111

پاغنده

از کتاب: زبان د آری
پاغنده را در فرهنگها کلولۀ پنبه معنا کرده اند که شاید در جایی بدان معنا بکار برود مگردرکابل پاغنده همان پاره های خورد پنبه را می گویند که از کمانچۀ نداف باد می شوند . ودانه های بزرگ برف را هم به پاغنده تشبیه می کنند .
وریش وموی بسیارسفید را هم مانند پاغنده می پندارند . همین تشبیه که امروز برزبانها می رود درقدیم هم رواج داشته که فضل ربنجنی بخارایی ، شاعر سدۀ چهارم هجری گفته است :

کی خدمت را شایم تا پیش تو آیم
با این سرو این ریش چو پاغندۀ حلاج