تألیفات منثور قرن دهم

از کتاب: ادبیات افغانستان از قدیمترین دوره ها

اخلاق محسنی : این کتاب تالیف کمال الدین حسین بن علی بیهقی هروی مشهور به ملا حسین واعظ کاشفی است که در چهل باب در موضوع اخلاق و روش پادشاهان و به نام سلطان حسین میرزای بایقرا تالیف و به اسم پسرش ابو محسن مسمی  کرده و تاریخ تالیف کتاب را نیز اخلاق محسنی که سال (۹۰۰) هجری می شود یافته اند وی آثار  زیادی نوشته که به حدود چهل اثر می رسد در این جا تنها اسمی از انها اکتفا می شود جواهر التفسیر و تحفة الامیر در دو جلد نوشته شد ولی جلد دوم آن تکمیل نشده مانده است . مختصر الجواهر تفسیری است متخصردر زبان فارسی , مواهب علیه به نام تفسیر حسینی معروف است . جامع الستین , تفسیر سوره حصرت یوف در شصت فصل به زبان عربی . روضة الشهداء که در سال ۹۰۸ حاوی واقیاع کربلا به نام عبدالله نواستل دختری سلطان حسیسن میرزا نوشته شده است . شرح مثنوی – لبا لب معنوی فی انتخاب مثنوی لب لباب مثنوی ( اثری دیگریست که از لباب مثنوی انتخاب کرده) مخزن الانشاه کتابی است.در اصول و قوانین انشاه و نامه نویسی همچنین کتاب دیگری در انشاه در سال ۹۰۷ به صورت جدول تالیف کرده است. اسرارقاسمی در سحر . طلمسات . لوائح قمرع میامن المشتری ع لوامع الشمس , سواطع المریخ, مناهج الزهره , نصائح عطارد و مواهب ازحل در علم نجوم نوشته شده است. مرصدالنسی فی استخراج اسمائ الحسنی ع رساله العویه , تحفة العلیه , رسالۀ علم اعداد بدایع الافکار فی صنائع الاشعار , رساله ادعیه سالۀ حاتمیه , تحفة الصلواة . رساله احادیث نبوی, اختیارات نجوم , فیض النوال فی بیان الزوال , مفاتیح الکنوز ع میامن الاکتساب فی قواعد الاحتیاب . آینه سکندری , فتوت نامۀ سلطانی , مرات الفافی صفات المصطفی , آثار و کتب دیگری نیز  در علم نجوم حساب , کیمیا , حدیث , اوراد و ادب نگاشته شده است.      انورا سهیلی: یکی دیگر از آثار مهم ادبی ملا حسین است که اثر معروف می باشد.        روضة الصفا: تاریخی است عمومی و معروف در هفت جلد , مؤلف آن همام الدین محمد بن خاوند شاه بن محمود مشهور به میر خواند است.       تکملۀ روضة الصفا: اثریست که پس از مرگ میر خواند پسر یا نوۀ او غیاث الدین خواند میر وقایع چند سال بعد از فوت میر خواند را به تعقیب جلد هفتم روضة الصفا نوشته است.  خلاصة الاخبار فی احوال الاخبار: این اثر غیاث الدین خواند میر بوده و تاریخ روضة الصفا را تخلیص و در سال ۹۰۵ آن را انجام داده است.      مآثر الملوک: اثری است از خواند میرکه در موضوع سخنان پادشاهان , حکما و بزرگان دین تألیف شده است و پیش از سال ۹۰۶آن را اکمال کرده.  دستور الوزرا: این هم اثریست از خواند میر شامل احوال وزرای اسلام تا زمان غیاث الدین این اثر دو بار تحریر شده است یکبار در سال ۹۰۶ به صورت مجمل و دفعه ثانی در زمان محمد خان شیبانی در هرات (۹۱۴) به طور مفصل تر .         مجالس النفائس:  این اثر نخست به زبان ترکی در سال۸۹۶ ه توسط امیر علی شیر نوایی تالیف شده و حاوری شعرای معاصر می باشد, ولی در سال ۹۲۷ یک نفر شاه علی نام مشهور به فخر امیری آن را به فارسی ترجمه و نیز الحاقاتی بر آن افزوده « لطایف نامه» نام گذاشت.    