138

غور

از کتاب: آثار هرات ، فصل چهارم

غور حکومت درجه اوّل است و علاقه داری پرچمن و پسابند هر دو به آن مربوط به فاصله ۱۲۰ کروه مسافۀ تخمینی به سمت جنوب شرقی شهر هرات واقع است چندی قبل چقچران و،جوند شهرک و فراه رود تولک و همه مربوط غور بوده و به نام حکومت غورات اداره میشد غور در اراضی کوهستانی واقع هوای سرد و کوههای بارده پربرف دارد. نادوهایی که از خود کهسار غور حاصل میشود غور را آبیاری

می نماید.

صاحب معجم البلدان مینویسد:

 غور عبارت است از مجموع جبالی که بين ولایت هرات و غزنی واقع است. شهرهای بارد و موحش دارد. شهر بزرگی که ملوک غور در آن فرمانفرمایی میکردند، به نام فیروزکوه یاد می شود. از علمای منسوبین غور ابو القاسم فارس بن محمد بن محمود بن عيسى غوری است ایشان از احمد بن عبد الخالق ورّاق و محمد بن محمد بن سليمان باغندی روایت میکنند مولانا ابوالفرج پسرشان از خود پدر بزرگوار خود روایت مینماید وفات مولانا ابوالقاسم در ۳۴۸ هجری قمری واقع شده است. مولانا ابوالفَرَج نیز خدمات شایانی در عالم اسلام نموده و یکی از علمای ثقه و متدین به حساب میروند در سال ۴۰۹ هجری وفات یافته اند.

درغور آثار بنا و بلاد گذشته در اکثر حصه ها معلوم میشود. آثار بروج و باره در دامنه کوه های مرتفع پرچمن و نیزکان و سنگان و غیره عظمت و شوکت سابق غورات را یگان یگان به نظر می آورد. مسجد چهلستون یکی از آثار ترقیات اسلامی غور است که اکنون خراب شده و آثاری از آن باقی نمانده. در غور دو مغارهٔ مدهش و عجیب است یک غار به نام قیسار یاد میشود. این غار در وسط یک حصار سنگی خیلی مرتفع به کوه بلندی واقع است. از هیچ طرف در آن راه عبور و مرور نیست. صاحب فتوحات اسلام مینویسد: که در زمان حمله قشون اسلام بر،غورات اهالی غور خزائن و اموال خود را در غار کوهی پنهان و راه اصلی آن را مسدود نموده اند. قشون اسلام به زحمت زیاد یک حصه را تصرف و بقیه مال هنوز در غار باقی است. در این وقتها به پای غار بعضی روزها سکه های طلا و نقره یافت میشود و معلوم گردیده که این سکه ها از خود غار بنابرا رفت و آمد طیور و پرندگان میریزد سکه های طلا و نقره آن مکرر

ملاحظه شده است. غار دیگر به نام خواجه غار یاد میشود در قله بلند کوهی که به طرف شرقى غار واقع است سنگهای درخشان و براقی که برق آن به صورت طلیعه یک نور خفیف مشاهده میشود از دور به نظر می آید. عوام غور میگویند آنجا ظروف طلا نهاده شده و شعشعهٔ مذکور از آن سبب است. ولی چون خود ذروه راه ندارد از روی گمان معلوم است که از احجار،معدنی یا آثار کبریت خواهد بود در نواحی غور چیزهای عجیب دیگری است که مورد ازدیاد عقیدت اهالی واقع شده اند. از آن جمله یکی درختی است که میگویند عیناً به شکل عقرب بار می آورد. میوه های این درخت تماماً شکل و شباهت گژدم را داشته و هیچ تفاوتی ندارد. دیگر چشمه ای است که هر گاه اذان بدهند، آب از آن تراوش می کند و همین که آواز اذان خاموش شد آب آن هم خشک میگردد. یک چشمه دیگری هم در غور است که در هر هفته یک بار به شب جمعه جاری میشود و شش روز دیگر خشک میباشد. مرکز حکومتی غور در قلعۀ تیوره میباشد. اهالی غور کلیتاً تیمنی و چند خانه تاجیک و سادات و خواجه هم در انجاست. زراعت شان للمی و آبی هر دو نوع است. میوه از هر جنس در غورات پیدا می شود. عسل اعلی و پوست سیاه گک برای پوستین زیره و شیر خشت در بعضی جاها مومیایی معدنی از محصولات قدرتی غورات است. علاقه داری پسابند سمت جنوب مشرقی مرکزی حکومت غور به فاصله چهل کرور و علاقه داری پرچمن به سمت غربی غور به فاصلۀ ۳۰ کرور راه مسافت واقع اند آب و هوا و قومیت اهالی هر دو علاقه مانند خود حکومت غور است.

حضرت میرحسینی علوی که یکی از کبار مشایخ اند، از غور بوده و مصنفات زیاد از قبیل نزهة الارواح و طرب المجالس و صراط المستقيم و گنج نامه و زادالمسافرین و دیگر رساله ها دارند و در سال ۷۱۸ هجری وفات یافته اند. جناب مولانا ظهیرالدین که یکی از اجله روحانیون بوده اند به غور منسوب میشوند در سنهٔ ۷۳۳ هجری قمری وفات یافته اند. مولانا فصیح الدین علاء الغوری که مفتی امور شرعیه و در سنه ۸۳۷ فوت شده اند، هم از غور بوده اند.