سیاست پیشروی یا فاروردپالیسی
درمقاله هجدهم تحت عنوان"در تجسس خط سرحدی" مشی سیاسی انگلیس و مدرسه های مختلف (سیاست متوقف) و (سیا ست عدم مداخله ) و ( سیاست عدم اختیاری) و بالاخره نبضی از سیاست پیشروی یا فارو رد پالیسی را مبنی بر تجسس یک خط سر حدی محکوم و مستقر بین افغانستان و هند شرح دادیم . چون انگلیس ها و سیاسون ایشان از سیاست متوقف و عدم مداخله عدول کردن و در اثر این مشی مشوم به ما و به ایشان خسارات هنگفت وارد گردید و کشور ما در اثر تطبیق سیاست پیش روی مورد تعرضات سریح قرار گرفت و حسس معتنا بهمی از خاک های افغانستان به چال و نیرنگ نظامی و سیاسی مجزی شد میخواهم در این زمینه که یکی از امهات مسایل افغان و برطانیه است قدری کشاده تر صحبت کنیم . فار ورد پالیسی در ماخذ انگلیس به نام (مدرسه سند) هم شهرت دارد و اینن اصطلاح است که در مقابل (مدرسه پنجاب) یا طرف داران سیاست متوقف استمال میشد و علت این انتساب میلان مامورین انگلیسی این دو علاقه بیکی از مدرسه های سیاسی فوق است. موجد سیاست سرحدى مدرسۀ سند (میجر جان جاکب) نام داشت و وقتیکه ایرانی ها به تشویق روس ها در ١٨٥٦ هرات را در محاصره انداختند این شخص به حکومت هند نظریۀ پیش کرد تا در باب اشغال (کویته) اقداماتی بعمل آید . شبهه ئی نیست مبنای سیاست سرحدی عمومی انگلیس با مدرسه های مختلف آن بروی دفاع هند وضع شده بود وچون هند از جانب افغانستان دوراه عمده دارد که از بولان و (خیبر) می گذرد و در آنطرف معبر خیبر با اشغال پشاور و تمرکز قوا در آنجا انگلیس ها خویش را ازینطرف مطمئن تر احساس می کردند (میجر جاکب) نظر به داشت که در جناح جنوب غربی سرحدات وضعیت سوق الجیشی انگلیسی با اشغال کویته تقویت شود و هر وقت در آسیای مرکزی روسیه حرکت کند بقصد اشغال هرات سپاه فرستاده شود "لارد کنک" سخت مخالف این نظریه بود و هیچگاه نمی خواست که عساکر انگلیسی وارد خاک افغانستان شده و با عبور از مناطق مختلف کشور به اشغال هرات بپردازد . این لارد معتقد بود که امکان ندارد که عساکر برطانوی حتی در مقابل دشمن مشترک داخل خاک افغانستان شود و در نقطه معینی جنگ کند و پس به خاک خودش بر گردد و تصادمی در بین با افغان ها واقع نشود . لارد کنگ ازین هم قدمی فراتر گذاشت و برای تحکیم نظریه خود می گفت که تقویت ملت افغان کدام خطری برای برطانوی ها در هند تولید نمی کند بلکه افغانستان قوی و نیرومند عامل محافظه هند خواهد شد چنانچه به اساس این مفکوره اظهار می کرد که : "اگر افغانستان پارچه پارچه و مجزی باشد قوۀ دفاعی آن ضعیف می گردد حال آنکه من آروز دارم این کشور را نیرومند و بحیث سد متراکم در سرحدات خود ما ملاحظه کنم" بدین ترتیب مشاجره میان (لارد کنگ) و (میجر جاکب) ادامه داشت و میجر مذکور که آدم اتشین مزاج و با حرارتی بود به عقاید متعرضانه خود اصرار نمود و در فضای افکار تعرضی و تجاوز کاری خود یک سلسله مامورین دیگر انگلیس را در حوزۀ سند معتقد و پیر و نظریات خویش ساخت ولی باز هم چندین نفر از حکام اعلای انگلیس مثل (لارد اچین) (لارد لارنس) (لارد ما یو) (لارد نارد بروک) در دوره های ماموریت خود در هند سیاست پیشروی را رنگ (سیاست عدم فعالیت اختیاری) دادند تا