آگاهی لهراسپ، اقرار مخفیانۀ گشتاسپ

از کتاب: افغانستان در شاهنامه

چو شب تیره شد با سپه بر نشست 

همی رفت جوشان و گرزی به دست 

به شبگیر لهراسب آگاه شد 

غمی گشت و شادیش کوتاه شد 

ز لشکر جهان دیدگان را بخواند 

همه گفتنی پیش ایشان براند 

ببینید گفت این که گشتاسب کرد 

دلم کرد پر درد و سر پر زگرد 

بپروردمش تا برآورد یال 

شد اندر جهان سربه سر بی همال


آمدن زریر به حضور لهراسپ و روانه کردن او عقب گشتاسپ


بگفت و پر اندیشه بنشست دیر

بفرمود تا پیش او شد زریر

بدو گفت بگزین ز لشکر هزار

سواران گرد از در کارزار