حبیب السیر: نام مکمل آن « حبیب السیر فی اخبار افراد البشر » است. این کتاب تاریخی است که وقایع را از ابتدای تاریخ بشر تا سال ۹۳۰ یعنی تاریخ وفات شاه اسماعیل صفوی نگاشته است. و اثر غیاث الدین خواند میر می باشد.              جواهر العجایب:  تالیف شاه علی فخری امیری است که در سال ۹۴۷ نوشته شده . این اثر به نام تذکرة النساء نیز معروف بوده و در احوال شاعرات معلومات میدهد.    مذکر احباب: این اثر تذکره ایست که احوال شعرای زمان امیر علی شیر و بعد تر از آن را حاوی می باشدع و اثر حسن خواجه نثاری بخاری است . این تذکره شامل احوال شعرای تا سال ۹۷۴ می باشد.             تذکرۀ ناظم: مؤلف آن میر محمد اسمعیل خان ناظم بدخشی الاصل می باشد که این تذکره در حدود سالهای ۱۲۲۰ الی ۱۲۲۵ تحریر کرده است در این تذکره احوال فضلای بلخ , بدخشان , ایران و بخارا نگاشته شده است . مؤلف از معاصران میر محمد شاه حکمران بدخشان بوده؛ به امر او در سال ۱۲۱۴ با هئتی برای جمع آوری محصولات به طرف ترکستان شرقی رفته است.     تکملة الریاض : این کتاب را میر محمد نبی خان احقر در سال ۱۶۲۱ به نام میر یوسف علی خان , میررستاق بدخشان تألیف کرده است. این تذکره بیشتر در احوال شعرای بدخشان تألیف کرده است. این تذکره بیشتر در احوال شعرای بدخشان بدخشان و نواحی بوده روضۀ هفتم آن در احوال شعرای متقدم و تاریخ شعر و شاعر در عرب و زبان فارسی نگاشته شده است.    اخوان المجالس : این کتاب را میربرهان الدین لاغر متخلص « بدخشی» در سال ۱۲۸۵ در قریۀ باغک تالقان تألیف کرده است. بدوا تاریخ اسلام را تا ظهور چنگیز مختصرا نگاشته بعد از آن در شرح احوال شعرای فارسی سرای معاصر پرداخته است.       تاریخ بدخشان: ابتدا این اثر را محمد حسین بدخشی در حدود سال ۱۱۰۰ هجری قمری در فیض آباد بدخشان تالیف کرد ولی آن تاریخ باز در سال ۱۲۲۳ قمری از طرف منشی محمد رضا تالیف گردی . در اخر این کتاب احوال یکعده شعرا هم درج شده است.              میکده: این تذکرۀ عمومی از آثار یک تن از شعرای بزرگ قرن سیزده هجری هرات است که تا سال ۱۲۶۴ بر حیات بوده است . اسم مرلف ان احمد قلی خان نظام الدین و تخلصش صارمی است . نسخ قلمی این تذکره نزد ارباب ذوق دستیاب می شود.     ادبیات افغانستان از زمان نادر افشار تا نادر افغان        نادر افشار در اواخر عمر خود دست به بیدادگری زده ظلم و ستم را از حد گذرانید. در هر شهری که فرا رسید از کله منارها بنا کرد و قتل و خون ریزی روا داشت.مردم از این رفتار نا مناسب او به جان امده در هر گوشه و کنار مخصوصا در قسمت های شیروان. تبریز استر آباد و حصه های غربی افغانستان در حوالی سیستان و مناطق دیگر بنای بغاوت و شورش را علیه او گذاشتند تا اینکه د سال ۱۱۶۰ هجری قمری به واسطه چند نفر از گماشتگان برادر زاده اش علیقلخان در ماه جمادی الثانی شب یکشنبه در فتح آباد خبوشان مقول گردید. احمد خان ابدالی که در آن وقت از صاحب منصبان بزرگ اردوی نادر شاه بود ع علیه مخالفین قیام کرده حرم شاهی را از دست درازیی دشمنان نجات داد و نزد پسر نادر شاه شاهرخ رسانیده و خود به طرف قندهار آمد مردم افغانستان که از بیدادگری حکام نادر به ستوه امد بودند؛ از فرصت استفاده کرده در محل نادر آباد بجرگه ملی پرداخته و احمد خان ابدالی  پسر زمان خان را در شوالل سال ۱۱۶۰ هجری قمری به سن ۲۵ سالگی به ریاست  