مجمع الغرائب مفتی بلخی
یک کتاب نادر خطی که در بارۀ بلخ مطالب خواندنی دارد
درین روزها کتابی خطی زیر نظر است که مجمع الغرائب نامدارد اگر چه نسخه موجوده این کتاب منحصر بفرد نیست ولی نادر است وو کمیاب ، تا جائیکه بمن معلوم است دو نسخۀ خطی آن در کتب خانۀ دانشگاه تاشکند به نمره (۹۰۳-۱۳۳) موجود است (رک فهرست خطی آن در کتبخانه دانشگاه تاشکنده از سیمینوف ۶۵-۶۶)
باین نام تاکنون دو کتاب را می شناسیم : یکی مجمع الغراب دوست محمد یادگار است که در دانشگاه لنین گراد به نمره (۵۶۶) محفوظست (رک: ادبیات فارسی از ستور ج ۲ ص ۱۲۲۳) و از خصایص آن خبر ندارم.
دوم همین ما نحن فیه است ه مؤلف آن سلطان محمد بن درویش محمد مفتی بلخی نامدارد و بنام پیر محمد خان پادشاه بلخ ۹۶۳-۹۷۴هـ) اهداء شده و نسخۀ زیر نظر خیلی بد خط است و اوراق آخر آن فرسوده و ریخته و بنابران تاریخ نوشتن آنرا نمی توان تعیین کرد ولی از رسم الخط و سیاق و سیاق آن ظاهر است که بعد از سال هزارم هجری نوشته باشد.
مؤلف کتاب سلطان محمد (ولی بقرار یک نسخۀ تاشکند محمد سلطان از دودمان مفتیان بلخ بوده که پدرش بدربار شاهان راهی داشته و در حدود (۹۳۴هـ) در بلخ بدربال کستنقرا که بتصریح سید راقم سمرقندی در تاریخ کثیره یکی از دوازده فرزندان جانی بیگ سلطان بود، پیوستگی داشته است (رک: مجمع الغرائب خطی ۷۸)
سلطان محمد بقول خودش (ص۲۱۰ مجمع خطی) هنگامیکه از بلخ عزیمت کابل داشت روز سه شنبه ۱۴ ربیع الاول (۹۳۵هـ) در بامیان توقف کرده و بتان معروف آنجا را دیده بود و چنین بنظر می آید که وی مرد درباری و با سواد کتابخوانی بود، و بخواندن کتب مسالک و اخبار و تاریخ عجایب دنیا و لعی داشت و بعد از مطالعه و فراهم آوری کتب مجموعۀ بنام (مجمع الغرائب ) بین سال (۹۶۳و ۹۷۴هـ) نگاشته که کتابیست جغرافی و تاریخی و با وجودیکه بسی از اخبار وهمی و عجایب غیر طبیعی که ابدا و اصلا در دوره های تاریخ وجود نداته و در کتب عجایب البلدان مذکور اند درین کتاب نیز نوشته شده ولی در خلال آن برخی از مطالب مفید وجدی که ماهیت تاریخی دارد نیز بدست می آید، که کتاب مارا اهمیتی بسزا می بخشد، و اکثر مطالب آن بدرد کنجاوان تاریخ میخورد مفتی کتاب خود را معمولا به حمد و نعت آغاز کرده و گوید: چون این فقیر بی بضاعت (در اصل : بی بزاعت) گاه گاهی عمر عزیز بر مطالعۀ کتب عجایب اخبار و نسخ غرایب آثار مصروف میداشت، و گاهی در مجالس اکابر و اشراف ازین حکایت روایت میکرد بشرف استحسان مشرف گشته و تحسین اقران می یافت، چون به تعاضد (اصل: تقاصد) جنود لهی و توافق سعود نا متناهی مسند خلافت موروثی ولایت بلخ بشرف جلوس عالی حضرت کیوان رفعت سپهر شوکت. رباعی:
آن پادشاهی که خسرو و ایرانست
فرمانده عصر و داور دورانیست
دارای زمانه شهریار عادتل (اصل: مادم) شاهنشۀ بلخ پیر محمد خانست خلدالله ملکه و سلطانه زیب و زینب دیده. چون این کمینه را فی الجمله اطلاعی بر احوا بدایع و اصناف بنی آدم شده بود.
لایق و مناسب چنلن نمود که از برای بزم روح افزای از انچه در کتب معتره دیده روایات چیده و عبارات سنجیده . رقم نماید.
