بهار نشاط و خرمی

از کتاب: دیوان محجوبه هروی ، قصیده

آمد از صحرا نسیم مشکبار

مژده اورد از قدوم نو بهار

شاه خاور شد بر او رنگ حمل

لشکر دی کرد از عالم فرار

باز شد باب نشاط و خرمی

شد برابر از خوشی لیل و نهار

میکند احیای اموات زمین

چون دم عیسی نسیم نوبهار

عطر پاشی میکند باد صبا

ابر نیسان است مروارید بار

لاله ء حمرا علم افراخته

آتشی افروخته در کوهسار

اطلس اخضر بدوش انداخته

نونهالان در کنار جویبار

لیلی گل بینقاب آمد وبباغ

گشته مفتونش چو مجنون صد هزار

شد شگوفه چون چراغ افروخته

میدرخشد بر سر هر شاخسار

در بساتین قد کشیده سرو ناز

چشم خود نرگس گشاده با خمار

گشته چون زنجیر زلف مهوشان

حلقه های شاخ سنبل تابدار

نگهت ریحان و گل در بوستان

کرده کاسد عنبر و مشک تتار

سبزه ها نو رسته بر اطراف جو

همچو خط شاهدان گلعذار

جعد پر چین بنفشه در چمن

گشته چون مرغول خوبان مشکبار

غلغل افگنده است در بستان و باغ

ناله ء قمری و الحان هزار

اندرین موسم سوی صحرا خرام

تا ببینی قدرت پروردگار

در جهان آثار رحمت را نگر

بعث بعد الموت را بین آشکار

مزرع عقباست دنیا جهد کن

اندورتخم عبادت رابکار

نیست «محجوبه » عبث ایجاد ما

بهر طاعت خلق کرده گار