111

نگاهی به واجشناسی ( فونولوژی Phonology) زبان دری

از کتاب: دستورزبان فارسی دری ، فصل زبان ، بخش دستور تشریحی زبان

زبان ، چنان که گپ میزنیم و میشنویم مجموعه صداهاست کوچکترین صداهای زبان را واج یافونیم می گویند. اکنون به شناسایی درستتر فونیم توجه کنید. جزء ساده ، شناسا ننده و جدا کننده آوایی زبان واج یا فونیم است .

ساده یعنی چه ؟ ساده یعنی که نمی توانیم آن را به پاره های کوچکتری تقسیم کنیم که به اجزای دیگری قابل ترکیب باشند.

واژه گل را در نظر بگیرید. این واژه از سه جزء ساخته شده است جزء نخستین کلمه همان است که در واژگان ، گپ، گدی، گیلاس، گندم و گاودیده میشود و آن " گ " است. جزء دوم را در کلمه های پل، پُر وپُت می یابیم و آن ضمه یا پیش است. جزءسومین که درواژه های دل ، سال ، سل وجل نیز هست ، لام می باشد غیر از آن سه جزء در کلمه گل جزء دیگری نیست که در کلمه دیگری بتوان یافت و هر کدام از آن پاره ها ساده است. یعنی نمی توانیم بخشی از یکی از آن را در کلمه دیگری بکار ببریم. پس " گ "، " أ " و" ل "هر کدام جزئی ساده شمرده میشود.

جداکننده چه معنا ؟

سه واژه تار تور و تیر را در نظر بگیرید ت و ر در هر سه مشترک اند تنها واج میانین واژه ههای اشاره شده فرق می آورند و آنها ا، و ، ی اند.

بدین صورت واجها جزءهای ساده جدا کننده و فرق دهنده اند.

شناسا ننده چطور؟ اکنون دو واژه سرد و درد را بدیده بگیرید. سه جزء پایانی یعنی زبر ، ری و دال در هر دو یکی اند. تنها سین و دال آغازین اند که سبب شناسایی هر کدام میشوند.

پس واجها کوچکترین بخشهای ساده شناساننده فرق دهنده آوایی زبان به شمار می روند. 


انواع واج :

واجها به دو دسته جدا میشوند:

۱- واجهای هجاساز 

۲- واجهای تغییر معنا

اکنون بنگریم که هجا چیست هجا آن است که چند صدای زبان در یک نفس از دهن برآید. به واژهٔ دست بنگرید . دست از چهار صدا ساخته شده است . دال ، آ ، سین وتی . چون با یک نفس ادا می شود یک هجا است. واژهٔ دست از نگاه نوشته سه حرف است. دستش که به دو نفس گفته میشود: دس تش این واژه دوهجایی است که چهار حرف دارد و شش صدا بدین ترتیب : د ، ا ، س ، ت آ وش . در مطالعۀ زبان نوشته اعتبار ندارد.


واجهای هجا ساز: 

واجهای هجاساز از نگاه ادا یا تلفظ بدو دسته تقسیم میشوند: 

۱- همخوانها که آنها را صامتها یا (کا نسوننتها= consonant) هم میگویند. واژهٔ صامت به معنی بی صدا است . این واجهارا بی صدا يا صامت به خاطری میگویند که تا با صایت یعنی به صدا در آورنده یی یکجا نشود اداشده نمی تواند.

۲- واکه ها یا صايتها يا (واولها = (vowel که باعث صدایافتن صامتها میشوند صایت یعنی به صدادرآورنده . ببینید به واج " ک" تا با حرکتی یا صایتی یکجا نشود قابل تلفظ نیست وقتی که با ی یا الف یا واوپیوست صدا می یابد، بدین گونه : کی ، کا و کو

همخوانها یا صامتهایا کانسوننتها :

همخوان همان واجهایی را میگویند که هنگام پدید آوری یا ادای آن راه نفس پوره یا اندکی بسته شود. همخوانها از نگاه جای پدید آیی ، مانند بیخ دندانها، لبها ، کام و غیره به نامهای گوناگون یاد میشوند که شناسایی همه بیرون از گنجایش این کتاب است.

از انواع همخوانها بر دو دسته آن مکث می کنیم:

یکم - همخوانهای بندشی :

همخوانهای بندشی آنهایی را میگویند که هنگام ادا ، نفس پوره بند

و رها می شود.

