معبد نوبهار یا ناواویهارا

از کتاب: افغانستان در پرتو تاریخ

درتاریخ اسلامی و تاریخ بودائی وتاریخ زردشتی افغانستان معبدی بنام (معبد نوبهار)مشهوراست. شهرت این معبد درآثارزبان افغانی (دری)زبان عربی، زبان پهلوی وزبان سانسکریت دیده شده وهمۀ این ماخذ ازآن به نحوی بحث کرده اند. درزبان افغانی چه درنظم و چه درنثردرموارد مختلف ازآن تذکاررفته و شعراونویسندگان افغانستان ازدقیقی بلخی به بعد ازآن تذکارداده اند.

یکی ازاشتباهاتی که میان دانشمندان شرقی وافغانی پدیدارشده وبعد اصلاح گردیده است موضوع تعلق معبد (نوبهار) به آئین زردشتی یا(مزدیسنا) است حال آنکه معبد(نوبهار)به آئین آتش پرستی ارتباط و تعلقی نداشته واصلأ یکی ازمعروفترین معابد بودائی بلخ بود.

معبد نوبهاردرخاک های افغانستان قدیم درکشورهای مجاوردرچین وهند وایران شهرت بسیارزیاد داشت. و ماخذ عربی وچینی ازآن تذکرداده اند. 

شبهه ئی نیست که قراریکه موسیوفوشه خاورشناس فرانسوی به ملاحظه میرساند(معبد نوبهار)را به صفت (معبدنو)میخواندند واین صفت تاوقتیکه آخرین مراحل خرابی معبد بوقوع پیوست از زبان مردم نه افتاد وهیچ گفته نمیتوانم که چه وقت اعمار شده واصلأ بانی آن که بود؟ ۱۲۲۵ سال قبل حینیکه زایرچینی هیوان-تسنگ به بلخ آمد دریاد داشت های سفرخود بنای معبد (نوبهار) را به یک پادشاه قدیمه نسبت میدهد. ملتفت باید بود که هیوان-تسنگ چینی که مرد دقیق و باریک بینی بود اولین کسی است که نام این معبد معروف را صحیح گرفته و صحیح ضبط نموده وآن عبارت از(ناواویهاره) است که کلمۀ اول آن (ناوا) یعنی (ینگهارمه)هم وجود داشت معبد بودائی رامیگفتند وبشکل دیگربرای آن کلمۀ (سنگهارمه)هم وجود داشت به اساس نظریات هیوان-تسنگ و یکنفر دیگرازراهبان بودائی یعنی(ئی-تسنگ) معبد بودائی نوبهاربه طریقۀ بودائی "راه کوچک نجات" و محتملأ به پیروان طریقۀ ئی موسوم به (سراوستی وادن) تعلق داشت و یگانه معبدی بود که پیروان این طریقه درشمال هندوکش داشتند؛معمولأ شهرت معبد بهاررابه دانشمندان ومراتب تبحرعلمای آن نسبت میدهند حال آنکه عامل مزید شهرت آن در نظرعوام یک مجسمه قیمت داربود اوچند یادگارشخصی وی بود؛ از قبیل دندان وظرف آب و جاروب. این یادگارها که درقفسه قیمتداری درداخل معبد محافظه می شد؛ پیروان بودائی راازاقطارجهان بودائی ازچین وهند به بلخ جلب میکرد وازین رهگذرعایدات سرشاری به متولیان معبد و به اهالی شهربلخ میرسید.

شبهه ئی نیست که درماخذ عربی وفارسی اسم (نوبهار) همیشه با (برمکی ها)متصل ذکرشده وچون معبد آتش پرستی تصورکرده ا ند (برمکی ها) راهم احفاد موبد موبدان تصورنموده ا ند؛ حال آنکه اینجاهم تباین نظرموجود است.