برداشتند . حکومت هوتکی های قندهار و ابدالی های هرات نظر نظر به کشمشکی ها زد و خورد ها و فرصت محدود حکمرانی خود نتوانستند به تعمیم و ترویج علم و معفرفت متوجه شوند و ادب وادبیات از دست رفته و طن را دوباره احیا کنند چه اول مجادلات انها با ایرانیان ایشان را از فعالیتهای ادبی و عرفانی باز داشت و از طرف دیگر به دست داشتن محیط بیگانه و نگهداری آن تمام توجه شاهان هوتکی را به خود معطوف داشته برای پیشبرد اوضاع عرفانی و ادبی مملکت وقت و فرصت کافی نیافتند، علاوه بر این مخالفتهای خاندانی و کشت خونهاس ذات البیتی که همیشه موحب بر بادی و تحقر ممالک جهان شده است افغانستان را  هم بار بار, مخصوصا در دو قرن اخیر به گودال بدبختی کشانید و به قهقرا برد همین مخالفتها سبب شد که نادر قلی خان افشار در سال ۱۱۴۸ علنا ظهور کند و افغانستان ع هندوستان و ایران را پامال نماید. احمد خان ابدالی کهه بعدا بنابر خدمات برجسته ملی از طرف مردم بهه « احمد شاه بابا » ملقب گردید در ظرف بیست و پنج  سال حکومت خویش انیقدر توانست که قسمت هایی از دست رفته مملکت را دوباره به دست بیاورد و یک کومت منظم و قوی تشکیل بدهد گویا تقریبا تمام مدت سلطنت احمد شاه بابا ابدالی در لشکرکسی و فتوحات گشذت , گرچه دور احمد شاه باب از نگاه سیاسی و سوق الجیشی و فتوحات در هند شبیه به دور سلطان محمود غزنوی است, اما از نگاه ادب ,عرفان , صنعت و معرفت مناسبتی به هم نمی رساند. زیرا فرصت نیافت . تا در راه معارف و ادب نیز قدم وسیعی بردارد لذا این دوره هم به یک نوع خمود ادبی و عرفانی سپری شد.                با اینکه خود احمد شاه بابا شخضا در زبان پشتو ادیب ماهر و صاحب دیوان بزرگی می باشد آثار و اخبار ادبی از این دوره کمتبر به دست است . دورل حکومت احمد شاه کبیر بسان بارقه ای زود گذر در فضای افغانستان درخشیدن گرفت ؛ ولی بعد از وفاتش در سال ۱۱۸۶ باز ماندگانش نتوانستند ملک مورثی پدر را محافظت و تامین نمایند لذا دست بیگانگان به خاک افغانستان دراز شد قسمت هایی از آن را جدا کردند. تنها تیمور شاه پسر احمد بابا بود که در مدت ۲۳ سال سلطنت خود نتوانست فقط حدود سیاسی و جغرافیای افغانستان را در مقابل حملات اجنبی ها حفظ نماید این سلسله تقریبا مدت یک قرن سلطنت کردند مگر بیشتر آن در خانه جنگی ها و مخالفتهای ذالت البیتی فرزندان تیمورشاه سپری شد و این کشمکش ها موجب گردید که دشمنان مملکت ع مخصوصا مستعمره جویان غربی چشم طمع دوخته و در شرق و شمال افغانستان روزرزو قدم بقدم پیش بروند و نفوذ سیاسی و استعماری خودرا گسترده کنند . بساط اختلاف شهزاگان سدوزائی تا سال ۱۲۵۴ ه گسترده بود تا اینکه در این سال امیر دوست محمد خان یکی از برادران وزیر فتح خان مقتول به امارت انتخاب گردید و سلالۀ سدوزائی از بین رفت .از حکومت دوست محمد خان هنوز یک سال سپری نشده بود که انگلیسها چون نتوانستند پلان و پروژه های سیاسسی خود را به واسطۀ امیر موصوف در افغانستان علمی سازنده , شاه شجاع فراری پسر تیمورشاه را از راه قندهار با قوا و قشون مسلح خوبی به کابل اورده . امیر دوست محمد خان به طرف بخارا رفت , لکن در سال ۱۲۵۶ برای به دست آوردن حکومت خود را به کوهستان کابل رساند؛ اما بالخره به انگلیسا تسلیم گردید. در این موقع احساسات و هیجان مردم