اینکه مقارن جلوس امیر شیر علی خان بار دوم بر تخت سلطنت افغانستان (سرها نری را ولنسن) که در سالهای جنگ اول افغان و انگلیس از طرف فرنگی ها سمت ماموریت سیاسی در قندهار داشت و مرد بسیار عالم و مطلع بود و از پیشروی های روسیه در آسیای مرکزی اندیشه زیاد داشت و از طرفداران جدی (فار ورد پالیسی) بود پیشرفتهای روسیه را در آسیای مرکزی و تقویت برطانیه را در سرحدات هند مد نظر گرفته پیشنهاداتی به لندن فرستاد و نظریه داد تا با اعزام ایلچی های اقتصادی و سیاسی در کابل و در مراکز خان نشینهای آسیای مرکزی وضعیت انگلیس ها تقویت شود . این سیاست مدار انگلیس نظریه داشت که انگلیس ها در (کویته) و (دره کرم) نفوذی احراز کنند و هکذا نفوذ برطانیه در خاک هاى قبایل نشین منطقۀ شمال غرب قدیم هند تقویه شود لارد لارنس هان کسی که بنام (جان لارنس) موسس مدرسه سیاست متوقف بود و توصیه می کرد که تمام خاک های آنطرف اباسین به افغانستان داده شود به اساس عقیده مسلکی خود بر خلاف نظریات (هانری را ولنسن) بود و می گفت به هیچ نحوی از انجا باید به امور افغانستان مداخله نشود زیرا هر قدر که حدود این مداخله در اول محدود و روش آن اعتدالی باشد به اشغال موقتی مملکت منتهی می شود مثل اینکه در سال ۱۸۳۸ شد و نتایج آنرا دیدیم .
لارد لارنس مذکور مایل بود با امیر شیر علی خان در (مباله) ملاقات کنند ولی با تقرر (لاردما یو) بحیث حاکم اعلای انگلیسی هند ملاقات میان امیر و این لارد اخیر الذکر صورت گرفت و در ۱۸۷۳ سرحدات میان افغانستان و روسیه تعین گردید و دولت روسیه خاکهای افغانستان را خارج حدود نفوذ خویش اعلام کرد . امیر شیر علیخان برای اینکه حدود ونوعیت کمک انگلیس ها را در مقابل تهدید استمالی روسیه بخود معلوم کرده باشد از فرنگی ها ضمانتهای صریح خواست ولی انگلیس ها اعطاى کمک پولی و اسلحه را منوط به کنترول سیاست خارجی افغانستان قرار دادند که واضحا استقلال مملکت را تهدید میکرد و بر علاوه با تغیر کابینه ئی که درین وقت در لندن صورت گرفت همان وعده های موهوم را هم ایفا نتوانستند و در 1875 (لار د سلیسبری) وزیر جدید هند در کابینه (دیزرائیلی) تجویز فرستادن نمایندگان مشاهد را در هرات وقندهار بیش کرد ولی (لارد نارت بروک) که در این وقت حاکم اعلای هند بود به شدت آنرا رد کرده و اضح تصریح نمود که پادشاه افغانستان نمایندگان ما را در شهرهای افغانستان قبول ندارد و اصرار درین مورد روابط ما و افغانستان را خراب خواهد کرد چون لارد نارت بروک مخالف نظر به وزیر هند بود آخر از کار برطرف شد و (لارد لایتن) قایم مقام اوروش سیاست پیشروی را از سر گرفت و این مشى غلط تعرضی منتهی به جنگ دوم افغان و انگلیس شد و امیر شیر علیخان که آرزویش حفظ استقلال افغانستان و حفظ تمامیت خاک مملکت و حفظ توازن دوستی بین دو همسایۀ شمالی و جنوبی و حفظ استقرار روابط دوستانه با انگلیس ها بود در نتیجه اشتباهات پیروان مدرسه فارو رد پالیسی تخت و تاج خود را از دست داد و با یک عالم آرزو در مزار شریف وفات کرد و انگلیس های متهاجم ومتعرض صفحات تاریخی را که با خون هزاران نفر از قوای متعرض آنها بین کابل و جلال آباد نوشته شد فراموش کرده و باز به کشور آرام ما داخل شدند .