موسیوفوشه ریشه کلمۀ (برمک) را درکلمۀ (نواکرمیکا) می بیند و مینگارد که مقصد از(نواکرمیکا) عهدۀ بزرگی بود که نظارت عمارات شاهی را دربرمیگرفت و این مقام به ا ندازۀ رفیع بود که (پادشاه) و (نواکرمیکا)را یکجا انتخاب میکردند. ازین عهده بزرگ درظرف مسی که با داشتن نام کنیشکا ازمعبد بودائی پشاورکشف شده است تذکار رفته. بدین اساس برمکی ها وخاندان برمکی که درادبیات و فرهنگ فارسی وعربی شهرت دارند و احفاد آنها ازدورۀ اسلامی درعصرخلفای بغداد به مقام منیع وزارت رسیدند اصلأ و اساسأ در دوره های بودائی بلخ عهده دارنظارت ومحافظت معبد بودائی بوبهاربودند وبه اصطلاح امروزی میتوان ایشان را (متوالی باشی) آن معبد معروف خواند ازنظرشباهت لغوی هم میان کلمۀ (برمک) و (کرمک) فاصله زیادی نیست. ازجانب دیگر ازنظرمفهومی که عرب ها به معبد نوبهار داده بودند؛هم میتوان ثابت نمود که نوبهارمتذکرۀ ایشان معبد بودائی بود؛زیرا درمتون عربی از(گنبدی) ذکررفته که خاطره استوپه های بودائی را به نظرمجسم میکند. درمعبد نوبهارگنبد بزرگ معبد دروسط حیاطی دیده میشود مربع که درحواشی اضلاع آن (۳۶۰) حجره مخصوص راهبان بودائی قرارداشت و این تعریف با تعریف آتشکدۀ برابرنمی آید وچون تشریحات مفصل زائر بودائی دردست است کوچکترین شبهه و تردیدی نیست که (معبدنوبهار) بلخ یک معبد بودائی بود وعده ئی ازعلما و روحانیون و راهبان بودائی درماحول حیاط معبد حجره داشتند و نظارت عمومی معبد و جمع آوری عایدات و محافظه آثارودیعه بودائی همه کارمتوالیان آن یعنی اسلاف برمکی های آن روزگاربود.


همه میدانیم که بطرف جنوب دیوارهای بلخ دروازه بزرگی موجود است که معمولأ آنرا(درنوبهار) یا (دروازه نوبهار) می خوانند ودرزبان زد طبقات عامه به (دروازۀ بابه قوه) شهرت دارد. این خاطرۀ کوچک که ازخلال زمان ومکان به مارسیده اهمیت شایانی دارد. زیرا اقلأ سمت موقعیت معبد قدیم وباستانی رانشان میدهد؛خوشبختانه متصل همین دروازۀ (نوبهار) دوقطعه خک تودۀ مراکم وبرجسته موجود است که یکی بنام (تخت رستم) ودیگری به اسم (توپ رستم) یاد میشود وبعد ازپارۀ کاوش های موسیوفوشه هوویت آن کشف شد وبشکل یک استوپه بودائی آشکارگردید وبه اساس آن گفته میتوانیم که  اقلأ درمجاورت دروازۀ نوبهاربقایای یک استوپه بزرگ بودائی تا حال باقی مانده وبسیاراحتمال دارد که همین استوپه متعلق به همان معبد (نوبهاره) بوده باشد.این استوپه بزرگ دارای سه منزل بود که بشکل مربع یکی روی دیگرقرار داشت و درماحول اضلاع هرسه منزل قطارستون ها وپایه ها دیده میشد و روی سومین مرتبه، گنبد بلند استوپه قرار داشت. این استوپه بزرگ به چهارسمت خود چهارزینه بزرگ داشت که پته های آن روی مرتبه های استوپه رهنمونی می کرد.

۷/۸/۳۶


بلخ شهرباستانی که ما ازروزگاران استقرارآریائی ها تا امروز درتمام ادوارو درتمام ماخذ و درتمام زبان ها ولهجه ها شهرت داشت و دارد دارای یک معبد معروفی بود بنام (نوبهار) یا (ناواویهارا) که آوازۀ شهرت آن ازحدود و ثغورخاک های خود ما گذشته درکشورهای مجاورمانند هند وایران وچین ودورتر ها انعکاس افگنده بود وازاقطارنقاط جهان بودائی وزرا و راهبان برای زیارت آن می آمدند.

