استوپه یاتوپ
یکی از آبدات ممیزه بودائی در مهمان
دراکثر حصص مهمان مخصوصأ در نیمه شرق خاک های این سرزمین که آئین بودائی در مرور بیش از هزارسال در آن رایج بود؛ برجستگی های گنبد مانند انباشته از سنگ و خاک و یا یکنوع برج های که داخل آن از سنگ پاره ها پرمیباشد،(وعلی العموم جدارخارجی آن خالی از تزئینات نیست)به مشاهده میرسدوچون اکثر معابد بودائی درنقاط منزوی ودورافتاده و خوش آب و هوا و درپوزه های برجسته دامان کوهها آباد میشد و بقایای استوپه ها هم دربیشتر موارد درپوزه های کوه ها و جاهای بلند و برجسته وجود دارد.هیج کس تصورنمیتواند که درعصررواج آئین بودائی به هزارها استوپه خورد و کلان در نقاط مختلف مهمان آباد شده بود و بهر طرف که نگه میشد به هرگوشه و کنار افق استوپه ئی به نظر میرسد کثرت این آبده مذهبی تاثیر زیادی درسبک معمای و ادب و فرهنگ زمانه های بعدی افگنده و خود کلمه استوپه بعد از ازبین رفتن ائین بودائی ازمیان نرفته و با کمی تغییر تلفظ بشکل(توپ) باقی مآنده و درمحیط 100 کیلومتری ماحول کابل این کلمه درچندین جای شنیده میشود و بروجود استوپه های قدیم عصربودائی شهادت میدهد مانند(توپ دره)که در مقابل چاریکار به سمت چپ سرک عمومی در مورد دره ئی اصلاق میشود که در یکی از نقاط برجسته و قشنگ آن بقایای یکی ازاستوپه ها که شاید بزرگترین استوپه مهمان باشد؛ بنظر میخورد(توپدره) را میتوان (استوپه دره)خواند،درعف و اصطلاح مردم محلی"توپ"همان استوپه ایست که از همه جا وازنقاط بسیار دوری مشهود است و از بقایای عمرانی کوشانی محسوب میشود و مسکوکات کوشانی های بزرگ هنوزهم از گردو نواحی آن بدست می آید صفه مربع آن هنوز مشهود است و بدنه استوانه ئی شکل بنا اقلأ پانزده مترهنوز ارتفاع دارد و صفحه های خارجی جدار آنرا کمان ها تزئین کرده است.
بطرف غرب کابل بابان ترازده بیک توت بادقیق تربگویم بین بیگ تت و جهل تن تپه است بنام"سه توپان"درست در نقطه ئی که این اسم بدان اطلاق میشود سه برجستگی روی تپه بنظرمیخورد که چشم وزریده آشنایان به بقایای آثار تاریخی واضح شواهد سه استوپه را درآن جا تشخیص میدهد و آشکار میگردد که درین جا در دوران بودائی سه استوپه درجوارهم آباد بوده و کلمه امروزی و"عبارت از کلمه "استوپه"قدیم است و آنجا زبان محلی درست از صیغه واحد"توپ"صیغه جمع"توپان"ساخته و"سه توپان" اسم موجوده به حقایق تاریخی موافق به وجود سه استوپه شهادت میدهد.
به شمال کابل قدری دورتر ازچاریکار درشمال شرق گل بهار درعلاقه خم زرگر درمجاورت "اشترگرام"در پوزه کوه نقطه بنام"تخت توپ "معروف است اینجا هم استوپه ئی در نقطه برجسته و خوش آب و هوائی وجود داشت که به مناسبت موقعیت ممتاز و چشم انداز قشنگی که داشت درحدود شصت سال قبل شاید به از سراج الملته والدین آنرا به صفه تبدیل کرده و سپس بنام"تخت توپ" معروف شده است واینک در یک نقطه دیگرمی بینم که استوپه قدیم بصورت کلمه"توپ" از بین نرفته است.
دومثال برجسته دیگر "توپ رستم"است که یکی درسمنگان ودیگردربلخ معروف است و هردو استوپه های بودائی میباشند؛ بدین فرق که "توپ رستم" واقع در سمنگآن”ایبک"ازیک پارچه سنگ تراشیده شده وکارش ناتمام مانده و توپ رستم واقع درمجاورت جنوب دروازه نوبهار بلخ از خشت های بزرگ گلی خام تعمیرشده بود و پهلوی آن برجستگی دیگر بنام"تخت رستم" هم موجود است که تا حال در تشخیص صیحی آن بحیث یک معبد بودائی باید آتشگاه توافق نظرحاصل نه شده است.
باین شرح مختصر شبهه ها باقی نمیماند که استوپه ها چه از نظر بقایای عمرانی و چه از نظرخاطره های ادبی ازبین نرفته درپوزه های کوها و دامنه ها و شیله ها بقایای آن در قالب سنگ و خشت و اجرو برجستگی های مصنوعی باقی مانده ودر خاطره ها و سینه ها نام آن بصورت"توپ" نقش است و قاموس عوام به بهترین وجهی دراسمای محلی جاهای این خاطره تاریخی را محافظه نموده است.
اصلأ استوپه ها درهند برای محافظه خاکستر"بودا"وراهبان بودائی ساخته میشد؛ سپس سلاطین و شاهان و حتی وزیرها ورجال بانفوذ برای ادامه دادن خاطره ئی این آبدات را میساختند وعلی العموم سکه ها و مهرها و برخی نگینه ها و مروارید و دیگرازین قبیل چیزها را در جعبه های سنگی و طلائی و نقره درجوف استوپه ها به ودیعه ها شد و چه بسی از استوپه های مهمان را دانشمندان انگلیسی درمیان فاصله دوجنگ افغان و انگلیس چه در کابل و چه در درون ته و چه در بگرام و بامیان به همین قصد شکافته از برخی نقاط جعبه های ودیعه را به برای موزیم بردند .وضع استوپه ها درشکل تعمیربرج ها درمهمان خالی از تاثیر نیست و اکثر برج های جسیم که در زوایای قلعه های ما دیده میشود تا اندازه زیاد استوپه های قدیم را بیاد میدهند.
30/11/ 47