32

شرطه و صاحب شرطه

از کتاب: تاریخ افغانستان بعد از اسلام ، فصل چهارم ، بخش اوضاع اقتصادی و اجتماعی و اداری و فکری و علمی و ادبی افغانستان
04 February 1967

در فصول گذشته در ضمن شرح وقایع و در جد اول حکمرانان خراسان و بلاد آن بارها نامهای کسانی را نوشتیم ، که بر امور شرطه مقرر بودند.

شرطه بضمه اول و سکون دوم و جمع ان شرظ به ضمه اول و فتحه دوم بمعنی شحنه و طلایهۀ حرب و مددگار والی است ، و چون شحنگان شعار ها و نشانیهای خاصی داشتند که به ان شناخته می شدند ، بنابرین بدین نام شهرت یافته اند.۳

شرطه عبارت از بود زا قوایی که اکنون آنرا پولیس گوییم ، خلیفه ووالی در حفظ نظام و امن داخلی و التزام داشتن علامات مخصوص بر خود کرده بودند، ایشانرا شرطه خواندند.

در اسلام نخستین بار، حضرت عمر نظام عسس را در شب نافذ ساخت، و در عهد خلافت علی (رض) بود که ادارۀ شرطه (پولش) تأسیس گردید، که رئیس این موسسه را صاحب شرطه گفتند ، و از بزران قوم روسای نیرومند دارای قبیله باین ماموریت گماشته می شدند، که در قیام امنیت با وای مدد گار باشند.

۱تاریخ الاسلام السیاسی ۱/۳۶۲ به حوالت کتاب الخراج

۲ابن خلکان ۱/۴۰۹

۳المنجد ۳۹۴ و منتهی الارب ۱/۳۳۷

در سازمان خلافت عباسی اهمیت شرطه بدرجه یی بود ، که منصور خلیفه بزرگ عباسی شرطه را از عناصر اربعۀ خلافت شمردی تا ناتوان را از تجاوز توانا نگهدارد ۱ و هنگامیکه به خراسان امیران معتمد در باررا می فرستادند صاحب شرطه را هم یکی از رجال مهم در بار با او مقرر میکردند ، چنانچه در سنه ۱۷۸هـ۷۹۲م چون هارون الرشید، وزیر زادۀ خود فضل بن یحیی برمکی را بر خراسان امیر ساخت ، ابراهیم بن جبریل  یکی از مشاهیر در بار عباسی را برسم شرطه  وحرس (رئیس پولیس ) گماش ، که در فتح کابل هم با او بود و درین فتح هفت هزار هزار( هفت ملیون) درهم به دست آورده بود. ۲ در سنه ۱۲۹ هـ۷۴۶ م چون ابو مسلم خراسانی در خندق ماخوان مامورین خود را مقرر کرد در انجمله ابو نصر مالک بن هیثم را بر شرطه و ابو اسحاق خالد بن عثمان را بر حرس ( گارد) خویش گماشت. ۳

در آغاز پیدایش ، ابن موسسه تابع دیوان قضابود ، زیرا وظیفۀ آن تنفیذ احکام قاضی و اقامۀ حدود بود، و آنچه قاضی فیصله کردی، قوای شرطه آنزابمورد عمل و اجرا گذاشتی ولی بعد ازین صاحب شرطه از دیوان قضا منفک شد، و استقلالی را در نظر و تحقیق جرایم بدست آورد ۴ و حتی در عصر هشام بن عبدالملک (۱۰۵۱۲۵هـ) نظام جدیدی بوجود امد که یکنفر معتمد، وظایف صاحب شرطه و سردار لشکر هر دورا بجای می آورد. 

پس شرطه دو قرن نخستین اسلامی عینا وظیفۀ پولیس کنونی را در تحقیق و تفتیش جرایم و قیام امن و حفظ عدالت داشت ، و در قرن چهارم وصاحب شرطه را کوتوال و موسسۀ پولیس را کوتوالی گفتندی که نام محلی پشتو بود، مرکب از کوت بمعنی قلعه+ وال ادت تصحب بمعنی شهردار صاحب قلعه . وی این نام اصیل و یک هزار سالۀ 

۱تاریخ تمدن اسلامی ۱/۱۸۰

۲طبری ۶/۴۶۳

۳طبری ۶/۳۴

۴تاریخ الاسلام السیاسی ۱/۳۶۰

۵مقدمۀ ابن خلدون ۲۱۸

داخلی درین اواخر به قوماندان وقوماندانی تبدیل شد، که هیچ ارزش تاریخی و ادبی و می ندارد. !!!