پهلوانان اوستایی
در دورهٔ فرهنگ اوستایی علاوه بر خاندان های شاهی که ذکر مختصر ایشان گذشت،برخی از دودمانهای پهلوانان بزرگ هم جزو همین زمان تاریخ اند، که به نام های ایشان کتاب های خاصی در روایات حماسی آریائی موجود بود و اکثر این دود زمانها به خاک خراسان یا سرزمین کنونی افغانستان تعلق دارند. ولی به مرور ازمنه و تواتر نسلها واقعیت های تاریخی ایشان رنگ داستانی یافته و اعمال فوق العاده را به این پهلوانان نسبت داده اند، که میتوان از بین این روایات افسانوی، برخی واقعیت های تاریخی را نیز مانند دودمانهای شاهان جستجو کرد و بزرگترین و نامورترین پهلوانان از خاک سیستان برخاسته اند که نظر به روایات اوستا و کتب دیگر پهلوی نژاد ایشان به پادشاه بخدی (یمه =جم =جمشید) می پیوست و او با دختر کورنگ شاه زابلستان تزویج کرد، و از همین نژاد سام نریمان بوجود آمده که پسرش زال زر به سبب سپیدی موی او بدین اسم نامیده شد، و از طرف پدر پادشاهی سیستان یافت، وی بر رودابه دختر مهراب شاه کابل (که از نسل ضحاک سابق الذکر بود)عاشق شد، و او را به زنی گرفت، و از آن دو رستم به وجود آمد، که سر آمد زورمندان و پهلوانان عصر خود بود و اوکک کوهزاد (غرزی =غلجی) را که زال خراج گذار او بود کشت، ولی سرانجام در عهد بهمن به حیلهٔ شغاد برادر خود به چاهی افتاد و بارخش اسپ خود در همان جا جان داد.
زال غیر از رستم و شغاد پسر دیگری بنام زواره هم داشت که پهلوان بزرگ بود،و دو فرزند او فرهاد و تخار (تخوار) مشهور اند. از رستم فرامرز و سهراب و جهانگیر و گشسپ بانو و زربانو پدید آمدند، و از سهراب که بدست پدر کشته شده بود،
پسری بنام (برزر ماند که از برزر هم شهریار به دنیا آمد، که به نام این پهلوانان کتاب های بنام های فرامرز نامه- برزرنامه- شهریارنامه- بانوگشسپ نامه- جهانگیرنامه- سام نامه موجود است و در شاهنامهٔ فردوسی هم داستانهای ایشان آمده است.
داستان رستم زال و تخوار در افغانستان از ازمنهٔ قبل از اسلام شهرت داشت و تاکنون جایهای متعدد به نام تخت رستم (در سمنگان ) تپهٔ رستم و قلعهٔ زال و تخارستان و قلعهٔ کک کوهزاد واخور رستم (در فراه) موجود است که برخی از این نام ها در تواریخ عرب بعد از فتوح اسلام هم ذکر شده است، و حتی در تواریخ ملل دیگر مانند موسی خورنی ارمنی (مربوط به قرن ۵تا ٨)هم نام رستم برده میشود.
خاندان دیگر این دوره که به پهلوانی و دلاوری شهرت داشت دودمان همان کاوهٔ سابق الذکر است که یک حرکت دسته جمعی خلایق را در مقابل را در مقابل ستم و احجاف ضحاک به ظهور آورده بود، و از او پسری بنام قارن کاو گان به وجود آمد که در عهد فریدون و ایرج و منوچهر در جنگ های کیقباد با افراسیاب مردانگی ها نموده است و این خاندان تا عصر اشکانیان و ساسانیان بنام (کارن) باقی بود و حتی تا قرن سوم هجری هم شکوه و قدرت خود را حفظ کرده بودند.
دودمان دیگر پهلوانی نوذریان اند، از اعقاب نوتر پسر منوچهر که در اوستا این خاندان را نئو نئیریانه NAOTAIRYANAگویند و توسه (طوس) نوتر که نامش در شهر طوس خراسان باقی مانده از پهلوانان بزرگ عهد کیانیست که بر پسران وایسه کهVAFSAKA (ویسه) عم افراسیاب تورانی غالب آمد، پسر دیگر نوتر در در اوستا ویسته یؤرو YISTAURU (ویستخم پهلوی =گستهم دری) است که بسا دشمنان کیش مزدیسنا را کشته است ورز اسپ نیز از همین خاندان پسر طوس شمرده شده است.
همچنین فریبرز (برزی فره پهلوی) پسر کاوس وزریر پسر لهراسپ و بستور (بسته وئیره اوستا) پسر زریر و اسفندیار پسر گشتاسپ و گرامی (گرامیک کرت پهلوی) پسر جاماسپ و زیراز شهزاده گان یا نجیب زاده گان این دوره در داستان های مربوط، بحیث پهلوانان ذکر شده اند که از خلال افسانه های روایت شده به وجود تاریخ ایشان پی می توان برد و هر یکی در داستانهای تاریخی قدیم بخدی و خراسان نامی و نشانی دارند.