32

حزب سری در بار

از کتاب: جنبش مشروطیت در افغانستان ، فصل دوم ، بخش مشروطیت دوم

دربارۀ این مطلب نویسندۀ این سطور از اشخاصیکه در آنوقت جوان و دخیل حلقه های روشنفکران بودند بدین تفصیل چیزی نشنیده ام . ولی غبار در مسیر تاریخ  (ص ۷۲۵ ) شرحی مینویسد که در پنجا (العهدة علي الراوى) گفته اقتباس میکنم. چون مطابق اطلاعات منابع سراغ رسانی انگلیسی که در کتاب تحريک شيخ الهند ترجمه و چاپ نائب السلطنه سردار نصر الله خان و پیشکارش مولوی عبدالرازق (ظاهرا) مبداء بسی از حرکات ضد انگلیسی شمرده می شده اند ، اگر چنین داستانی را واقعی و در خوریقین بدانیم بعید نیست . غبار مینویسد : " به علاوه این جنبش های فکری سری و علنی ، هسته تحول در نفس دربار نیز نشو و نما میکرد. اصلا طلبان لبرال درباری از روش امیر اصلاح حبيب الله منزجر بودند. چون خود قدرت حرکتی نداشتند . باید دور یکی از اعضای خاندان شاهی جمع شوند. 

این شخص سردار نصرالله بزرگترین فرد خانواده شاه نبود، زیرا او با آنکه مرد ضد استعمار وخوا هان استقلال کشور بود (؟) در اداره دولت دلبستگی بنظام قرون و سطائی وسلطنت مطلق العنان داشت .... پس یگانه شخصی که در آن خانواده مورد توجه لبرالهای در بار قرار گرفت، عین الدوله امان الله خان جوان صاحب نظر و ترقی خواه زحمت کش متواضع بود، که بزودی در راس يک حلقه متجدد در بار قرار گرفت و او توانست نائب السلطنه را بحیث رئیس این انجمن سری شامل نقشه کودتائی نماید ، که امیر را در جلال آباد بکشند و بجايش نائب السلطنه را بنشانند . گویند برای بنشانند اجرای این عمل ده دوازده نفر از اعضای جمعیت سری بر قرآنی تحریر و امضا نموده به سردار سپردند (؟) ولی در روز معین ، سردار از خانه نبر آمد و باکشتن برادر مخالفت کرد و نسخه قرآن شریف پیش اوماند ولی معاهدین خود را در معرض هلاک قرار نداد ... تا که امان الله خان بعد از جلوس خود و اسارت عمش ، شجاع الدوله را بطلب همان عهد نامه پیش او در محبس ارگ فرستاد ولی سردار جواب داد : نمیدانم آن قرآن شریف کجاست ؟ ... این قرآن شریف با تمام تلاشی که در جلال آباد و کابل در خانه های سردار بعمل آمد، پیدا نشد ."

این داستان را مرحوم غبار درسنه ۱۹۲۱م ۱۳۰۰ ش در هرات از شجاع الدوله شنیده بود و این حزب سری دربار غالبا همان گروه رجال در بار و غلام بچه گان مربوط شهزاده امان الله خان اند لاغیر، که درین کتاب چند بار از آنها ذکری کرده ایم.