( ۷۰۵ هجری ) از جهان رفت،  ولی قبلا بسال ( ۶۸۳ ه ۱۲۷۴م ) فرزند بزرگ وی ملک فخرالدین که از دست پدر محبوس بود از زندان برآمد و از خیسار بهرات شد، واز آنجا خواف و فراه و دیگر بلاد خراسان را بگرفت (۶۸۵ه۱۲۸۶م) و بعداز دیدن نشیب و فراز در سال ( ۶۹۷ ه ۱۲۹۷ م ) در هرات بر تخت نشست و غازان خان حکومت او را از هرات تا آب سند و حد آمو به برسمیت شناخت .

فخرالدین پادشاه عمران دوست و علم پرور ادیبی بود،  خطیب پوشنجی متخلص به ربیعی کتاب کرت نامه را بنام او نظم کرد،  وی در سال در ( ۷۰۱ ه ۱۳۰۱ع) مکررا بر اسفزار تاخت،  ولی چون اولجا یتو چنگیزی بسلطنت رسید پتبیریک او از هرات نرفت و بنا بران اولجا یتو دانشمند بهادر را باده هزار سوار بسرکوبی او بهرات فرستاد،  فخرالدین یکی از دلاوران غوری جمال الدین سام را به حفظ قلعهٔ هرات گماشت و خود وی به قلعه امانکوه رفت و سام مذکور دانشمند بهادر را کشته و لشکر اورا منهزم کرد،  اولجایتو از شدت غضب امیر یساول وبوجای پسر دانشمند بهادر را باسی هزار سپاهی بر هرات دوانید،  درینوقت فخر الدین بمرد ( ۷۰۵ ه ۱۳۰۷ م ) و اختلاف سرداران و قحطی نیز سام غوری را مجبور به تسلیم قلعه نمود،  و خود وی با همکاران بدستور یساول کشته شد .اولجایتو حکومت هرات و اسفزار و فراه و سیستان و غور و غرجستان را به ملک غیاث الدین محمد برادر فخرالدین سپرد (۷۰۷هجری) چون از حضور اولجایتو به هرات رسید غور و خیسار و اسفزار را نیز تسخیر کرد،  ولی برخی از امراء اولجایتو را برو بدبین نمودند،  بنابران در سال ( ۷۱۱ ه ۱۳۱۱ م ) او را باردوی خود خواست و تا ( ۷۱۵ ه ۱۳۱۵ م) رخصت انصراف نداد،  و در غیاب او دلدای و بوجای مردم هرات را از ترس شورش مورد آزار و ستم قرار داده بودند،  و شهزاده داود خواجه یکی از شهزاد گان عادل تاتاری غزنه و بست و زابل و تگین آباد بدست آورده بود،  ولی غیاث الدین محمد به سال ( ۷۱۵ ه ۱۳۱۵ م ) از دربار اولجایتو واپس به حکمرانی هرات تا اقاصی افغانستان و حد آمویه فرستاده شد،  درینوقت شهزاد گان چنگیزی و غیاث الدین علیشاه ملک بدخشان در حوالی سواحل آمو بهم افتادند،  و از شبرغان تا بلخ و مرغاب میدان پیکار شد،  درین جنگ بوجای بن دانشمند بهادر بقتل رسید و بسال ( ۷۱۶ هجری ) آوجی بلا امیر نکود ریان بدست غیاث الدین کشته شد . و دیگران مخالفین خودرا هم سرکوبی کرد،  و قلاع خراسان و سیستان را فتح نمود و ملک قطب الدین را در اسفزار و ملک ینالتگین را در فراه و ملک عبدالعزیز را در حصارزره باخرزو ملک فرخ زاد را در تولک سرکوبی کرد،  و بسال ( ۷۲۱ ه ۱۳۲۱ م ) پسر خود شمس الدین محمد را در هرات جانشین گردانید و به ادای حج رفت،  و همین غیاث الدین بود که امیر چوپان را در (۷۲۷ ه ۱۳۲۶ م ) بقتل رسانید و در ( ۷۲۸ هجری ) بدربار ابو سعید رفت و در ( ۷۲۹ ه ۱۳۲۸ م ) بعداز مراجعت سفر حج در هرات بمرد . 

