32

کتیبه های زبان رسم الخط یونانی

از کتاب: تاریخ خط و نوشته های کهن افغانستان از عصر قبل التاریخ تا کنون
10 May 1931

رسم الخط یونانی با مجموعۀ افکار و رسوم و فرهنگ یونان که آنرا هیلینسم (1)  گویند، با فتح اسکندردر حوالی سال 330 ق ، م به سرزمین افغانستان آمد، اگر چه اسکندر درین سرزمین ازسیستان تا سغدیانه با مقاومت شدید مردم مواجه گردید و مدت چهار سال درینجا مشغول ماند ولی در آخر توانست در ماه می 326 ق ، م بکنار جیلیم برسد. وی از راه کنار غربی دریای سند به ملتان هم رسیده و در جولای 350 ق ، م  ازراه های جنوب افغانستان و گدرو زیابه  سوی پارس پس نشست تا که در شب 13 جون 323 ق ، م به عمر 32 سالگی در بابل چشم از جهان بست.

در باختر و تمام ولایت افغانستان و هندوستان شمال غربی حکمرانان مقرر کرده اسکندر با برخی از یونانیان باقی ماندند تاکه در حدود 256 ق ، م دیو دوتوس (2) حکمران باختر سلاله شاهان یونانی باختر را اساس نهاد و اعلان شاهی داد و سکه زد و از این شاهان یونانی نژاد باختری شده در مدت دونیم صد سال بعد سی و شش پادشاه و یک ملکه حکم راندند. تاکه در نصف اول قرن نخستین میلادی با ظهور قبایل ساکه و سیتی از سمت شمال مملکت سلطه یونانیان باختر به پایان رسید.

سلطه اسکندر و اخلاف او در سرزمین آریانا مصدر بسط فرهنگ جدید شد که از ناحیت دین  ، فکر ، هنر ، زبان ، رسم الخط وتمام مظاهر مذهبی فرهنگی ارزش های خاص تاریخی دارد و دراینجا مطالعات ماتنها با رسم الخط یونانی و رواج آن در این سرزمین تا قرن هشتــــم میلاد یست و ما می بینیم که در مدت ده قرن این رسم الخط مورد استعمال مردم بود.

اسر رسم‌الخط یونانی از همان فتح اسکندر تا شمال غربی هند رسید، اگرچه برخی مسکوکات به نام اسکندر به خط بونانی در هند شمال غربی به دست آمده ولی تا اکنون یقینی نیست که آنرا در هند ضرب کرده باشد اما مسکوک از پادشاه معاصر اسکندر در شمال غرب سلیقه یونانی دارد و بر یک طرف آن شکل پادشاه و بر طرف دیگر آن خروس به نام پادشاه سوفیتیس (3) دیده میشود که شکل یونانی شده نام سابهوتی (4) هندیست که آرین (5) وسترابو(6) هردو آن را ذکر کرده اند و این سکه در 320 ق ، م ضرب شده باشد (7) هیون تسنگ زایر چینی در ۶۳۰م این سر زمین را از باختر تا کناره های  سند دید وی رسم الخط را که دارای ۲۵ حرف بود در اینجا ذکر می نماید واین خط بلا شبهت  یویانی است که (۲۴) حرف داشت ویک صوت (ښ) که در یونانی نبود و در السنۀ مقامی وجود داشت به شکل شخ یعنی مجموعه ش+ خ بر آن افزوده شد که در کتیبه سرخ کوتا هم دیده میشود و ما در قسمت رسم‌الخط تخاری یونانی شرح خواهیم داد این رسم‌الخط در آغاز سلطۀ یونانی موافق آنچه در اصل بود نوشته میشد ولی با رواج آن در محیط جدید موافق ضروریات مردمآن تخول رنگ و شکل داد و یک نوع خط یونانی شکسته (8) از آن به وجود امد مثلا :

۱ – شکال حروف آن در کتیبه آرامی قندهار نوشته های آی خانم و مسکوکات شاهان باختری یونانی خوش خط و عیناً به تقلید نگارش اصیل یونانیست ولی در کتیبه های متأخر آنقدر شکسته گی و انحراف در آن راه یافته که تشخیص آن مشکل است.

۲ – تعین وادخال برخی از ضروریات محیطی در آن مشهود است.

مثلاً صوت ش و صوت ښ و فواصل و خواتم کلمات به شکل (O) تعین برخی اصوات مقامی به نقاط 

مثل:که در کتیبه های متأخر روزگان و توچی مشهود است.