علیه شاه شجاع و انگلیسها شدید بر انگیخته شد و به سر کردکی و زیر محمد اکبر خان قیام کردند. شاه شجاع به قتل رسید انگلیسها نیز اکثرا کشته و مستباقی افغانستان را تخلیه و دوست محمد خان را پس به افغانستان فرستادند که باز به سلطنت رسیده قندهار و هرات را ملحق ساخت. پس از وی پسرش امیر شیر علی خان جانشین پدر گردید در دو قرن اخیر افغانستان وی نخستین پادشاهیست که با وجود جنگها و شورشهای داخلی به رهنمایی مفکر بزرگ و مرد سیاسی ؛ ادبی و علمی سید جمال الدین افغان [ توانست] باب علم و عرفان را در مملکت بگشاید و بار دیگر روح علم صنعت و معرفت را احیا و تجدید کند وی اولین کسی است که جریده مهمی را به نام شمس النهار در فضای سیاسی و ادبی مملکت انتشار داد. در وقت امیر شیر علیخان علاوه بر توجه عرفانی , قشون منطمی تشکیل دوایر دولتی تنظیم کابینه ای از شخصیت های بزرگ ممکلت تأسیس و استقلال سیاسی افغانستان اعلام گردید, ولی این لمعه هم دوانی نکرد به دست انگلیسها از بین رفت یعنی انلگیسها ها باز به خاک تجاوز نموده جنگ دوم انگلیسی و افغان ( ۱۲۹۶) هجری آغاز شد. شیر علی خان ظرف مزار عزیمت و یعوقب خان پسر و جانشین وی به دست انگلیسها اسیر و معاهده غیر عادلانه « گندمگ» را بر وی تحمیل کردند . در این موقع نیز احساسات مردم به شور امد و انگلیس ها در هر جا دچار تلفات سنگین شدند.         شورش عمومی ملت جهت دفاع از خاک وطن دوام داشت که در عین حال عبدالرحمن خان خود را از خاک خارج به صفحات شمال کشور رسانید و انگلیس ها مجبور شدند او را پاشاه افغانستان بشناسند . عبدالرحمن خان از سال ۱۲۹۷ تا سال ۱۳۱۹ حکومت نمود, پس از آن حبیب الله خان به سلطنت رسید. (۱۳۱۹ تا ۱۳۳۷ ) با زندگانی آرام و کمال عشرت به سر برد؛ پس از آن نوبت به امان الله خان پسرش رسید (۱۳۳۷-۱۳۴۷ ) و دست به اصلاحات مدنی و عرفانی زد لکن در اثر شهور انقلاب خلع گردید ( امان الله دیده شد) و حومت به دست حبیب الله بچه سقو افتاد تقریبا نه ماه کشور در اتش می سوخت تا اینکه محمد نادر شاه زمام حکومت به دست اورده امنیت بر قرار شد تاثیر که این گیرد و داره و زد و خورد های افغان ها با بیگانگان مخصوصا انگلیسها بر ادبیات وارد کردد ین است که روح حماسه سرایی و اثار رزمی را که در ادبیات فارسی از مان باستان شویع داشت و شهنامهه ها ( و یا خدای نامه یا ختای نامک ها) در این زبان به کثرت به نطم و نثر تلیف شده بود و تقریبا از مان تیمور ها به بعد این روح کاملا مختنق صحنه های خونینی جنگ بوده اند دوباره آن را زنده ساخته آثاری در تاریخ ووقایع جنگهای افغانستان با انگلیسها به نظم اوردند که امروز  بعضی از انها موحد است از جملۀ یکی « اکبرنامه» حمید کشمیری می باشد که در خصوص اولین جنگ انگلیس و افغان ( سال ۱۲۵۵ هجری قمری) به نظم نوشته شده است . این مثنوی حماسی در بحر تقارب مسدس مقوصور ( فعولن فعولن فعولن) بر وزن شهنامۀ فردوسی سروده شده.         دیکر از آثارحماسی این دوره « حبیب القصصاید» محمد عزیز خان زایی , ساکن جمالی بهسود جلال آباد است . این اثر گر چه عبارت از مجموعه قصاید مرادف با بعضی غزلها , ترجیعات و مخمسات است که در مدح حبیب الله خان و اعضای فامیلی وی سروده شده ولی در ضمن غالبا شرح جنگهای و محاربات اقوام مهمند , تیرا و دیگر اهالی سرحدی افغانستان را نیز به آن ضمیم کرده و قایع را به صورت قصاید با احساسات ملی و هیجان افغانی به نظم آورده است , گرچه از نگاه شعری اهمیت زیادی ندارد , ولی از نظر تاریخ مملکت و قهرمانان ملی و مجادلات آنها با انگلیسها قابل اهمیت زیاد و ستایش می باشد.             