توصیفات
در زلیخا با اسمای صفات ذیل بر میخوریم :
۱- سپهر و فا آفتاب هنر ۲ - که ای گلشن حسن و خورشید چاه ۳- خرد مند لاوی چراغ بصر ۴ - چراغ جهان يوسف ژرف ياب
۵- هنرمند یوسف چراع ز من ۶- سر افراز را حیل پاکیزه کیش
۷- به لیبای پر مهر فرهنگ یاب ۸- زلیخای مه پیکر پیش بین
۹- نکونام يعقوب فرخ خصال ۱۰ - رخ روشنش کیمیای جلال
۱۱- نوای زلیخا بت سنگدل .
درین امثله اکثر مرکبات توصیفی قسمیست که آنرا اضافات تشبیهی ترکیب داده ولی در شاهنامه اضافات تشبیهی در نهایت قلت است و امثال مرکبات مانند کیمیای جلال ، گلشن حسن ، چراغ بصر ، چراغ جهان ، چراغ زمن چراغ دل و فرهنگ یاب ، در شاهنامه نایابند. در زلیخا مخصوصاً تشبیه چراغ عاسست ، که در شاهنامه مثالی از آن دیده نشد.
اگر زلیخا را با دقت ببینیم، در انتخاب اسمای صفات خوش سلیقگی خاصی رانشان نمیدهد ، برای مثال:
بنزدیکی خوان بدانش نشست کشیدش سوخوان فرهنگ دست (ص۱۸۰)
این شعر وقتی گفته شده که حضرت یاسین با حضرت يوسف نان میخورد
ولی برای و صف خوان: خوان دعوت ، خوان نعمت و دیگر صفات مشهورند ، شاعر از ان احتراز جسته "خوان فرهنگ" مینویسد ، و خواننده گرامی خود میداند که خوان را با فرهنگ چه مناسبت است ؟
که مسکین زلیخای فرهنگ جوی بدین بنده خود سمه کرد روی(ص۱۳۰)
این بیت حاکی از وضعی است که بر عزیز مصر ، بی گناهی یوسف روشن می آید ولی جهت دفع بد نامی بزلیخا سزایی هم نمی دهد، درین موقع زلیخا را " فرهنگ جوی " گفتن هیچ ذوق سلیم نیست .
اکنون چند مثال از شاهنامه بشنوید :
۱- چماننده ديزه هنگام گرد چراننده کرگس اندر نبرد
فزایندۀ باد آوردگاه فشانندۀ خون ز ابر سیاه
گرایندۀ تاج و زرین کمر نشاننده شاه بر تخت زر (۱/۳۵)
۲- گراینده گر زوکشا بنده شهر ز شادی بهر کس رساننده بهر
کشنده در فش فریدون بچنگ کشند سرافراز جنگی پلنگه (۱/۳۹) ۳- پناه گوان ، پشت ایرانیان فرازنده اختر کاویان
سرافراز گردنکش پیلتن سزا وار هر شهر و هر انجمن خداوند نیروی فرزانگی نگهدار گیتی بمردانگی (۱/۴۷)
۴- نبیره جهاندار کاوس کسی دل افروز و پر دانش و نیک پی (۲/۲۷۴) ۵- خداوند دولت خداوند زور جهانگیر و بخشنده بهرام گور (۳/۱۳۰) ۶- و زان پس شود شهر یار بلند جهاندا رونیک اختر و سودمند (۳/۸۰) سخنگوی و روشندل و یاد گیر خردمند و دانا و گرد ودبیر (۴/۷۷)
۷- جها ندار با داد و نیک و کنش فشاننده گنج بی سر زنش
فزایندۀ نام و تخت قباد گرازنده تاج و اورندوداد (۴/۳۸)
درین امثله تر کیب اسمای صفات ، بوسیلۀ حرف عاطفه زیاد است ، که گاه گاهی در زلیخاهم دیده می شود ولی تراکیبی مثل نشاننده شاه - ستاننده گاه - فشانند : گنج - گزارندۀ تاج فزاینده نام در این کتاب کمتر است