جهان را زیک آب و گل آفریدم
از کتاب: دیوان علامه اقبال لاهوری
، قطعه
خدا
جهان را زیک آب و گل آفریدم
تو ایران و تاتار و زنگ آفریدی
من از خاک پولاد ناب آفریدم
تو شمشیر و تیر و تفنگ آفریدی
تبر آفریدی نهان چمن را
قفس ساختی طایر نغمه زن را
انسان
تو شب آفریدی چراغ آفریدم
سفال آفریدی ایاغ آفریدم
بیابان و کهسار وراغ آفریدی
خیابان و گلزار و باغ آفریدم
من انم که از سنگ آئینه سازم
من آنم که از زهر نوشینه (۱) سازم