138

ابو الفضل بیهقى

از کتاب: سلطنت غزنویان ، فصل دوم

الفضل بیهقی خودش محمد و پدرش حسین نام داشت و شرح حال وی چنانکه باید روشن نیست در اوائل حال در دیوان رسالت شهنشاه بزرگ غزنه زیر دست ابونصر مشکان وظیفه کتابت داشت.

در روز گار سلطنت مسعود نیز باین وظیفه مقرر بود وسلطان مسعود به وی مرحمت فراوان داشت و برکارهای او اعتماد می نمود و چون ابوسهل زوزنی رئیس دیوان رسالت گردید با اینکه با بیهقی خوب نبود مسعود از وی حمایت می کرد و به وزیر خود خفیه امر داده بود که بیهقی را حمایه کند بنابر روایت عوفی در عهد عبدالرشید رئیس دیوان رسالت شد و اخیرا در فتنه طغرل غاصب که عبدالرشید کشته شد بیهقی را نیز محبوس کرد و سرانجام در سال ٤٧٠ جان سپرد.

وی یکی از نویسندگان بزرگ است و کتابی که وی نگاشته و قسمتی از ان در دست ما موجود است بزرگترین اثری است که چه از نقطه نظر احتوا بر مطالب بسیار سود مند و چه از نگاه بلاغت و فصاحت نظیر آن کمتر سراغ میشود و در تاریخ خاندان با حشمت و شکوه محمودیان که در تاریخ مشرق دخالت دارد روشنی می اندازد.

مع الاسف قسمت های دیگر این کتاب مفقود است و شاید روزی بیاید که در اثر کاوشهای علمی و تجسسات در کتاب خانه های شخصی در غزنه یا غور قسمتی دیگر نیز از ان بدست آید .

بقول ابن فندق این کتاب درسی مجلد بوده است که تا دوره سلطان ابراهیم دران نگاشته شده بود

و کتاب دیگر نیز از این مولف بنام زینة الکتاب بوده است مقامات محمودی را که ابو نصر مشکان املا کرده وی جمع و تدوین نموده است که متاسفانه این کتاب نیز مفقود است و بعضی قسمت های آن بصورت متفرق در بعضی کتب دیده و خوانده میشود . بیهقی از علما و بزرگان روزگار بود در کتاب او تمام جزئیات خانه واده غزنویان دیده میشود و کمتر کتابیست که باین شیوائی و انسجام و جامعیت بر مطالب نگاشته شده باشد تا اکنون این کتاب دو سه بار در کلکته و ایران طبع شده و چون اسمای محلات و رجال آن بیشتر بکشورها مربوط است و خود این کتاب در دربار غزنی و برای سلاطین غزنوی نگاشته شده امیدوارم جوانان دانشمند وطن ما نقطه های را که در این کتاب بر دیگران پوشیده مانده شرح دهند و این کتاب را تعلیق وحواشی کنند.