32

الاول طغرل بن میکائیل

از کتاب: طبقات ناصری (جلد ۱/۲) ، فصل طبقه ۱۲ ، بخش سلجوقیان
01 January 1280

صاحب تاریخ ناصری امام ابو الفضل بیهقی رحمه الله چنین می آرد : که در انچه سلجوقیان بسر بیابان خراسان آمدند ، و پسر یغمر از ایشان منهزم برفت مهتر ایشان سه تن بودند : دو برادر طغرل و داود ( ۳ ) پسران میکائیل  ، و عم ایشان یبغو ( ۴ ) ، هر سه با تفاق بخدمت سلطان  مسعود پیوستند و معتمدی فرستادند و سلطان از گرگان به نشاپور آمده بود، ایشان از خدمت سلطان به نسا و فراوه ( ۵ ) و مواضعی که بر سر بیابانست اقطاع خواستند ، و در مکتوب اسم خود را چنین نوشتند : که طغرل و یبغو و داود موالی امیر المومنین ( به ) خدمت عرضه میدارند . حق تعالی بزرگی  و گردن کشی در دماغ ایشان مرکب گردانیده بود و آن معنی چون بخدمت سلطان عرضه افتاد حالی فرمود: تا ایشان را به لطف زبانی دادند، و یازده ( ۶ ) هزار مرد سوار با سالار بکتغدی ( ۷ ) نامزد فرمود. 

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 (۱ )راورتی گوید : که نیالیان به تقدیم بریا ، منسوبند به نیا لتگین فاتح پنجاب واین مقصد را بحواله بیهقی نوشته است، بقرار نوشته ابن اثیر ( ۹ : ۱۸۴ ) احمد ینالتگین در ( ۴۲۵ ه ) بر مسعود در هند شورید و کشته شد. راورتی که این کلمه را نیالیان خوانده به تون اول ، ظاهرا بیای اول درست خواهد بود، شاید منسوب باشند به ابراهیم ینال که پسر عم طغرل و از رومای سلجوقیان بود. بیهقی طبع نفیسی در تهران ( ص ۲۳۸ ) : ینا لتگین . برای تحقیق ر : تعلیقات ۶۱ ( ۲ ) قرآن البقره ۲۴۸     

 (۳) اصل: بودند برادر طغرل و داود پسران . از ترجمه راورتی صحت شد.     ( ۴ ) اصل و راورتی: بیغو، اخبار الدوله السلجوقیه و راوندی : موسی یبغو = یپغو . 

 (۵) اصل: ازخدمت سلطان بسا قرات و مواضعی . . . ترجمه راورتی و اخبار الدوله : رباط فراوه . ( ۶ ) کذا در اصل . ترجمه راورتی : ۱۵ هزار.                          ( ۷ ) اصل: بکتعدی . اخبار الدوله : بکطغدی  راوندی : بکنغدی . 




سلجوقیان طبقه(۱۲) (۲۴۹ )


در شهور سنه عشرین و اربعمائه . چون لشکر بد یشان رسید جنگ سخت کردند ، هزیمت بر لشکر سلطان افتاد، بضرورت سلطان با ایشان صلح کرد، و نسابه طغرل داد ، و دهستان به داود ، و فراوه ( ۱ ) به یبغو . و سلطان بطرف بلخ رفت ، و هندوستان به پسر خود سلطان مودود داد ، در شهور سنه تسع و عشرین و اربعمائه سلجوقیان شهر ها ‌ء کنار بیابان ، چنانچه مرو و سرخس بگرفتند ، و خراسان التماس نمودند . سلطان سباشی حاجب ( ۲ ) را با لشکر گران بدفع ایشان فرستاد، میان ایشان مصاف شد سلطان منهزم گشت، و سلجوقیان بر خراسان مستولی گشتند ، و ابراهیم ینال ( ۳ ) را به نشاپور فرستادند تا ضبط کرد، و در عقب او طغرل به نشاپور آمد و بتخت نشست و پادشاه شد، و خطبه بنام او گفتند ، و داود را به سرخس فرستاد، و یبغو را نامزد مرو کرد، و خراسان در ضبط گرفتند ، و از تصرف بند گاه مسعودی یک نصف از ان مملکت برفت . و السلام