باینطور کتاب خود را بحضور پیر محمد خان تقدیم میدارد و آنرا بر (۱۵) باب بنا می نهد:
۱.عجایب افلاک
۲.معجزات انبیاء و فضایل خلفاء
۳.بلاد و امصار عجیبه
۴.عجایب آدمیان
۵.عجایب حیوانات
۶.عجایب نباتات
۷.عجایب ابحار
۸. جبال و عیون
۹. صحاری و براری
۱۰.کنایس و مقابر
۱۱.مسافات بعضی بلاد مشهوره
۱۲.طول و عرض بعضی ابحار و خلیج
۱۳.ذکر قامت آدمیان
۱۴.لطایف شوخ طبعان شیرین کلام و تیز فهمان نظم انتظام
۱۵.بعضی از تواریخ وقایع از نبوتآدم تا الی یومنا هذا
ز فهرست مطالب فوق پیداست که کتاب دارای ابحاث دلچسپی بوده ولی دریغا که نسخۀ ما نحن فیها در آخر ناقص است و بیش از (۱۰) باب ندارد و پنج باب آخر آن ضایع گشته بهر صورت از کتبی که مؤلف بدان حوالت دهد پیداست که برخی از مطالب موثوق کار آمدی را دران فراهم آورده و اکثر کتب ماخذ و مدارک مؤلف در نهایت ثقت و اعتبار است و من ذیلا آنرا شرح میدهیم :
۱.جهان نامه:
مفتی بلخی باین کتاب حوالت فراوان دهد و از ماخذ معتبر اوست قراریکه اسناد بار تولد شرق شناس دانشمند روسی در مقدمۀ روسی کتاب حدود العالم گوید: از حدود (۱۸۹۰ع) سر لشکر شرقشناس روسی تو مانسکی در ماوراء النهر بتلاش و جستجوی کتاب اولوس اربعه تالیف میرزا الغ بیگ گورگانی بود تا که روزی بسال (۱۸۹۳ع) یکی از دوستان خود میرزا ابوالفضل را در بخارا دید ووی چار کتابرا در یک وقایه به تومانسکی بغرض نشر اهداء کرد درین وقایه یکی کتاب معروف حدود العالم بود که اینک بارها نشر و هم در انگلیسی با حواشی مفید استاد مینارسکی در چاپخانه دانشگاه اکسفورد (۱۹۳۷ع) طبع و نشر شده و یکی از آثار گرانبهای فارسی است کتاب دیگریکه درین وقایه بود عبارتست از جغرافیای جهان نامه تالیف محمد بن نجیب بکران بقلم عبدالله مسعود بن محمد بن مسعود کرمانی ۲۸رمضان ۶۶۳ هـ (۱۴ جولائی ۱۲۶۳ م) که تاکنون نشر و طبع نشده ولی از یک اقتباسی که استاد مینارسکی در شرح حدود العالم (ص ۳۴۸) ازین کتاب دربارۀ خلخ و خلج کرده پدید می آید که جهان نامه کتابی مهم و معتبر و موثوق نماند که حمد الله مستوفی نیز در تالیف نزهه القلوب جهان نامه را در دست داشت. بنام جهان نامه چند کتاب دیگر را نیز می شناسیم: یکی جهان نامه یا تاریخ عبدالله خان تالیف ملا مشفقی بخاری متولد (۹۴۵و متوفی ۹۶۶هـ) در بخاراست که نسخ خطی آن در بودلیان و کلکته و تاشکنده موجود است. دوم: جهان نامه شرف الدین محمد بن مسعود (طبع تهران) (حدود ۱۰۹۹هـ) از طرف فنائی مرید شیخ لقمان بن شیخ عثمان خلیل سلیمانی تالیف شده و ریوازان ذکر دارد (رک : ادبیات فارسی ستوری ص ۲۷۴-۱۱۸۶ طبع لوزاک لندن ۱۹۵۳ م) ولی گمان قویست که ماخذ مفتی کتاب اول محمد ابن نجیب بوده است.