اثر معروف دیگر در این زمینه « جنگنامه» ایست که در ده یحیی کابل سروده شده این اثر نیز در بحرتقارب مسدس مقصور نظم شده و داستان جنگ اول انگلیس و افغان را شرح کرده است .      یک اثر دیگر که به تحریک و مصرف انگلیس ها نوشته و طبع گردیده است و مخصوصا به غرض عقیم ساختن تأثیر « اکبر نامه» نوشته شده عبارت است از منظومۀ « محاربه کابل» توسط قاسم علی نام تاجر که در سال ۱۲۷۲ در آگره به طبع رسیده است . این اثر اگر چه به طرفداری انگلیس ها و مدح ملکه ویکتوریا سروده شده , اما نظر به اینکه به تاریخ افغانستان مربوط می باشد با ادبیات افغانستان بی مناسبت نیست شرح حال شعرا و نمونۀ این آثار در موقعش نگاشته خواهد شد.            در مدت تقریبا دو قرن طوری که نگاشته شده , هر چند شعرایی در گوشه و کنار مملکت سر بر اوردن , معذالک زمینه برای انکشاف و توسعه ادب بنا بر کشمکش هایی که ذکر شد مساعد نگردید و بر تمام کشور و فترت کامل ادبی مستولی بود . یک عده شعرایی که بیشتر به زندگی آرام و عیش و شعرت خو کرده بودند , اکثر صاحب ذوق سلیم شعری و دارای طبع موزون و دیوان شعر بوده اند و شعرایی که در این دوره به ظهور رسیده اند بیشتر کسانی اند که به دربار انتساب داشته و مداح درباری های می باشند. هکذا چند تن شعرای مشهوری نیز در این موقع به دربار شهزادگان سدوزایی نسبت داشتند که از خارج مملکت با شهزاده محمود و امثال وی به افغانستان آمده بودند از قبیل « فروغی اصفهانی» و شهاب تر شیزی » پایل شعر و ادب در این دوره چندان بلند نبود طرز و اسلوب شاعری کاملا پیروی از سبک هند مخصوصا تقلید از حضرت « بدیل» می باشد چه از یک طرف مجالس بیدل خوانی سرداران سدوزایی و سرداران قندهاری مخصوصا سردار رحمدل خان مشرقی و برادرزاده اش غلام محمد خان طرزی و سرداران محمد زایی و از طرف دیگر ورود مهاجرین ماوراء النهر به افغانستان سبک هند و طرز ن بیدل » در محیط ماوارء لانهر مقام خاص و احترام زیادی داشت . مردم آن سامان در هر هفته روزی برای بیدل خوانی  داشتند که از آن مرد بزرگوار در آن محفل یاد آورد شده , آثار و افکار او را مطالعه و تحلیل می کردند . این تأثیر  به حدی قوی بوده که امروز  هم اکثر شعرای افغانستان به آن سبک گرویده اند و کلیات حضرت بیدل هنوز رونق اکثر محافل و مجالس ادبی و شعر خوانی می باشد.  این ذوق مخصوصا بعد از زمان اعلی حضرت شیر علیخان عمومیت یافته شعرای زیادی ظهور کردند و قصایدی در مدح آن شاه سرودند, زیرا امیر شیر علیخان در تعمیم معارف و ادب جدیت وافی و کوشش کافی به خرج می داد. مطابع سنگی در افغانستان برای اولین با در عهد این پادشاه وارد شد و ببه نشریات پرداخت. یکی از مزابع معروف آن « مطبعۀ شمس النهار» و دیگری « مطبعه مصطفوی» می باشد . در این مطابع علاوه بر قانون نامه ها , اصولنامه , فرامین و غیره اوراق دفتری و حکومتی کتب هم به طبع می رسد که بعضا موجود بود و در موقعش از آنها بحث خواهد شد. اعلی حضرت شیر علیخان خودش