بی بی سنگی
نام این شاعره مریم است و در ساب ۱۲۵۳ هجری قمری در کوچه جواهریهای کابل تولدیافت پدرش خواجه سنگی محمد نان داشته و به بابه سنگی مشهور بود .
مریمه نزد آخند غلام رسول به تحصیل علو متداوله پرداخته و ادبیات و مخصوصاً به شعر علاقه مفرطی پیدا کرد و از جوانی شروع به سرودن اشعار نمود و در اوایل شور بعد از آن بی خود و بلاخره سیفی تخلص می نمود .
بی بی سنگی رت بی بی سپیده نیز میگفتند و مشارالیها با شعر او ادبای عصر خود رابطه و دوستی داشت در بدیهه بسیار ماهر بود و گویند ابیات زیادی داشت ولی چون دیوان اشعار او موجود نیست و اکثرا اشعار او از بین رفته و جز چند بیت ذیل که در پشتنی میرمنی نشر شده چیزی در دست نیست.
غزل
گر نکیر و منکر آید پرسد احوال مرا یامحمد گویم و گویا شود زبان من
در بغل گیرد مرا قبر ای خدایا دست گیر مثل مادر آن زمین مشفق شود بر جان من
روز محشر چون سر از خاک لحد الاکم یا محمد گویم و روشن شود چشمان من
نامه اعمال من را گر بدست چپ دهند سمع پیغمبر شنود آن ناله و فغان من
چند مصرع وصف تو گفت دختر ای مجتبی این کنیزت را ببخش ای سرور و سلطان من
شور مسکین را زخاک پای کلبانت شمار یا محمد گویم و روشن شود ایمان من