محمد زائی ها

از کتاب: مسکوکات افغانستان در عصر اسلامی

عصرمحمد زائی ها که در تاریخ، دوره معاصر افغانستان را تشکیل میدهد دارای مسکوکات مهم  طلائی و نقره ئی و مسی است و به ذکر نمونه های آن ذیلا می پردازیم :

اعلیحضرت امیر دوست محمدخان

(۱) سکه نقره          روی سکۀ :      کمر به بست و بزدسکه بعزم جهاد

                                                امیر دوست محمد ناصرش حق باد

پشت سکه :                 ضرب دار السطنه کابل 1250

(2) روی سکه :   عروج دوست محمد به ملک وجاه کشید 

                        دور رواج سکه پاینده خان رسید

پشت سکه:          بمن معلوم نیست

در سکه های اعلیحضرت امیر دوست محمدخان این فرد ذیل هم دیده شده


شمس و قمر به سیم طلا میدهد نوید

وقت رواج سکه پاینده خان رسید

چون دفعه دوم اعلیحضرت موصوف به سلطنت میرسد این فرد را در سکه های خود نقش میکند.

بزد زیمن عنایات خالق اکبر 

امیر دوست محمد دوباره سکه بزر


امیر شیر علی خان

روپیه های مدور و قرآن نقره ئی سکه زده نمونه سکه هائی که درسنه 1292 و 1295

در کابل ضرب زده چنین است .

روی سکه : امیر شیر علی ، دورادور آن کلمه شریفه

پشت سکه : یک روپیه ضرب دار السلطنه کابل1295. اعلیحضرت امیر شیر علیخان در سکه های خود بعضی افراد ذیل را نیز نقش نموده :

زیمن مرحمت کرد گارلم یزلی

بیافت سکه رواج از امیر شیر علی

ز التفات کثیر امیر نیک ضمیر

 امیر شیر علی سکه زد چوبدر منیر

شد از عنایات و الطاف لم یزلی

 رواج سکه بنام امیر شیر علی

چون دفعه دوم به سلطنت میرسد این فرد را استعمال میکند

سکه زد در جهان چو بدر جلی

بار دوم امیر شیر علی


امیر محمد اعظم خان

روی سکه: امیر محمد اعظم

پشت سکه: ضرب دار السلطنة کابل 1284

این فردهم در بعضی سکه های او دیده شده

چو از عنایت الطاف حق ملزم شد

رواج سکه بنام محمد اعظم شد


امیر محمد افضل خان:

این فرد را به سکه های او نسبت میدهند

دو فوج مشرق و مغرب زهم مفصل شد

امیر ملک خراسان محمد افضل شد

اعلیحضرت امیر شیر علیخان (باردوم)

این فرد به ضرب مسکوکات او در دفعه دوم سلطنت اشاره میکند

سکه زد در جهان چو بدر جلی

بار دوم امیر شیر علی


امیر محمد یعقوب خان :                سکه نقره

روی سکه : امیر محمد یعقوب 1296

پشت سکه: ضرب دار السلطنة کابل 1296

بهمین ترتیب در هرات هم سکه زده است.

در فرصتیکه امیر محمد یعقوب خان بدست انگلیس ها بندی شد و قوای خارجی بکابل رسیده بود یکی از زنهای ملی محمد جان خان وردک که نام با شهامتش در مسئله اخراج دشمنان ورد زبان خورد و بزرگ است در انتظار پیدا شدن یاد شاه افغانستان چنین سکه زد : 

می کنم دیوانگی تا بر سرم غوغا شود

بر زر میزنم تا صاحبش پیدا شود

اعلیحضرت امیر عبدالرحمن خان :

سکۀ نقره : روی سکه : امیر عبدالرحمن 1298(به طغرای)

پشت سکه : ضرب دار السلطنة کابل 1298

سکه نقره ضرب هرات :

روی سکه : امیر عبدالرحمن 1305 

پشت سکه : ضرب دار السلطنه هرات

چون سکه های ما بعد به کثرت در بازار پیدا میشود از شرح آنها صرف نظر شد مقابل اشخاص بی عرضه بسازد در آن دیان برای شاه هم وقعی نمی ماند شاه بخفیه مسئله را پنهانی تحقیق کرد و از شاهدهای که ملک آورده بود علیحده چگونگی واقعه را جویا شد و چون شواهد هم به وضاحت بر بی حرمتی ، ملک و آدم هایش نسبت به سپهدار آشکار شد قضیه بطور واضح برای شاه روشن شد سپهدار از امیر عسس که او را نزد شاه بدید آزرده خاطر شد و ضمنا میگفت:

 من اینجا یکه شاه را چاکرم 

و گرنه دگر جاشه کشورم 

اگر شه کند آنچه از وی رواست 

و گرنه کنم من خود آنچم هواست

 شاه که از قضیه آگاهی داشت و از طرفی سپهدار گرشاسب پسر او به مسایل باریکی تماس گرفت خیلی به قهر شد و فوری (شیروری) امیرعسس را حاضد ساخت و از کار و بار موقوف نمود و تمام جایداد و زمین های او را مصادره نموده و به بیت المال سپرد ازین قضیه هفته نگذشته بود که شاه بفکر زن گرفتن برای فرزندش افتاد و دختر عمویش را که خیلی وجیه بود برای او پیشنهاد کرد ولی سپهدار او و دیگر دختران ایکی بعد دیگر رد نمود و قبول نکرد.

مرو را یکی دخت عم زاده بود 

که مه دل ز خوبی بد و داده بود 

نگاری برخ رشک حور بهشت 

ز پاکیش خوی و ز خوبی سرشت

 بزلف حلقه کرده مه شب نمای

 یجاد و دو چشم از پری دلربای

 پدرز و بپیوندش این جست کام 

نشد گرد سر کش بدان رای رام

 و گر هر چه از تخمه سرکشان

 کسی دختری داد دلبر نشان

 پژوهد بسیار و کوشید چند

 نیامد ز خوبان کسش دلپسند

 تصور نشود که گرشاسب از زن گرفتن ، استغنا نشان داده است مشار الیه حینیکه بر روم شرقی رفت ، عاشق دختر قیصر روم شد و دختر او را به زنی گرفت . این قصه طی مبحث دیگر درین کتاب آمده است و زیبائیهای کیفی آنرا آنجای خواهید خواند .