الثانی السلطان شمس الدین محمد بن مسعود
چون ملک فخرالدین مسعود بامیان برحمت حق پیوست پرمهتر او سلطان شمس الدین محمد بود او را برتخت بامکیان(به)نشاندند و خواهر سلطان غیاث الدین ومعزالدین د رحابله او بود که لقب او حره جلالی بود
(۱)اصل:باستادند(۲)روسپی:مخفف روسپید یعنی زن فاحشه و بدکار(فرهنگ نظام).(۳)اصل:پادشاه(۴)مطکمیفرمودند.(۵)مطکتاچه حد تحمل میکردند.۰۶)اصل:الثامن.(۷)مط:بن مسعود بن الحسین الشنسبانی.راو.رتی:کذا.
غوریان طبقه(۱۸) (۳۸۷)
و از هر دو سلطان مهتر بود و مار سلطان بهالدین سام بن محمد بود چون سلطان شمس الدین بتخت بامیان بوصیت پدر و اتفاق امرا بنشست سلطان غیاث الدینم او را تشریف فرستاد واعزاز وافر واجب داشت ممالک طخارستان تمام در ضبط او آمد(۱)وبعد از ان شهر بلخ و چغانیان ووخش وجروم(۲)و بدخشان وجبال شغنان(۳)در تصرف او آمد بهرطرف لشک کشید وبرحمله آن بلاد نافذ امرشد ودر سالی که سلاطین غور وغزنین بدفه سلطان شاه خوارزمی بولایت رود بارمرو لشکرکشیدند سلطان شمس الدین(محمد)بفرمان سلطا(نان)ن لشکربامیان وطخارستان بخدمت ایشان او.رد وچون سلطانشاه منهزم شد ملک بهاالدین طغرل هرات که بنده سنجر بود و از هرات منهزم به سلطانشاه گیوسته بود درین مصاف بدست لشکربامیان افتاد او را بکشتند و سر او بخدمت سلطان غیاث الدین آوردتند. سلطان غیاث الدین را عظیم موافق افتاد دفع او (و)درین روز لقب شمس الدین سلطان شد و چتر سیاه یافت و پیش ازین پدرش ملک فخرالدین چتر(۴)نداشت و خطاب او شمس الدین بودچون چتر یافت سلطان خطاب شد واز غیاث الدین و معزالدین که پسران عم او بودند اعزاز بسیار یافت و حق تعالی ل=او را فرزندان شایسته داد و شش پسرکرامت کرد(ومدتها ملک طخارستان در قبط بندگان او بماند و علمای بزرگ را تربیت کرد)ودر ممالک او سکونت ساختند(۵)و با رعایا عدل و اسحان ورزید(۶)و در نیکونامی برحمت حق پیوست و بعد ازو ملک بسلطان بهادالدین سام رسید.