۲.تحفه الغرایب:
باین نام کتابی در کتابخانه های بانکی پور و بودلیان و بوهار موجود بود، که مؤلف آن باختلاف نسخ سبزواری یا الصدری یا سر افرازی و غیره دانسته اند ولی موضوع آن علوم قرآنی است و سال تالیفش نا معلوم این کتاب بسال (۱۲۹۹) بنام محمد بن شیخ محمد بن سعید لهروی طبع شده است (ستوری ۱۲۷۷) و طوریکه از تاریخ گولکنده (ص۲۵۲) و سیری المحمود (ص۶۹) بر می آید علی بن طیفور (۱۰۶۰هـ) در شرح حقیقت رح و نفس و عقل کتابی بنام تحفه الغرایب نوشته بود که نسخۀ خطی آن در برلین است. اما ماخذ مفتی غالبا تحفه الغرایب مولی علمشاه بن عبدالرحمن ابن صاحلی امیر متوفی (۹۸۷هـ) مؤلف عجایب البحر است که بر انواع خواص اشیاء و حیل در (۳۵) باب نوشته بود(کشف الظنون ج ۱ ص ۳۷۱ طبع جدید استانبول).
۳.تکمله اللطایف:
باین نام کتابی در دست منهاج سراج جوزجانی مؤلف طبقات ناصری هنگام نوشتن این کتاب (۶۵۵-۶۵۸هـ) موجود بود که نام مولفف آنرا تصریح نمیکند ولی غالبا همان کتاب تکملی اللطایف و نزهی الظرایف ابو محمد عبدالعزیز بن عثمان الحبسری باشد (اواسط قرن ۷) که قصص الانبیاء احمد بن محمد منصور بران کتاب بنا یافته است زیرا منهاج سراج هم فقد در طبقۀ اول شرح احوال داؤد (رع) را به تکمله حوالت دهد، و مفتی ما هم آنرا ماخذ قرار داده است.
۴.جامع التواریخ:
کتاب معروف و مفید و معتبر رشید الدین فضل الله است اگر چه بهمین نام کتابهائی از طرف سید محمد بخاری و فقیر محمد و غیره نوشته شده و حسن بن شهاب یزدی نیز بهمین نام تاریخی از اوایل خلقت تا (۸۵۵هـ) در شش قسم تالیف کرده ولی بغالب گمان ماخذ مفتی کتاب اول الذکر بوده است.
۵.صور الاقالیم:
تالیف ابو زید احمد بن سهل بلخی متوفی ۱۹ ذیقعده ۳۲۲هـ که این کتابرا در (۳۰۹هت) نوشته و اصطخری آنرا در (۳۴۰هـ) بنام مسالک الممالک تهذیب کرده است و ترجمۀ فارسی صور در کتب خانه ایاصوفیا موجود است.
درینجا برای تفریح طبع خوانندگان نوشته لطیف و انتقادی البشاری جغرافیا نگار و جهانگرد مدقق عربی را (اگر چه به محبت اصلی ما تعلق ندارد) می اوریم که بسال (۳۷۵هـ۹ در مقدمه احسن التقاسیم می نویسد:
ابوزید بلخی کتاب خود را در بلخ نوشته و از انجا نبرامد وبنابران کتابش از ذکر شهر های بزگ و ابحاث نافعه تهی است وقتی امیر خراسان اورا بحضرت خود (بخارا) خواند تا از رای صایب وی استفاده کند چون به جیحون رسید و دریا را دید بحضور امیر نوشت:
اگر مرا برای آن خواسته اید که از رای صایب من کار بگیرید پس همین رای صایب مرا از عبور این نهر باز میدارد چون امیر مکتوبش را خواند به وی اجازت عودت بلخ عطا فرمود البشاری بچنین صورت بر جغرافیا نگاران ما تقدم انتقاد می نماید که احوال بلاد را نادیده نوشته اند. وی گوید اشکال ابوزید را در کتبخانۀ صاحب و نیز در نشاپور دیدم که از نزد ابو محمد میکالی رئیس خراسان آورده بودند چون مفتی بخود در صور حوالت دهد پس شاید تا آنوقت متن صور بلخی موجود بوده است مخفی نماند که یک صور اقالیم دیگری نیز حافظ ابرو بسال (۸۱۷هت۹ هنگام تالیف جغرافیای خود بدست داشت .که بقول وی محمد بن یحیی انرا در هند نوشته بود.
