و اما سماع مولوی

از کتاب: از کوچه عرفان

از دیر گاهی است که سماع حضرت خداوندگار بلخ در مولفه های بعد از اوشان در بین دوستان و بد بینان تبینات مختلف  داشته است هر کس مولانا و حالات سماعی وی را در آینه بعد شخصیتی خود به تماشا دیده است ، بعدی شرق و غرب و عرب و عجم در چار چوبه ساحه مقناطیسی آن متآثر است و اثرات آن از دل عارفین تا روح کاملین همه پهنای عشق و عرفان را به بدیل محبت و اشراق فرا پرتو افگنده است. بیائید در این مورد کمی از صاحب کتاب مناقب العارفین افاکی بشنویم:

«یکی از کار های ماندگار مولانا که حضرت مولانا در موارد انکشاف آلات موسیقی نموده اند رباب را از چار سو به شش سو انکشاف داده اند و فرمودند « شش گوشه رباب ما شاخ سر شش گوشۀ عالم است و الف تار رباب بین تالیف ارواح است . بعد از آن بنیاد سماع نهاد شور عشق و غوغای عاشقان در اطراف عام پر شد . وخلق جهان از وضیع و شریف و قوی وضعیت فقیه و عالم عامی و مسلمان و کافر روی به حضرت مولانا آورده تمامت مردم شعر خوان و اهل طرب شدند ... بسا مناکر و حساد و خود پرستان معجب و کوردلان مستبجر ، از اطراف غریدن  گرفتنتد زبان طعن بر گشودند ، که دریغا نازنین مردی و عالمی و پادشاه زاده ای که از ناگاه دیوانه شد و از مداومت سماع مختل العقل گشت ، و مجذوب شد چون حقیقت حضرتش معلوم عالمیان شد آنان که توفیق عنایت حق رفیق جان ایشان شد بود بنده مرید نادم و مستغفر شد *۱۰۷

مثنوی حضرت مولانا که از بانگ نای شروع میشود 

بانگی که هم زیر است و بم و هم تریاق هم دمساز دل است و هم مشتاق ، ناله یی که از بهر جمعیتی نالان شده و جفت بد حالان و خوش دلان شده است »

و آن همه آواز ها که در شش مجلد آن پنهان است از این بانگ نی  و آن مجلس سماع برخاسته است . آدابی است سر مدی و نوای است بهشتی که ما و ماندگان . مهجوران آن حدیقه الهی را هنوز پس از هفصدواند سال از شنیدن آن سر خوشی ها و شاد کامی ها دست میدهد . و نغول اندیشان را مطالعه آن به حیرت و تفکر باز میدارد . در این کتاب (مثنوی) که از بانگ نی شروع و به ناله سرنا و آوای دهل ختم شده است .»

در باره سماع بسیار سخن گفته است که نقل آن همه در اینجاست میسر نیست که به طور نمونه چند قسمت از مثنوی را که ارتباط به سمع و آهنگ دارد میآوریم :

