بیاد صدیقی
از کتاب: دیوان محجوبه هروی
، قصیده
وفا نکرد بکس دور چرخ کجر فتاد
ز داغ مگر دلی نیست کو نگشته فگار
ز دهر رفت جوانی که چرخ پیر ندید
چو او ادیب هنر پرور نکو کردار
فرید عصر محمد کریم صدیقی
جهان فضل و محیط کمال و کوه وقار
مدیر محترم (اتفاق) و مطبوعات
کزو جریده و اخابر بود گوهر بار
هزار حیف که بدرود کرد عالم را
ز بوستان جوانی نگشته برخوردار
هزار و سه صد و بیست دو بود از هجرت
که فوت کرد و زغم گشت دیده ها خونبار
روان او به جنان شاد باد و جاویدان
نثار تربت او باد رحمت غفار