بعداز مرگ ملک غیاث الدین پسرانش ملک شمس الدین محمد ( ۷۲۹-۷۳۰ م ) و ملک حافظ (۷۳۰-۷۳۲ هجری ) و ملک معزالدین حسین در ( ۷۷۱-۷۳۲ هجری ) بسلطنت رسیدند،  و این ملک معزالدین از مشاهیر آل کرت و مربیان علم و ادب است که مولانا سعد الدین تفتازئی مطول را بنام او نوشت و امیر مسعود برادر خواجه عبدالرزاق باشتینی ( موسس سلسله سر بداران خراسان ۷۳۶-۷۸۸ هجری ) در زاوه باو جنگ کرد و شکست خورد و حسین فایق آمد ( ۱۳ صفر ۷۴۳ ه ۱۳۴۲م) و ضربتی کاری بر حریف خود وارد آورد،  و بعداز آن در بادغیس امرای اندخود و شبرغان را بشکست و چون امیر قزغن از ماورای آمو آمده هرات را محصور کرد در سال ( ۷۵۲ ه ۱۳۵۱ م ) با او صلح نمود،  و سال دیگر چون به ماوراء النهر رفت،  در غیاب او امیر باقر برادرش در هرات دعوی شاهی کرد،  ولی حسین بزودی برگشت و باقر را محبوس ساخت . معزالدین حسین بعداز ۳۹ سال سلطنت بسال ( ۷۷۱ ه ۱۳۶۹ م ) فوت کرد،  و ملک غیاث الدین پسرش ( ۷۸۳-۷۷۱ هجری) جانشین او شد،  وی در جنگ سربداران سبزوار فایق آمد،  و خواهر زاده امیر تیمور را برای پسر خویش پیر محمد بزنی گرفت،  ولی امیر تیمور چون بسال (۱۳۸۱-۸۳۰م) هرات را مسخر کرد ملک غیاث الدین را با پسرش پیر محمد و برادرش محمد به ماوراء النهر تبعید نمود و بسال( ۸۳۴ ه ۱۳۸۵ م ) بقتل رسانید و سلسله آل کرت را انجام داد .

از معاصرین آل کرت در سیستان ملوک نیمروزند،  که شرح شانرا در اواخر مبحث صفاریان داده ایم،  و دیگر خانواده امرای کنار دریای ترنک اند که هوتکان باشند،  و اسلاف دولت هوتکی آینده افغانند،  که در کوهسار کنار دریای ترنک در کلات غلزائی حکمرانی داشتند،  و بر خلاف تاراجهای چنگیزیان مقاومت میکردند،  که ازین جمله بابا هوتک ولد تولر ( متولد ۶۶۱ ه متوفی ۷۴۰ ه ) شاعر و عارف حکمران پښتون از مدافعین بزرگ مقابل چنگیزیان است که بعد ازو شیخ ملکیار پسرش (حدود ۷۴۹ ه ۱۳۴۸م) از مشاهیر امرای جنگجو و شاعر پښتو است که در کنار دریای ترنک در مقابل اعداء جنگها کردی و همین دودمان در قرن دوازدهم هجری دولت هوتکی قندهار را تاسیس کردند ( بشرح حال هوتکیان درین کتاب رجوع شود ) شیخ متی خلیل ( ۶۸۸-۶۲۳ هجری) شاعر صوفی پښتو،  محمد بن علی بستی مولف تاریخ سوری،  احمد بن سعید لودی مولف اعلام اللوذعی فی اخبار اللودی ( ۶۸۶ هجری ) شیخ کتی متی زی خلیل ( حدود ۷۵۰ هجری ) مولف لرغونی پشتانه ( افغانان قدیم ) نیز از رجال علمی این دوره افغانستان اند .


آل کرت پادشاهان علمدوست و فاضل پرور عمران پسندی بودند در عصر شان علم و ادب و صنعت باوجود تاخت و تاز چنگیزیان فی الجمله شباب گرفت،  دربار شان مجمع علماء و شعراء بود . کرت نامه ربیعی پوشنجی،  مطول تقتازائی،  تاریخ هرات،  سامنامه و مجموعه غیاثی سیفی هروی و زادالمسافرین و نزهة الارواح امیر حسینی غوری از مشهور ترین مولفات دربار آل کرت است : 



  آل کرت هرات : 

۱ – ملک کرت حدود ۵۰۰ هجری                                                                  ۲ – تاج الدین عثمان مرغنی حدود ۶۰۰ هجری                                                 ۳ – عزالدین عمر مرغنی حدود ۶۰۰ هجری                                                     ۴ – ابوبکر کرت حدود ۶۰۰ هجری                                                             ۵ – رکن الدین خیسار حدود ۶۴۳ هجری                                                         ۶ – ملک شمس الدین محمد مهین بن ابی بکر کرت (۶۷۶-۶۴۳)                              ۷ – ملک رکن الدین ملقب به شمس الدین کهین بن ابی بکر کرت (۷۰۵-۶۷۷ هجری            ۸ – ملک فخرالدین ولد کهین ( ۷۰۶-۷۰۵ هجری                                               ۹ – ملک غیاث الدین محمد ولد کهین ( ۷۰۶- ۷۲۹ هجری                                    ۱۰ – ملک شمس الدین بن غیاث الدین محمد ( ۷۲۹- ۷۳۰ هجری )                           ۱۱ – ملک حافظ بن غیاث الدین محمد ( ۷۳۰ -۷۳۲ هجری                                     ۱۲ – ملک معزالدین بن غیاث الدین محمد ( ۷۷۱-۷۳۲ هجری )                                  ۱۳ – باقرین غیاث الدین محمد ( ۷۵۳ هجری )                                                       ۱۴ – ملک غیاث الدین پیر علی بن معزالدین ( ۷۸۳-۷۷۱ )

( به شجرهٔ نمبر ۶۱ رجوع شود )