دو کلمه هروی
طبقات الصوفیه از امالی خواجه عبدالله انصاری پیر هرات کتاب معتبر و نفیس زبان دری و لهجۀ هروی است که تاکنون طبع و نشر نشده از نسخ خطی آن هم فقط چهار نسخه سراغ داریم. که یکی در کلکت و سه تای آن در تورکیه است و نویسندۀ حروف موفق شده ام که متن این کتاب نفیس افغانستان را از روی تمام نسخ مکشوفه باصول انتقادی بانسخه بدل و تعالیق و توضیحات و حواشی برای طبع حاضر کنم. و در آخر ان فرهنگ لغات و کلمات و مصطلحات و تعابیر خاص آنرا نیز بنویسم.
این کتاب علاوه بر فوائد تاریخی و رجالی و مباحث دقیق تصوف مشحون است به کلمات و نوادر ادبی و لسانی که درک نکات و فوائد آن برای هر کسیکه در ادب نثر قدیم زبان دری جستجو و کنج کاوی داری خالی از دلچسپی و کمال میل و استفاده نخواهد بود زیرا ریشه ها بسا از کلمات و الفاظ باصور کهن آن ازین کتاب پدیدار می آید که نکته آن شامل فوائ نهمار ادبی و لسانی است که درینجا فقط بدو کلمۀ هروی و صور کهنۀ آن اشار می شود:
گازیارگاه
در شمال هرات به فاصلۀ دو میل مشهوریست که مدفن شیخ الاسلام انصاری و بسا بزرگان دیگر علم و تصوفست و اکنون گازرگاه گویند ولی این نام در طبقات الصوفیه امالی انصاری مکررا (کازیارگاه) آمده. که گاهی املای آن باختلاف نسخ تغییر کرده مثلا در نسخۀ خطی موثوق اقدم کتب خانۀ ناقد پاشای استانبول که در (۶۷۱هـ) نوشته شده (کازیارگاه) و در نسخۀ های نور عثمانیۀ استنبول (تحریر ۸۳۹ هـ) و نسۀ جمعیت آسیائی کلکته (تحریر حدود ۱۰۱۵هـ) نیز گاهی بهمان صورت و گای کازارگاه- کاربارگا است که امای نخستین آن ثقت و کثرت دارد و گای هر سه نسخۀ مذکور در ضبط آن متفق اند.
ازین اسناد پدید می آید که املای قدیم این کلمه کازیارکاه بود کا یاقوت هم همین املا را نوشته و در مراصد الاطلاع (ص ۳۳۴) کازیار کوه طبع کرده اند. سیفی هروی در تاریخ هرای همور (کازرکاه) می نویسد (ص ۳۲۰-۴۱۷-۴۴۱) که در طبقات ناصری منهاج سرج نیز چنین است و همین املا در عصر بعد مغل رواج دارد و چنانچه در نسخ خطی جغرافی حافظ ابروهم (کازرکاه) است و حضرت جامی نیز در نفخات مکررا همین املا را آورده (ص ۳۱۸/۳۱۹ و غیره) و در عباس نامه (ص ۱۰۹) هم کازرکاه است.
جامی در قصیدۀ وصف گازرگاه گوید
پیر هرات زبده وصف انصاریان که سود
بر طاق چرخ قبه دهلیز او کلاه
گازرگهی است تربت او کا بر مغفرت
در ساحتش سفید کند نامه سیاه
معین الدین اسفراری(۸۹۹هـ) که خود وی در هرات میزیست و روات الجنات را در اوصاف شهر هرات نوشته این کلمه را مکررا باملای (کازرکاه) می نویسد (ج۱ ص ۴۳/۸۳/۸۵/۳۸۲) و باز تصریح میکند که درین صحرا جنگی در (۲۰۶هـ) بین حمزۀ خارجی (سیستانی ) و عبدالرحمن بن عبدالله حکمران نشاپور در گرفت و آنرا صحرای کاررارگاه گفتند که به تحریف و غلط عوام به گازرگاه شهرت یافت .