بعد ازین تهاجم بی مورد به تعقیب نظریات همین مدرسه پیشروی قدم های بسیار جدی بعرضی مبنی بر اشغال نقاط سوق الجیشی ، اشغال خاکهای قبایل نشین ، تعمیر راه آهن و قلعه های جنگی و غیره از طرف حکمروایان انگلیسی هند برداشته شد و دو نفر از فرنگی ها که کلمۀ (رابرت) در نامه های هر دو دخیل است و عبارت از (سر را برت سندمان) و (لارد رابرت) میباشد و دومی در افغانستان بیشتر به (رابت) معروف است درین زمینه نقش مهم بازی کردند . (سندمان) معتقد بود که حوزه نفوذ برطانیه در خاکهای قبایل نشین انبساط یابد و میگفت که اگر قبایل سرحدی در وقت صلح در داخل نظام امپراطوری ما گرفته شوند و مفاد آنها با مفاد ما یکی گردد در وقت بروز جنگ با ما مخالفت نخواهند کرد و تا هر وقت که آماده دفاع منافع خود باشیم و توان دفاع داشته باشیم قبایلی ما هم با ما خواهند بود. "لارد رابرت که در جنگ دوم افغان و انگلیس در کابل و قندهار با قوای ملی افغان پیکار نمود و حیثیت سر قوماندان قوای انگلیسی را در هند حاصل کرد خیلی طرفدار افکار سیاست (فارو رد پالیسی) بود و او را باید از دشمنان خیره سر سلب آزادی مردمان قبایلی و از متعرضین درجه اول بخاک های افغانی خواند . (رابت) به این نظریه بود که انگلیس ها باید به تدریج ولی دایم پیشروی را در علاقه های سرحدی ادامه بدهند . اصطلاح (نومین لند) یعنی (خاک بی صاحب) بار اول از طرف این صاحب منصب متعصب فرنگی در مورد خاکهای قبایل نشین که درین وقت حقوقاً جزء قلمرو افغانستان بود استعمال شد .
در عصر نیابت سلطنت (لارد لندسى دون) که از طرفداران جدی سیاست پیشروی بود دو نفر از پیروان متعصب این مدرسه که حاکم اعلی و سر قوماندان انگلیسی هند باشد از ۱۸۹۱ به بعد از بیقراری های جنگ دوم افغان و انگلیس و از معاهده تحمیلی شوم گندمک و از مشغولیتهای امیر عبدالرحمن خان به ترمیم و اصلاحات داخلی در سالهای اول سلطنتش استفاده نموده به تدریج در درۀ کرم ، درۀ گومل و چترال و بعضی علاقههای دیگر نفوذ خود را پهن کردند امیر عبدالرحمن خان این اقدامات متعرضانه را بنظر بسیار نفرت دیده نه تنها شفاهی مخالفت های خودرا تصریح میکرد بلکه عملا بهر طرف علیه انگلیس ها داخل اقدامات متقابله شد چنانچه شمۀ ازان را در مقاله امیر عبدالرحمن خان و خط دیورند در شماره ۸ حمل ۱۳۳۰ روزنامه انیس نوشتم و در نتیجه انگلیس ها در ۱۸۹۳ مجبور شدند که مسئله تعین سرحد علاقه های شرقی و جنوبی و جنوب غربی افغانستان و هند را مورد توجه فوری قرار دهند . انگلیس ها در نظر داشتند که برای مذاکرات تعین خط سرحدی (لارد رابرت) را به کابل اعزام دارند ولی امیر عبدالرحمن خان که مسلک این شخص را در سیاست پیشروی میدانست سخت از و منفر بود و تا او در هند بود حاضر نشد که با انگلیس ها داخل کدام مذاکره گردد تا اینکه بالاخره "مورتیمور دیورند" برای این کار تعین گردید و بکابل آمد.