تارح بن ناحور
نام مادر تارح شکی بود بنت حومیان بن بقطان. پدرش او را تارح نام کرد، چون نمرود خزاین خود بدو داد، اورا آزر کرد، و گویند آزر نام آن
____________________________________________________________________
(۱)اصل: سرخ ، ولی صرح صحیح است ، بمعنی بنا عالی (المنجد) و نام قصر بخت نصر نزدیک بابل (منتخب)
(۲)تورات و مسعودی (ص ه ۲ – ج۱) رعو،مجمل (ص۲۲۸) ارغو، تاریخ سیستان (ص۴۲) ارغوا. ابوالفدا
(ص۲۳ رعو. طبری (ص۱۴۳) ارغوا. آثار :(ارغو
(۳)تورات: سروج. طبری (ص۱۴۳ – ۱) ساروغ – ابوالفدا کذا – مجمل (ص۱۹۳) اشواع ، اسوع ، اشوع – تاریخ
سیستان (ص۴۳) اشروع – آثار و مسعودی (ص۱-۲۵) ساروغ.
اصل:ناجور، تورات و مسعودی و آثار و ابرالفد: ناحور تاریخ سیستان (ص۱-۱۴۳) ناجورا. مجمل (۱۹۳) با(۴)
خور. طبری (ص۱-۱۴۳)
(۵)تورات: تارح – در اصل ود ینوری و مجمل و تاریخ سیستان طبری (ص۱-۱۴۳) تارخ. گزیده (ص۳۰) تارخ بن
ناخور بن ساروغ بن ارعنون بن حالع بن دبربن ارفخشد بن سام بن نوح. آثار و مسعودی وابوالفدا (ص۲۳) تارح.
(۲۵) طبقۀ اول انبیاء
بت بود، که در دست او بود، و بعضی گویند: آن بت ساخته او بود، و آزر بتگر بود بزبان ایشان، و او چهل و پنج
ساله بود، که ابراهیم علیه السلام بزاد. صاحب قصص نابی (۱) ابولحسن بن هیصم چنین روایت کند، که آزر مردی از
کوشان بود، از سواد کوفه، و در ملک بابل، که بعد از طوفان تاج بر سر نهاد، و جباری کرد. در وقت مهتر ابراهیم
علیه السلام ، نمرود ملک بابل و عراق داشت، از دست گشتاسپ بن لهراسپ ملک عجم بگرفت، و نمرود دعوای
ربوبیت میکرد، و چون وقت ولادت مهتر ابراهیم نزدیک آمد، منجمان و کاهنان نمرود را خبر کردند، که کودکی از
مادر تولد خواهد شد، که ملک تو بر دست او بر افتد، نمرود فرمان داد، تا جمله مردان از زنان پرهیز کنند، چون حق
تعالی ابراهیم را از صلب پدر به رحم مادر برد، مادر ابراهیم علیه السلام را اهلیه (۳) نام بود، و حمل اورا مخفی داشت
، و چون ابراهیم از مادر بزاد ، مادر بجهت او در زمین محلی سمجی (۴) راست کرد، و او را در آنجا پروردن گرفت تا
بزرگ شد، والله اعلم بالحق.