آتش است این بانگ نای و نیست باد

هرکه این آتش ندارد نیست باد   دفتر (۱) بیت شماره ۹

آتش عشق است که اندر نی فتاد 

جوشش عشق است که اندر میفتاد     دفتر(!) بیت شماره۱۰


نی حریف هر کی از یاری برید

پرده هایش پرده های ما درید      دفتر(۱) بیت شماره۱۱

همچونی زهری و تریاقی که دید

همچو نی دمساز و مشتاقی که دید   دفتر(۱) بیت شماره ۱۲

نی حدیث راه پر خون میکند 

قصه های عشق مجنون میکند      دفتر(۱) بیت شماره ۱۳

محرم این راز جز بیهوش نیست 

مرزبان را مشتری چون گوش نیست   دفتر (۱) بیت شماره ۱۴

جانهای بسته اندر آب و گل 

چون هند از آب و گل ها شاد دل   دفتر (۱) بیت شماره ۱۳۴۶

در هوای عشق حق رقصان شوند 

همچو قرص بدر بی نقصان شوند     دفتر(۱) بیت شماره ۱۳۴۸

بر سماع  راست هر کس چیز نیست 

لقمۀ هر مرغکی انجیر نیست        دفتر (۱) بیت شماره ۲۷۶۳

خاصه مرغی مرده ای پوسیده ای 

بی خیال اعمیی بی دیده ای           دفتر (۱) بیت شماره ۲۷۶۴

ننقش ماهی را چه دیا و چه خاک 

رنگ هندو را چه صابون و په زاک      دفتر(۱)بیت شماره ۲۷۶۵

نقش اگر غمگین نگاری برورق 

او ندارد از غم و شادی سبق          دفتر(۱) بیت شماره ۲۷۶۶

این غم و شادی که اندر دل حظی است 

پیش آن شادی و غم جز نقش نیست   ۶  دفتر (۱) بیت شماره 

۲۷۶۷

صورت خندان نقش از بهر تست 

تا از آن صورت شود معنی درست      دفتر(۱) بیت شماره ۲۷۶۹

لیک بد مقصود از بانگ رباب 

همچو مشتاقان خیال آن خطاب دفتر (۴) بیت شماره ۷۳۱

ناله یی سرنا و تهدید دهل 

چیزکی ماند بدان ناقور گل  دفتر(۴) بیت شماره ۷۳۱

پس حکیمان گفته اند این لحن ها 

از دوار چرخ بگرفتیم ما            دفتر(۴) بیت شماره ۷۳۳

بانگ گردش های چرخ است آنکه خلق 

می سرایندش به طنبور و به  حلق     دفتر(۴) بیت شماره ۷۳۴

مومنان گویند که آثار بهشت 

نغز گردانید هر آواز زشت    دفتر(۴) بیت شماره ۷۳۵

ما همه اجزای ادم بوده ایم 

در بهشت آن لحن ها بشنوده ایم    دفتر(۴) بیت شماره ۷۳۶

گر چه بر ما ریخت آب و گل شکی 

یاد مان آمد از آنها چیزکی      دفتر (۴) بیت شماره ۷۳۷

لیک  چون آمیخت با خاک کرب

کی دهد این زیر و این بم آن طرب    دفتر(۴) بیت شماره ۷۳۸

پس غذای عاشقان آمد سماع 

که در او باشد خیال اجتماع    دفتر (۴) بیت شماره ۷۴۲

قوتی گیرد خیالات ضمیر 

بلکه صورت گردد آن بانک و صفیر     دفتر(۴) بیت شماره ۷۴۳

آتش عشق از نوا ها گشت تیز 

همچنان که اتش آن جوز زیر     دفتر (۴) بیت شماره ۷۴۴

قصد از الفاظ او آواز تو است 

قصدم از انشایش آواز تو است    دفتر (۴) بیت شماره ۷۹۵

پیش من آوازت آواز خدا است 

عاشق از معشوق حاشاکی جدا است       دفتر (۴) بیت شماره 

۷۹۵

اتصالی بی تکلیف بی قیاس 

هست رب ناس را با جان ناس    دفتر(۴) بیت شماره ۷۶۰

مطرب جان مونس مستان بود 

نقل قوت و قوت مست آن بود    دفتر(۳) بیت شماره ۶۴۴

آن شراب حق بدان مستان برد 

این شرب تن از این مطرب چرد   دفتر(۶) بیت شماره ۶۴۶

هر دو یک نام دارد در سخن 

لیک شناسد این حسن تا ان حسن   دفتر (۶) بیت شماره ۶۴۷

اشتراک لفظ دایم ره زن است 

اشتراک  گبر مومن در تن است       دفتر(۶) بیت شماره ۶۴۸

دیده تن دایما تن بین 

دیده جان جان پرفن بین بود     دفتر(۶) بیت شماره ۶۴۹

فهم تو باده شیطان بود 

کی ترا وهم می رحمان بود     دفتر(۶) بیت شماره۶۵۸

ااین دو انباز اند مطرب با شراب 

این بدان و آن بدین آرد شتاب   دفتر(۶) بیت شماره ۶۵۹

پر خماران از دم مطرب چرند 

مطربان شان سوی میخانه برند  دفتر(۶) بیت شماره ۶۶۰

آن سر میدان این پایان اوست دلشده چون گوی در چوگان اوست دفتر (۶) بیت شماره ۶۶۱

در سر آنچه هست گوش آنجا رود 

در سر ارصفراست ان سودا شود  دفتر (۶)بیت شماره ۶۶۲۰

بعد از این دو به بیهوشی روند 

والد و مولود آنجا یک شوند      دفتر (۶) بیت شماره ۶۲۰

استاد جلال الدین همایی : در تحقیقی راجع به حرمت و اباحه  سماع کرده اند « جمعی از علما و دانشمندان صوفیه از قبیل ابوطالب مکی در قوت القلوب و امام ابوالقاسم قشیری در رسالۀ قشیریه و امام محمد غزالی در احیاء العلوم و کیمیای سعادت ، و ابو نصر سراج طوسی در کتاب المع و ابوالحسن علی هجویری غزنوی در کشف المحبوب و شیخ شهاب الدین سهروردی در عوارف المعارف و ابو ابراهیم بخاری مستملی در کتاب شرح التعریف  المذهب  التصوف  و امثال ایشان از علمای متصوفه ، سعی کرده اند که تصوف  را با تشرع و طریقت را با شریعت وفق داده جواز و اباحه سماع و غنا را علاوه بر جهت ذوقی و عرفانی از جنبه شرعی نیز با دلۀ شرعیه از آیات واخبار و سیره صحابه و تابعین اختیار ثابت کند .

ابوطالب مکی (وفات ۳۸۳ هجری در قوت القلوب ، جلد ۳، ص ۹۰ به بعد ) پذیرفته است : اگر سماع و تغنی مقترن با محرمات نباشد ف قابل پذیرش است چه :  تا زمان ما پیوسته این رسم بوده است که در حجاز در ایم تشریق افضل ایام سال برای عبادت است سماع کنند و تاکنون هیچ یک از علما بر این انکار نداشته اند .