(روضات الجنات ج ۲ ص ۵۰)
و بار تولد در جغرافیای تاریخی خود نیز همین قول اسفزاری را نقل نموده است (ص۱۱۰) ولی این قول اسفزاری بنا بر قدامت املای کازیار کاه مورد تامل است و چنین بنظر می آید که نام گازرگاه غیر ازینجای هرات در بلاد دیگر م موجود بود و حانی که تربت شیخ سعدی در شیراز واقع بود نیز گازرگاه نامداشت (برهان قاطع ۳/۱۷۶۳) و نیز دهی از دهستان بکش در فهلیان فارس بمین اسم نامیده می شود (فرهنک جغرافی ایران ۱۹۸۷)
بهر صورت از اقوال انصاری در طبقات الصوفیه پدید می آید ک کازیارکاه هرات از زمان قدیم معروف و مقر مشایخ بزرگ و روشتاه ارباب ذوق و تصوف بود.
در نسهخای خطی طبقات ابن رجب (ج۱ ص ۸۴) املای آن (کازرکاه) بود مصحح نسخۀ مطبوعه آنرا باستناد قول یاقوت (کازیارکاه) ساخته (۱) چون یاقوت خودش بلاد خراسان را دیدن کرده و درین مورد تصریح مینماید که: بعد الالف زای و یاء مثناه و اصیل و معتبر است و تا وقتیکه سندی قدیمتر و استوار تر دیگر بدست نیاید، همین املا را مدار اعتبار توان شمرد.
خدابان:
این کلمه در ر سه نسخۀ خطی طبقات صوفیه در (ص ۴۳۲/۴۳۳/۴۵۶) مکررا خدابان نوشته شده که بر دال علامت شد را هم گذاشته اند و این نام جای بسیار مشهوریست در هرات. که اکنون خیابان کونیم جامی نیز بجای آن خیابان آورده که در زمان قدیم تا اواخر عهد غزنویان آنرا خدابان میگفتند بیقی (ج ۲/۷۱۸) در عرضۀ لشکر شهر هرات گوید: امیر مسعود لشکر خود را در دشت خدابان هرات دید این کلمه را کاتبان و طابعان بیهقی به خداهان مسخ کردند، ولی صحیح آن بدون شبهت خدابان است که در تاریخ سیفی (ص ۴۴۱) در جملۀ مقابر معروف هرات چون گازرکاه نام آن خیادوان چاپ شده و همچنان در (ص ۷۱۴) همین کتاب دشت خیادون هرات آمده که طابع آن کتاب ملتقت صورت صحیح آن نشد و علامت استفام را بران گذاشته است.
یاقوت این جای را بصورت قدیم خذابان بضم اول از نواحی هرات نوشته (معجم البلدان ۲/ ۳۴۹) و بر حاشی (ص۱۰۹) عباس نامۀ طاهر قزوینی خیادوان است اما در حبیب السیر و مطلع سعدین مکررا خیابان آمده و در ساله طائری زیارتگاهی معاصر سلطان حسین بایقرا که نسخۀ خطی آنرا در لاهور نزد دکتور محمد شفیع دیده ام در وصف شهر هرات غزلیست که یک بیت آن اینست:
خیابان پر زخوبان باد دایم
که فرع این جمال امد کمالش (ورق ۱۳)
در هر دو جلد روضات الجنات فی اوصاف مدینی هرات نیز مکررا خیابان آمده و این بیت حضرت جامی را می آورد:
حدیث روضه مکن جای این ن بس مارا
که در سواد هری ساکن خیابانیم (ص ۲۲ج۱)
اسفزاری در مدح خیابان هرات به تفصیل وارد گردیده و گوید: عوام بوده (چنانچه خدایگان میگفتند و بعباره فرس خدایگان پادشاه را گویند (ج ۱ ص ۸۶روضات) چون در حصه جغرافی کتاب حافظ ابروی هروی نیز (خیابان) ضبط شده بنابران میگوئیم ضبطهای قدیم این نام خدابان و خیادوان بوده و بعد از سنه(۸۰۰هـ) آنرا خیابان نوشته اند.
اما قول اسفزاری که این کلمه از" کوی خدایگان" گرفته شده باشد باز محل تامل است زیرا از روی مغابیر لسانی تخفیف یا ترحیم این کلمه به خدابان و باز خیادوان و باز خیابان بعید بنظر می آید و چون این کلمه را در فرهنگهای قدیم فارسی ضبط نکرده اند بنابران قدمت آن بمین شکل واصل و ریشۀ آن در خور غور و تحقیق است و باید دید که اصل آن چه بوده و از کدام منبع نشئت کرده است (۲)