۶.مسالک ممالک ابوالقاسم عبدالله خراسانی:
باین نام کتابی معروف نیست اما باحتمال قریب باید همان مسالک الممالک ابو القاسم عبیدالله بن عبدالله ابن خرداد به باشد که بین سالهای (۲۳۰تا۲۳۴هـ) درسامرا تالیف کرده (طبع لیدن ۱۳۰۶ق) ولی مولفان قدیم با نام وی خراسانی ننوشته اند مثلا البیرونی در آثار الباقیه (ص ۲۴۵ طبع لبزیک ۱۸۷۸م) مطالبی از و آورده و نام وی را عینا مثل بالا نوشته است کذالک البشاری در احسن التقاسیم اورا بنام ابن خرداد به آورده و گوید در نشاپور ترجمۀ مختصر آنرا دیده ام چون حاجی خلیفه نام اورا ابی القاسم عبیدالله بن عبدالله ابن خداذبه الخراسانی آورده و همچنان حمد الله مستوفی در مقدمه نزهة القلوب نام مؤلف مسالک ممالک ماخذ خود را ابوالقاسم ابن خرداذبه نوشته بنابران شکی نمی ماند که مفتی همین کتاب را در دست داشته است.
۷.ربیع الابرار:
کتابیست از محمود بن عمر محمد جار الله زمخشری (۴۶۷-۵۳۸هـ(در ۹۸)باب که دران احوال ارض و سماء و ملایک و اجنه و کواکب و غیره آمده در (۲) جلد و نسخ خطی آن در کتب خانه مصر موجود این کتاب را حکیم الملک عبدالجبار گیلانی وزیر سلطان عبدالله قطب شاه دکنی بحدود (۱۰۵۴هت) در هند تلخیص کرد.
(۸)نظام التواریخ:
تاریخ عمومی مختصریست از ناصر الدین عبدالله عمر قاضی بیضاوی مؤلف تفسیر بیضاوی که نظام التواریخ را بسال (۶۷۴ هـ) نوشت.
(۹)صفوه الصفا:
از توکلی بن اسماعیل بن حاجی اردبیلی مشهور بابن بزاژ در شرح سیر و خوارق شاه الدین اسحاق اردبیلی تالیف حدود ۷۵۹هـ)
۱۰.مقصد الاقبال:
امیر اصیل الدین عبدالله بن عبدالرحیم حسینی شیرازی مؤلف درج الدرر (متوفی۸۸۳هـ) که دران مزارات معروف هرات را شرح داده است
۱۱.آثار البلاد:
از عماد الدین زکریا بن محمد بن محمود قزوینی متوفی (۶۸۲هـ) که کتب دیگری بنامهای تاریخ قاهره و عجایب المخلوقات و غرایب الموجودات نیز دارد و آثار البلاد اورا در عربی و ستنفیلد بسال (۱۸۴۸۸)م طبع کرد، تاریخ تالیف آن بقول حاجی خلیفه (۹۰۱هـ) سال ۶۷۴هـ) است.
۱۲.زبده التواریخ:
از ابوالقاسم عبدالله علی بن محمد کاشانی که در (۷۰۳هـ) نوشته شده و نیز بهمین نام کتب دیگری موجود است:
اول: تالیف عبدالله بن لطف الله معروف به حافظ ابرو در ۸۳۰ هـ
دوم: تالیفه ملا کمال بن جلال الدین محمد منجم که نسخۀ تاریخ را تا (۱۶۵۲) ضبط کرده (ص۹۶ایران بعد از اسلام)
سوم: نسخۀ خطی کتب خانۀ ملی پاریس از نورالحق مشرقی دهلوی بخاری در تاریخ هندوستان.
ولی ماخذ مفتی معلوم نیست که کدام یکی بوده است ؟
۱۳.جوامع الحکایاه و لوامع الوایاه:
کتاب معروفیست از سدید الدین محمد بن امام رف الدین ابو طاهر یحیی بن طاهر بن عثمان عوفی بخاری مؤلف معروف تذکرۀ اقدم زبان فارسی لباب الالباب که بدربار سلطان قباچه و ایلتتمش در هند محشور بود و بنام وزرای نامی ان دوره در حدود (۶۲۸هت) تالیف کرده است، این کتاب تاکنون تمام بطور علمی و انتقادی نشر نشده.
۱۴.آثارالباقیه:
کتاب معروف ابوریحان البیرونی که زاخاومتن عربی آنرا در لایبزیک بسال (۱۸۷۸م) طبع کرده و بعد از ان در (۱۸۷۹م) ترجمۀ انگلیسی و تعلیقات و فهارس آنرا نشر نمود.
