سوما

از کتاب: افغانستان ، فصل دوم ، بخش آریا

سوما در عصر ریگ وید عبارت از عصاره گیاه کوهی بود که قرار افسانه ها عقابی از آسمان آورده بود و در کوه "منجوان" میروئید دختران وزن های آریائی عصاره سفید یا زرد گون این گیاه را در زیر اشعه ماه از دامنه های کوه ها جمع نموده با آب و شیر و مسکه و عسل مخلوط کرده از ان مشروب مفرح و صحت بخشی میساختند و در حین اجرای مراسم مذهبی به نام ارباب انواع نذر میکردند و بیشتر مردان طبقۀ شریف از آن میخوردند.

چون این مشروب قوت میبخشید و دماغ را مفرح می ساخت آریائی ها تقویت دل و اعصاب، فرحت دماغ، قوه عضلات ادامه حیات و حتی زندگانی جاویدان را از نوشیدن آن انتظار داشتند و این خصایص کار را بجائی رسانید که سوما هم در صف ارباب انواع قرار گرفت.

سوها و نوشیدن آن یکی از مراسم بزرگ و تحایفی است که آریائی ها بنام ارباب انواع خود تقدیم میکردند و قراریکه در مبحث علیحدۀ این فصل خواهید دید محل نشو و نمای گیاه سوما کوه های افغانستان بود نوشیدن این مشروب تا آخرین مراحل عصر اوستائی در مملکت ما معمول و مروج بود. چون گیاه سوما را در روشنی ماهتاب جمع میکردند و پیش ازینکه عصاره آن گرفته شده ساقه های آن را در آب و شیر میگذاشتند و در آنجا منبسط می شد تصور میکردند که از اشعه ماه چیزی دران حلول کرده از این جهت عصاره زردگون آن را قطرات طلائی آسمان یا "شبنم مهتاب" تصور می نمودند که صبحگاهان بر گیاه مذکور ریخته و آن را نشو و نما میداد. در میان ارباب انواع آریائی آنکه از همه بیشتر به شرب سوما میل داشت اندرا رب النوع جنگ بود تا صاحب نیرو و توانائی شود.


* * *


آریائی ها تاجائیکه از خلال مضامین سرودها استنباط میشود ارباب انواع مجرد که مفهوم معنوی را نمایندگی کند کمتر داشتند فقط یکی دوتائی قهر و عقیده و غیره را نمایندگی میکرد و برخی دیگر عبارت از صفات ارباب انواع فوق الذکر است که در دماغها بعضی اوقات شخصیت علیحده حایز شده است. نا گفته نماند که بعضی ارباب انواع آنها جوره جوره و دسته دسته هم بودند مانند "میترا - وارونا" یا ماروت - واسو Vasu و ادیتیا Adityae و غیره. 

آنچه که روی هم رفته در آئین آریائی های عصر ویدی قابل ذکر است این است که جلو روابط بین انسانها و ارباب انواع بدست انسان است که با تقدس و قربانی آن را اداره میکرد و برای حصول آرزوهای خود نذر و قربانی هم میکردند ارباب انواع آریائی طوریکه ترسیم شده اند قوی بودند و نسبت به عدالت

و خیر اندیشی، نیرومندی داشتند قراریکه بالا ذکر شد تنها (وارونا) با حضور خود همه جا و با خبری از اعمال انسان تنها رب النوع آنها است که بیداری و مواظبت وجدان بشری را ترسیم میتوانست. 

ساده ترین نذر آنها مراسمی داشت خانوادگی که پدر با همسر خود در کانون خانواده اجرا میکرد و عبارت از شیر و مسکه و حبوبات بود و جزئیات مراسم آن معلوم نیست. قربانی بزرگ عبارت از کشتن اسپ بود. که شاه و دولتمندان و رؤسای قبیله بدان اقدام میکردند.

جسد مردگان را عموماً در خاک پنهان میکردند آینده مردگان آنها از روی سرودها چندان روشن معلوم نمیشود گاهی از روی بعضی قسمت ها استنباط میشود که با آبها یکجا می شدند برخی الحاق آنها را با نباتات اشاره میکند و بعضی هم میگوید که بعد از مرگ دوباره زنده شده با یاما "Yama" اولین پادشاه متوفی یکجا یا از او علیحده زندگی بسر می بردند.