امام محمد غزالی در کتاب احیاء علوم الدین تحقیق مفصل داشته در جلد ۲ کتاب عاداب السماع الوجد" شرح در وجد و سماع نوشته و اقوال و دلائیل و حرمت و کراهیت را نقل کرده است .

شیخ شهاب الدین سهروردی ، چهار باب (باب ۲۲، تا ۳۵) از کتاب عوارف المعارف را به بحث و در سماع اختصاص داده و با ادله شواهد بزرگان صوفیه را در اباحه و جد و سماع اثبات کرده است . همچنین علمای بزرگ دیگر از متصوفیه که نام بودیم در تالیفات شان فصل خاص در مورد غنا و سماع آورده اند که همه از روی دلایل شرعی معتقد به رخصت و اباحه شده .

اینظور استنباط کرده اند که غنا و سماع ذاتا حرام نیست ، مگر انکه مقترن به امر محرم عارضی باشد . در اینصورت حرمت با لذات متعلق به مقارنات میشود نه به اصل کیفیت سماع.

بعضی از این طایفه  قدم بالاتر گذاشته در بعضی موارد حکم به استحباب و وجوب کرده و گفته اند که غنا خود حکم شرعی ندارد و مانند پاره یی از عناوین دیگر از قبیل ف بیع و نکاح و امثال آن موضوع احکام خمسه تکلیف واقع میشود و حکم شرعی آن از وجوب و حرمت و کراهت و مندرب و اباحه بر حسب موارد فرق میکند.

"منشاء اختلاف فقها ، رویاتیست که در باره غنا  و مغنی در هر دو طریقه ( اهل سنت و جماعت که مشتمل بر چهار مذهب است ) و شیعه روایت شده و از یک دسته اخبار حکم اباحه رخصت و از یک دسته منبع انکار مستفاد میگردد . اتفاقا در هر دو جانب و اخبار صحیح داریم از این جهت ، گروهی جانب انکار را رگفته به حرمت فتوی داده اند ، و جمعی جانب رخصت را ترجع داده و بعضی جمع میان اخبار کراهیت معتقد گشته ، و پاره یی به تفصیل قایل شده موارد غنا و اعراض مغیان و مستمعان را مناط حکم قرار داده اند. 

به قول فقهای عرب در تشخیص موضوع غنا مضطرب و مختلف است ، چه موسیقی و لحان نزدیک اقوام و ملل ، کاملا اختلاف دارد ، چه بسا که لحنی برای یک قوم طرب انگیز و هیجان خیز و در پیش قوم دیگر مکروه و نامطبوع باشد . از آداب و عادات و غرایز وجدانیات ملل و اقوام گذشته اصناف و افراد یک ملت هم در ذوق و احساس الحان و اصوات مختلفند . بالجمله ، موضوع غنا ، همچنان که خود فقها هم متعرض شده اند ، موضوع  ثابت و متعرض نیست ، و عرف و عادات در تعین موضوع اضطراب دارد.

از آیات قرآنی هم آیه یی که صریح در حرمت موضوع مطلق باشد نداریم ، چه آیاتیکه مورد تمسک قایلان بحرمت شده است  از قبیل « و من الناس من یشتری لهوالحدیث لیضل عن سبیل الله بغیر علم و یتخذها هزوا اولیک لهم عذاب مهین »*۱۰۸

ترجمه : و از مردان کیست که میخرند سخنان بیهوده را تا گمراه کننده مردم را از راه خدا بغیر علم و بگیرد آنرا تمسخر و این جماعت را عذاب خوار کننده است *۱۰۹

واجتنبو اقول الزور ( لا یشهدون الزور) ترجمه : از قول دروغ بپرهیزید و از شهادت دروغ بپرهیزید. ( اگر مفاد آیه مبارکه که در نظر گرفته شود تاکید بر حکم ذبح حیوانات که باید بنام خداوند قربانی شود و حرمت آن حیوانات که در سوره انعام تفصیل حلال نبودن آن گذشته است ، زیرا جانوران همه مملوک و مخلوق اویند پس باید بنام  و اجازه خدا آنها ذبح نمود و حیوانیکه بغیر نام خدا بنام بت ها و اصنام قربانی میگردند برای مسلمانان خوردم آن حرام است ، سخن دروغ گفتن ، شهادت دروغ دادن ، جانوران آفریده خدا را بنام غیر ذبح کردن و بدون دلیل شرعی چیزی را حلال و یا حرام دانستن همه در قول الزور شامل میباشد).

که هیچ کدام این آیات در تحریم سماع و غنا مطلق نیست ، و همچنان آیات دیگر از قبیل (و استفزز من استطعت منهم بصوتک )*۱۱۰ ( و و امتهم سامدون) که علاوه بر آیات مزبور دلیل فقهای سنی از قبیل این جوزی در تحرمی غنا و سماع شده است که استاد جلال الدین همایی بحث خود را در این بیت ختم میکند :

بر سماع راست هر تن چیز نیست 

طعمۀ هر مرغکی انجیر نیست 

خاصه مرغ مرده یی پوسیده یی

پر خیال عمی بی دیده یی