۱۵روضه الاحباب
کتابیست در سیر بنام روضه الاحباب فی سیر النبی و الا آل و الاصحاب بخواهش امیر علی شیر نوائی وزیر دانشدوست هرات بقلم امیر جمال الدین عطاء الله بن فضل الله حسینی شیرازی متوفی (۹۲۶هـ) کتاب خود را بسال (۹۰۰هت) تکمیل کرد.
۱۶.روضه الصفا:
کتاب معروف میر خواند محمد بن خاوندشاه متوفی (۹۰۳هـ) است.
۱۷.معجم البلدان:
کتاب معروف یاقوت حموی که بارها طبع شده.
۱۸نزهه القلوب :
از حمدلله بن ابوبکر احمد بن نصر مستوفی قزوینی مؤلف تاریخ گزیده که نزهت را بسال (۷۴۰هـ) در جغرافیا و عجایب بلدان و طب و فواید متفرقۀ دیگر نوشت، و ظفر نامه را در بحرتقارب از استیلای عرب تا عصر خود منظوم کرد.
۱۹.عجایب المخلوقات:
سابق الذکر قزوینی تالیف (۵۵۶هـ) و عجایب المخلوقات محمد بن محمود بن احمد طوسی تالیف (۵۵۵هـ) کشف ج ۲ ص ۱۱۲۷) و عجایب المخلوقات بزبان فارسی از ابی الحسین عبدالرحمن ابن عمر صوفی منجم متوفی بغداد(۳۷۴) ایضاح ۹۴) و عجایب المخلوقات مولانا شهاب مدون ص ۹۷ مجالس النفایس ) ولی معلوم نیست که ماخذ مفتی کدام یکی بود؟
۲۰.تاریخ مصر:
بااغلب احتمال همان تاریخ مصر مشهور به بدایع الزهر فی وقایع الدهور تالیف ابن ایاس (۸۵۲-۹۳۰هـ) یکی از تلامیذ جلال الدین سیوطی است که تاریخ دورۀ اسلامی مصر را تا (۹۲۸هـ) نگاشته است و متن آن در سه جلد بسال (۱۳۱۱هـ) در بولاق مصر طبع گردیده و بعد از ان یک جلد فهرست آنرا نیز در بولاق بسال (۱۳۱۴هـ) سید محمد علی صبحی چاپ کرده اند بهمین نام کتاب و همی و دارای قصص غیر موثوق چندین بار منسوب بابن ایاس در مصر طبع شده که قطعا اصالتی ندارد.
۲۱.تفسیرزاده المسیر فی علم التفسیر:
از شیخ ابی الفرج عبدالرحمن بن جوزی بغدادی حنبلی (۵۰۸-۵۹۷هـ) که نسخ خطی آن در مصر موجود است در چار جلد (کشف ۲ ص ۹۴۷فهرست کتب خانه مصریه ج ۱ ص ۷۶)
۲۲.زین القصص:
این کتاب در کشف الظنون (ج ۲ ص ۹۷۲) بدون ذکر نام مؤلف و تفصیل دیگر آمده و در ذیل آن ایضاح المکنون فی الذیل علی کشف الظنون از اسمعیل پاشا طبع استانبول (۱۹۴۵م) زین القصص فی تفسیر احسن القصص لعبد الصمد بن ابراهیم الفارسی مذکور که این مؤلف الاکسیر فی الفسیر را نیز نوشته بود و مفتی هم غالبا همین زین القصص را در دست داشت.
۲۳.فواید فیروز شاهی:
این کتاب که از ماخذ مفتی بود ظاهرا همان فواید الفیروز شاهی فی فروع الحنیفه است که در کشف الظنون(ج۲ ص ۱۳۰۰) بدون نام مورلف مذکور است.
۳۴.عجایب الدنیا:
که بقول حاجی خلیفه باین نام سه نفر کتاب نوشته اند:
اول:محمد علی بن حسین المسعودی متوفی در مصر(۳۴۶هـ) شاید همان کتاب عجایب الدنیا باشد که مؤلف نا معلوم مجمل التواریخ و القصص نیز در دست داشت (مجمل ص ۷۴-۷۶)
دوم:شیخ آذری فخر الدین حمزه ابن علی بن مالک طوسی بیهقی متوفی (۸۸۶هـ)
سوم: ابراهیم بن وصیف شاه مختصرا آنرا کرده است (کشف ۲ ص ۱۱۲۶ و ایضاعح ص ۹۴ ج ۲) چون مفتی نام مؤلف را نیاورده پدید نمی آید که کدام یکی را در دست داشت ولی شاید تالیف آذری طوسی را خوانده بود زیرا میر علی شیر نوائی نیز در مجالس النفایس (ص ۱۰) همین کتابرا مال آذری میداند و معلوم است دران عصر شهرت داشت.