نیز ذوق نویسندگی داشته و رسالۀ « شهاب ثاقب » را که در رد « وهابیان نوشته شده و در یکی از مطابع فوق طبع گردیده بود شرح گردیده است . علاوه بر آن وی در اکثر مجالس  و محافل خطابه های غرا و متین ایراد می کرد و مردم را از مجاور امور و اوضاع سیاسی ممکلت و حکومت باخبر می گردانید طوری که قبلا اشاره شد جریدۀ شمس النهار نیز در زمان او در سال ۱۲۹۰ هجری قمری انتشار یافت. اساس ترجمۀ آثار از السنۀ خارجی در عهد او گذاشته شد چنانچه عبدالقادر نام پشاوری وقایع جنگ روس و عثمانی را از « تایمز آف لندن» ترجمه نموده و در ظرف ۹۰ صفحه در یکی از مزابع آن وقت به طبع رسانید.       در زمان امیر عبدالرحمن خان بازار شاعری و نویسندگی کمی گرمتر شده مطبعه های دیگری نیز وارد مملکت گردید و آثاری هم در آن به طبع رسید وی نیز مانند شیر علیخان در نویسندگی و ادب ذوق نشان می داد چنانچه تاریخی به نام « تاج التواریخ » نگاشته و هم از کتاب کلیله و دمنه انتخابی کرده به نام « آئیینه  جهان نما » به طبع رسانید. همچنان کتاب « تزک ناپلئون اول» را از نظر گذرایند بنابر ذوق بعض جاهای آنرا اصلاح کرد و هم از تجارب خود آنچه برا عساکر و امور جنگی مناسب می دانست در حواشی آن افزود و پسر خود امیر حبیب الله خان را به طبع آن امر فرمود در زمان حبیب الله خان این اقدامات قدری بیشتر گردید ماشین های زینکو گرافی و تیپوگرافی نیز به مملکت وارد شد و آثار زیادی در هر رشته طبع و نشر گردید. کتاب « سراج التواریخ»  « کلیات  بیدل » تا ریدف دال» جریده « سراج الاخبار» و « سراج الاطفال» مؤلفات و تراجم محمود طرز و امثال آن بهترین نمونۀ این گونه فعالیت های ادبی و عرفانی است . اساس مکاتب رسمی نیز در این زمان گذاشته شد . مکتب « حبیبه » و « حربیه» از جملۀ مکاتب معروفی است که در آن عصر تأسیس شد پس از حبیب الله خان به ارشاد النسوان گذاشت , مکاتب روز بروز زیاد شد عده ای از طلاب افغانی جهت تحصیل به خارج اعزام شدند . تالیفات و کتب و کثرت پیدا کرد در مرکز وولایات جراید طبع و نشر گردیده تا اینکه نگان در اثر انقلاب پیشرفت این نهضت ثقافی یکدم متوقف گردید؛ معهذا در وقت حبیب الله بچه سقو نیز اخبار و جراید چه در مرکز و چه  در ولایات طبع و نشر می گرید ؛ چنانکه در مرکز شهر کابل اخبار حبیب الاسام ابتدا به قلم سید محمد حسین خان و بعدا به قلم کشکی نشر می گردید: در ولایت قطغن « اخبار نهضت الحبیب» به قلم مولوی محمد بشیر خان در هرات « اتفاق اسلام » به قلم غلام سرورخان در مزار شریف «رهبر اسلام » به قلم عبدالصمد خان جاهد و در قندهار « اشرف الاسلام » و « اخبار الایمان» طبع و انتشار می یافت در سال ۱۳۴۸ قمری محمد نادر خان مملکت را از بحران نجات داده بازار ادب و علم و عرفان را دو باره رونق بخشید . مکاتب را سر از نو باز کرد و جراید و روزنامه های دیگری تأسیس شد و چندین سال از این انجمن مجله آبرومندی نشر می کردند که اکنون کلکسیون هی ان موجود است و روز بروز ممکلت از نگاه عرفان و معارف رونق و ترقی بهتری گرفت. بعد در سال ۱۳۵۲ هجری قمری نوبت به پسر شان اعلی حضرت محمد ظاهر شاه رسید . جنبش های علمی و عرفانی و تربیت و تکثیر نویسندگان و شعرا در این دوره چیزیس حاضر , مشهود و روشن که پیش چشم ما قرار دارد و حاجتی به تذکر نیست.