وقت شگفتن شگوفه و بعضی گل ها در کابل
شاهان کورگانی به ترتیب باغها و تربیت گل ها و اشجار علاقه زیاد داشتند و آنچه بیشتر مورد علاقه پادشاهان ،بود مردم هم طبعاً بدان علاقه میگرفتند. ملا عبدالحمید لاهوری مولف پادشاه نامه که از مورخان معروف عصر شاه جهان است در جائی که از باغهای کابل و از تصمیم شاه جهان راجع به برخی آبادی ها در آنها ذکر میکند و به گردشهای وی به کهساران اطراف کابل میپردازد، از بعضی گلها و ریاحین و تاریخ و موقع شگفتن و پژمرده شدن شگوفه های اشجار مختلف در سال ۱۰۵۶ هجری قمری مختصر ذکری میکند که نقل آنرا در اینجا بی مورد نمیدانیم :
اکنون بنگارش حقیقت ازهار و ریاحین و فواکه این خطه مینو نما و ابتدا و اختتام هر یک آن بنهجی که در ین سال بروی کار آمده می پردازد در سنین دیگر اگر باقتضای تغیر فصل و اختلاف هوا تفاوتی باشد بیش از ده پانزده روز نخواهد بود در باغات سرکار والا بیست و یکم ماه اسفندار (حوت) شگوفه بادام آغاز نموده دوازدهم فروردین (حمل) بانجام رسید شگوفه زردآلو دوم فروردین شروع شده بیست و دو فرو ریخت. شگوفه الوچه چهارم فروردین ابتدا نموده پایان این ماه آخر شد. شگوفه شفتالو نوزدهم فروردین برآمده هشتم اردی بهشت به اختتام رسید الا شگوفه شفتالوی صد برگ در شانزدهم اردی بهشت که خدیو ملک و ملت قرین دولت بکابل درآمدند پاره بر درخت بود و از نظر فیض اثر نضارت تازه گرفت. از شگوفه سیب که شایسته ذکر نیست قسمتی که پیش میرسد بیست و دوم فروردین سرکرده پانزدهم اردیبهشت باخر رسید شگوفه سیب پائیزی چون در آغاز اردیبهشت شگفته بود بامتداد کشیده شگوفه شاالو و الوبالو بشگفتن درآمده شانزدهم آن که سرزمین کابل بفروغ ماهچه رایات جهانکشا منور گردید کمال شگفتگی و شادابی داشت شگوفه ناشپاتی و به که در اوایل اردیبهشت سر کرده بود نیز در آن هنگام پاره مانده بود بعد از یک هفته باتمام رسید. بنفشه در نوروز پیدا شده تا بیست روز شگفته بود ارغوان در بیست و ششم فروردین بشگفتن درآمده تا بیست و پنجم اردیبهشت شگفتی داشت."
"شانزدهم ماه مذکور که خداوند افسر و دیهیم بسیر باغات متوجه شدند درختی چند که در باغ جهان آرا نشگفته بود و بقدر رو به پژمردگی نهاده بنظر انور درآمد. و چون در یک کروهی بلده کابل تپه ئی است موسوم به جهان نما مشرف بر جلکای دلکشای نظر ربا که کولاب بزرگی دارد چنانچه اعلیحضرت در بعضی شبها ماهتاب بکشتی سیر میفرمایند و بر فراز آن تپه جوی آبی و ارغوان زاری است. روز دیگر هفدهم اردیبهشت بسیران سرزمین فیض اگین که از بسیاری ارغوان و شگفتگی آن حیرت افزای بینندگان میگردد متوجه گشته و چون تا این زمان گل ارغوان بنظر خورشید اثر در نیامده بود تماشای آن باعث انبساط گرامی خاطر گشت سوسن چهارم اردیبهشت و یاسمن کبود ششم آن بشگفتن درآمد و در عین شگفتگی فیض نظر خورشید اثر یافت و این بفزونی و رنگینی باغات پادشاهی خصوصاً جهان آرا جای دیگر نیست شقایقی که در کابل علی الخصوص در بساتین سرکار والا بسیار شاداب و بزرگ و رنگین میشود هنگام قدوم میمنت لزوم بشگفتن درآمده تا پنجم خرداد در ترقی بود بعد از آن رو به تنزل نهاد. گل رعنا و زیبایست و پنجم اردیبهشت شگفته پنجم خرداد بانجام رسید. پنخم خرداد گل سرخ برآمد و آخر آن فروریخت گل عباسی بیستم امرداد و گل جعفری بیست و پنجم آن رو به آغاز نهاد و بعضی گلهای دیگر مثل زنبق سفید که مخصوص باغهای پادشاهی است و گل مله که آنرا حضرت جنت مکانی بواسطه مناسبت به روز پنجشنبه که بجهت جلوس آن حضرت در ین روز بر سریر سلطنت بمبارک شنبه زبان زد روزگار بود گل مبارک شنبهی میفرمودند و گل زرد صد برگ و جز آن در ین میان ابتدا .نبود گل زرد صد برگ اگر چه در بساتین کابل شهر کابل خوب میشود اما در دامان کوه بیگ توت در غایت خوبی و رنگینی و فزونی می شگفد چنانچه زیاده از یک کروه عقب جدران ده و دور باغات و مزارع آنجا این گلها نظر فریب است ریواس که پیش از همه میرسد در جبال نواحی کابل بسیار .میشود در ین سال حکیم محمد داوءد بعرض اقدس رسانید که اگر دور منبتش را بعرض شنبری خالی نموده به برف پر کند که نشو و نمای آن از آب برف باشد ده بیست ترقی میکند و چون بنمط مسطور پرورده گشت مطابق آنچه گذارش نموده بود بظهور پیوست توت بی دانه کابل که به مرتبه نفاست دارد که در ربع مسکون بهتر از آن چون گویم که مثل آن نشان نمیدهد و از دیگر میوه ها پیش رس است بیست و پنجم خرداد آغاز شد و بعد از یک ماه بانجام رسید شاه آلو که آنرا گیلاس نامند درین ملک بسیار است اما شاه الوی کشمیر بهتر از آن است غره تیرماه از باغ شهر آرا نو باوه آن بحضور اقدس آوردند و نیمه امرداد در بعضی محال بود شاه توت کابل خوب و وافر است دوم تیرماه در باغ شهر آرا آغاز نمود و یک ماه ماند و آلو بخار که جز رنگ هیچ ندارد بهفتم امرداد شروع شد اقسام زردآلو در کابل بهم میرسد. میرزائی و سفیدچه که بهترین آن است پانزدهم تیرماه سر کرد و زیاده بر بیست روز نبود. (۱۶۸)