کلمۀ (نوبهار)ترکیبی است ومرکب از دوکلمه (نو) (وبهار)میباشد که اشکال سانسکریت آن (ناوا) و (ویهارا) است که اولی (نو) و(جدید)ودومی (معبد) معنی دارد ومفهوم ترکیبی آن(معبدنو) یا (معبد جدید) میشود. این اسم درتمام دوره های اسلامی ازبین نرفت ویک محله و یک دروازه حصاربلخ بنام نوبهار یاد میشد؛چنانچه دروازه نوبهاروکمان بزرگ آن درضلع جنوبی حصار کهن بلخ هنوزهم موجود و معروف است.
نوبهارازنظرسوابق واهمیت تاریخی وموقعیت جغرافیائی ورسوم وآداب مذهبی تاریخچه مفصلی دارد که این مختصرازعهدۀ آن برآمده نمیتواند آنچه درین مقاله می خواهم خاطرنشان کنم یک دورۀ مشخص تاریخ این معبد است درعصربودائی و کوشانی های افغانستان که دراواخر قرن اول یا اوائل قرن دوم مسیحی آغازمیشود.
بناء علیه دوره های سابقه را عجالتأ بجایش گذاشته و (نوبهار) را بحیث یک معبد بودائی معرفی می کنم.
ازاحتمال بیرون نیست که درجایگاه معبد نویا (نوبهار) کدام معبد یک معبد کهنه و قدیمی هم بوده ولی تاریخ تصریح نمی تواند که معبد قدیم و معبد نو بودائی بلخ به چه عصروزمانی آباد شده است قدرمسلم این است که (نوبهار) بلخ درزمان امپراطورکنیشکا، بزرگترین پادشاه دودمان کوشانی افغانستان (اواخر قرن اول تا نیمۀ قرن دوم مسیحی) اعمارگردیده بود. اولین کسی که بزرگترین معبد بودائی بلخ را بنام (ناواویهارا) یاد کرده زایرچینی هیوان-تسنگ است که ازروزگارسفراو دربلخ ۱۲۲۷ سال می گذرد.

نوبهارمعبدی بود بزرگ که در ماحول آن ۳۶۰ حجره برای راهبان بودائی ساخته شده بود وعدۀ زیادی از روحانیان بزرگ بلخی درآن حجره ها می زیستند ومعبد مذکوررا حیثیت یک دانشکده بزرگ مذهبی داده بودند سرحلقه این علما درنیمۀ اول قرن هفتم مسیحی (پراجناکارا) نام داشت که زایرمعروف چینی را دربلخ استقبال نموده و دربقیۀ سفر درتمام نقاط افغانستان وی را مشابعت نمود.اراضی وسیعی در جلگه پهناوربلخ وقف این معبد بود.مجسمه بزرگ بودا، دندان بودا،جاروب وبعضی یادگارهای دیگروی درین معبد به ودیعه گذاشته شده بود و ازنقاط دوردست دنیای بودائی تعداد زیاد زائران سالانه به زیارت آن به بلخ می آمدند ناگفته نماند که درسانسکریت معابد بودائی علی العموم: سنگهارمه خوانده میشد. این کلمۀ درمورد معبد نوبهار بلخ بصورت خاصی هم استعمال شده. به اساس نظریات یک زایر دیگرچینی موسوم به سنگ معبد بودائی نوبهاربلخ متعلق به طریقه (راه کوچک نجات) بود فراموش نباید کرد که پیراوان بودائی علی العموم به دوطریقه تعلق می گرفتند پیروان راه بزرگ نجات وپیروان راه کوچک نجات.
همه ماکم وبیش درتاریخ اسلامی کشورخود از(برمکی های) بلخ خبری داریم که بحیث وزیران منورو کارگاه و دانشمندان نقشی دردربارخلافت بغداد بازی کرده اند. ایشان اصلأ احفاد متوالی باشی های معبد نوبهاربلخ بودند.
موسیوفوشه خاورشناس فرانسوی شکل قدیم نام (برمکی ها) را در(نواکرمیکا) یافته و مینگاردکه(کرمیکاها) یا متوالیان معبد نوبهار دودمان منوری بودند وعهده متوالی باشی معبد وظیفه بسیاربزرگ و خطیری بود. کرمیکی ها که بعدترازایشان (برمکی ها)ساخته اند؛با قدرت معنوی نفوذ وشهرت زیادی دربلخ داشتند ومعبد نوبهارکانون تربیه علما و دانشمندان محسوب میشدند وازین رهگذر نقش مهمی درتاریخ فرهنگی افغانستان قدیم بازی کرده اند.

۸/۷/۴۱