۲۵.عجایب البلدان از مولانا عبدالعلی:
که این کتاب ماسوای عجایب البلدان های دیگریست که تاکنون بما معلوم بوده شرح ذیل :
اول:قدیم ترین نسخۀ عجایب البلدان بفارسی دورۀ سامانی منسوب به ابوالموید بلخی و بشر مقسم که یکی از کتب قدیم منثور زبان فارسی است و مرحوم ملک الشعراء بهار نسخۀ خطی آنرا داشت (سبک شناسی ج ۲ ص ۱۸) و همین کتاب ماخذ مؤلف نا معلوم تاریخ سیستان نیز بوده که گاهی آنرا عجایب بر و بحر میخواند (ص ۱۳) همچنان ماخذ مؤلف مجمل التواریخ و القصص بود.
دوم عجایب البلدان زکریای قزوینی در ذکر اکثر بلاد گیتی با برخی از علمای آن (کشف ج ۲ ص ۱۱۲۶)
سوم:عجایب البلدان ابن جزار افریقی مقتول(۴۰۰هـ) مذکور در کشف الظنون (ج۲ص۱۱۲۶)
چهارم:عجایب البلدان شیخ آذری سابق الذکر که محمد عارف بقائی در مجمع الفضلاء نسخۀ خطی منحصر بفرد کابل (ص۷۶ ذکری ازان دارد.
۲۶.عجایب العالم:
کتابیست که بقول اسمعیل مؤلف آن ابو بشرا احمد بن ابراهیم العمی نویسندۀ اخبار صاحب الزنج است (ص۹۳ج۲ایضاح).
۲۷.عجایب البحر:
بقول حاجی خلیفه (۲.۱۱۲۶)تالیف مولی علمشاه عبدالرحمن بن صاچلی امیر متوفی (۹۸۷هـ) و نیز تالیف علی بن عیسی خراسانی است که برای خلیفه المقتدر نوشته بود، ولی نمیدانیم که مفتی کدام یکی را در دست داشت؟
۲۸.خزانه الفتاوی:
باین نام نیز دو کتاب مشهور است:یکی از امام طاهر بن احمد بخاری حنفی سرخسی متوفی (۵۴۲هـ) صاحب خلاصه و دیگر تالیف ابی بکر احمد بن محمد بن حنفی صاحب مجمع الفتاوری از علمای قرن هشتم هجری که یک نسخۀ خطی آن در کتب خانه اسلامیه کالج پشاور موجود است (کف۲:۷۰۳ لباب المعارف ص ۱۱۷) ولی نمی دانیم که مفتی از کدام یکی استفاده کرده است؟
۲۹.سیره الملوک :
این کتاب بقول خلیفه (۲:۱۰۱۶) تالیف امام عبدالملک بن منصور ثعالبی مشهور است متوفی (۴۳۰هـ) علاوه برین کتاب تاریخ طبری نیز سیر الملوک نامید شده و ابن مقفع روز به نیز سیر الملوک نوشته است کتاب فارسی سیاست نامه نظام الملک طوسی وزیر نامور سلاجقه (طبع پاریس ۱۸۹۶) نیز به سیر الملوک شهرت دارد ولی چون مفتی ماخذ خود را سیره الملوک نامیده باید کتاب اول باشد.
۳۰.کتاب فارس:
باین نام کتابی را نمی شناسیم ولی فارسنامه ابن البلخی (طبع کمبرج ۱۹۲۱)تالیف حدود(۵۱۱هـ) مشهور است و نیز حاجی خلیفه از کتب الفرس ابی حاتم سهل بن محمد سجستانی متوفی (۲۴۸هت) کشف ۲:۱۴۴۶) ذکری دارد شاید ماخذ مفتی نیز کتاب دوم باشد.
۳۱:تفسیر مواهب:
که ظاهرا همان تفسیر معروف فارسی ملا حسین بن علی الکاشفی واعظ هرویست متوفی (۹۱۰هـ) که آنرا خود کاشفی مواهب علیه نامیده و بین (۸۹۷تا۸۹۹هـ) بنام میر علی یر نوائی وزیر هرات تقدیم شده و شاید نسبت علیه نیز از نام علی شیر گرفته شده باشد (۱)