در زبان دری همخوانهای بندشی عبارت اند از :

ب، پ، ت، ج، چ، د، ق ، ک، گ، ل، م، ن

دوم همخوانهای سایشی : 

همخوانهای سایشی آنها را میگویند که هنگام ادا نفس اندکی بسته گی یابد و در زبان دری همخوانهای سایشی اینها اند:

خ ، ر، ز، س، ش، غ ، ف ، هـ ، و

همخوانها را از نگاه چگونگی لرزش تار آواها ( او تار صوتی ) نیز

بدو دسته تقسیم کرده اند:

۱- همخوانهای با طنین

 ۲- همخوانهای بی طنین

( اصطلاح باطنین و بی طنین را به جای آوادار و بی آوا ، نخستین بار در این جا بکار برده ام . )

همخوانها یا کانسوننتهای با طنین آنهایی اند که هنگام ادای شان تار آوا ها زیاد تر اهتزاز می کنند. همخوانها یا کانسوننتهای بی طنین آنها اند که هنگام پدیداری شان تار آواها کمتر اهتزاز می کنند در زبان دری همخوانهای با طنین عبارت اند از: 

ب،ج، ز، ژ، د ، گ، غ ، ه . همۀ اینها جفت های کانسوننت بی طنين دارند، که اینها اند:

پ در برابر ب

چ دربرابر ج

س در برابر ز

ش در برابر ژ

ت دربرابر د

ق در برابر گ

خ در برابر غ

ف در برابر هـ


واکه ها یا صايتها يا واولها :

واکه ها آن واجها یا آوا ها اند که هنگام ادای آنها جریان تنفس به هیچ صورتی نمی ایستد.

در زبان دری هشت واکه یا واول هستند و آنها را به واکه های کشیده و کوتاه تقسیم میکنند بر آن بنا پنج واکۀ کشیده و سه واکۀ کوتاه اینها اند : الف ـ واکه های کشیده :

۱- " آ = AA " در سر کلمه به شکل الف مد دارمی آید ، مانند : آب ، آن ، آرد ، آز ، آوا در میانه و انجام واژه به صورت الف ، مانند بهار ، کار ، دار، دار زمان و جهان و خدا زیبا ، دريا ، كالا

۲- یای مجهول = E که در میانه و فرجام واژهها می آید ، مانند : پنیر، شیر (جانور) میز، خیز، بلی، کمی

۳- پای معروف = EE در میانه و پایان واژه ها می آید، مانند : پریدن دیدار زنجیر ، عزیز ،گفتنی، کابلی ، نوشتاری و گفتاری . 

۴- " واو مجهول = O " که نشانه آن در نوشتار و او است و در میانه و فرجام واژه میآید مانند کور ،شور زور ، روز، نول ، گوش و شب بو ، مینو ، این سو ، آن سو ، مو ، گفتگو ، لیمو، نیکو.

 ۵- " واو معروف =U " که در میانه و آخر واژه گان می آید و در نوشتار و او نشانه آن است ، مانند : دور ، انگور ، نون ، خوک ، بوت و قو، تو ، آلو ، پهلو ، ترسو ، کدو

ب ـ واکه های کوتاه :

 ۱- " ا = A " در سر کلمه به شکل الف نوشته میشود ، مانند : ابر، اشک ، اوج ، امر ، است ، اگر ، اسپ

در میانه حرکت زبراست که در الفبای دری نشانه یی ندارد ، مانند کر، خر ، مرد ، رنگ ، و در فرجام ، های غیر ملفوظ نشانه آن است ، مانند : اندیشه ، پیشه ، ریشه ، بچه ، کوچه ، ناله ، پایه

۲- " ا = E " در آغاز واژه الف نشانه آن است . در میانه حرکت زیر که علامتی ندارد مگر در پایان واژه هرگز نمی آید، مانند :

امشب و امروز امسال ، اشاره ، مس ، شرش ، دل ، خرس

 ۳-" ١ = O " گاهی مانند حرکت پیش می آید که در الفبای دری نشانه یی ندارد، مانند : بت ، پت ، گل ، بلبل و گاهی به صورت واو نشان داده میشود، مانند این نمونه ها : خود ، خوش ، خورشید ، خوشنود ، خورد

نیم 

واکه ها یا شبه واولها :

در زبان دری و اجهایی هستند که شبه واول یا نیم واکه نامیده می شوند، مانند:

۱- واوی که در آغاز و در میانه واژگان میآید ، مانند : ویرانه ، ورجاوند ، واژه و میوه ، نوه، جوان، بارور

 ۲- یایی که در آغاز و میانۀ واژهگان میآید چون یاوه ، یاد، یما ، یک ، سایه ، سیاه ، میانه، پیاز پیوند.