۳- گاهی تغییر سمت نگارش خط نیز مانند آرامی ، خروشتهی ، پهلوی است یعنی رسم‌الخط یونانی را از سمت راست نوشته اند اگرچه رسم‌الخط قدیم یونانی تا قرن ششم ق ، م از راست به چپ بود بولی در قرن چهارم ق ، م نوشتن از چپ به راست آغاز شد و اشکال حروف را هم مطابق به آن باز گردانیدند و رسم‌الخط یونانی که با اسکندر به افغانستان آمد نیز بر همین و تیره بود ولی چون رسم نوشتن از راست به چپ در خود یونانی هم سابقه داشت و رسم الخط های آرامی و خروشتهی وپهلوی نیز از سمت راست آغاز میافت بنابر این در آسیای میانه هم گاهی رسم الخط یونانی را از راست به چپ نوشته اند.که یک نمونهٔ این خط در تنگی تایغان (9) لما/ ته قزاقستان از جمهوریت های آسیا ی میانه اتحاد شوروی در سنه ۱۸۹۷ م کشف شده که بر صخره کوهی در سه سطر خط تبتی و دو سطر خط یونانی نوشته شده و مضمون تبتی آن عبارت از شکل تبتی تری  رتنه (10) یعنی سه جوهر بودای است که آن را به زبان سانسگریت و خط یونانی کتیبهٔ جغتویا غزنی هم در سه سطر میبینیم .درسطر اول تنگی تایغان کلمه ایزگ یا ایسگ (11) را با ساکی تخاری و ساکیا سانسگریت ( بودا ) یا ساکه فرس قدیم که سکستان به نام هاست طبیق کرده اند که شاید نام نقار این نوشته باشد در سطر دوم حروف الفا + گاما را به حساب ابجدی یونانی ۱۰۳۸ عهد سیلیوکید (12) شمرده اند که مطابق یا سال ۷۶۹ ر ۷۷۰م باشد (13) . 

4_ در نوشته های زیان یونانی قبل المیلاد و مسکوکات اولین شاهان یونانی باختری در بین کلمات خاتمهٔ آن علامهٔ فاصله (14) دیده نمیشود ولی در قرن نخستین میلادی از مسکوکات شاهنشاه گواندو_ فریس  (15) ( ۱۹ ر ۴۸ م ) به بعد یک دایره کوچک به شکل (O) انگلیسی 


مربع کوچک در بین کلمات یا در خاتمۀ آن آمده که در تمام مسکوکات و نوشته های زبان تجاری رسم‌الخط یونانی تا اوایل دورۀ اسلامی مستعمل است و این علامۀ فاصله مولود احتیاج مردم این سرزمین در رسم‌الخط یونانیست تا به وسیله آن کلمات جمل را از یکدیگر تفکیک ککنده و حتی بقایای این علامت را در تفکیک آیات قرآنی بعد ها در رسم‌الخط کوفی شرقی هم‌ می بینیم که در نسخ عربی قرآن رواج نداشت.

خط یونانی در تمام دورۀ شاهان پارتهی از حدود ۳۰۰ تا ۲۰۰ ق ، م و عهد یونانیان باختر و کوشانیان بر مسکوکات نوشته میشد و مسکوکاتی نیز دیده میشود که بخط یونانی باختری و کمی پهلوی ضرب شده و از این برمی آید که ساسانیان هم در ولایات شرقی خو بدین رسم‌الخط سکه زده اند و ما مسکوکاتی را که از بگرام کابل بدست آمده میبینیم که بر آن تاج ساسانی و آتشکده با نام شاپور بر رسم الخط یونانی منقوش است (16) و حتی مسکوکات سورا شترین (17) گجرات هند در حدود قرن ۷ م خط یونانی دارد . (18) اما کتیبه های زبان و رسم‌الخط یونانی در افغانستان تاکنون سه  کتیبۀ مهم کشف شده است:

اول : سنگ نوشتهٔ یونانی و آرامی قندهار که یکی از آن بر قسمت بالای ۱۳ ونیم سطر به زبان یونانی دارد و مادر شرح سنگ – نوشته های یونانی شرح دادیم.

این نوشتۀ یونانی در سال دهم بودایی شدن آشوکا پادشاه خاندان موریا در ۲۵۹ ق ، م بر یک صخره کوه مدخل خرابه های شهر قدیم قندهار بدست راست طاق چهل زینۀ بابر کنده شده و عبارت از نصایح و اندرز های اخلاقی دین بوداست که در سرتا سر هند کتیبه های متعدد آن به چندین زبان از طرف آشوکا نوشته شده است.

به قول دانیل شاوم برزه (19) مدیر هیـٔت باستان شناسی فرانسه که کاشف سرخ کوتل و شهریونانی آی‌ خانم است « درکتیبه های آشوکا بسا نقاط تاریک موجود است ازین جهت داشتن ترجمۀ یونانی این متن چه کامل باشد چه ناقص بسیاری ارزش دارد و زبان  یونانی این کتیبه مبرا از تمام اثر های لهجه های منطقوی و ولایتی است.

طوریکه علمای یونان شناسی این متن یونانی را قطعات ممتاز ادبی یونانی خوانده اند که از نگاه ساختمان زبان هم پایۀ زمان فلاسفه و نطاقان یونانی از قبیل افلاطون و ارسطو وایز و قراطیس است.

می‌بینم که زبان تفکر و تحریر قندهار قرن سوم ق ، م همان زبانیست که در آتن یا به شهر میلیت (20) مروج بوده و حتی طرز کندن و نوشتن این کتیبه ها وحدت کلتور یونانی را تأیید میکند و ما میفهمم که در حوالی ۲۵۰ ق، م در قندهار زبان و اصطلاحات فلسفی یونانی در بیان افکار اخلاقی بودایی بکار رفته است (مجله آریانا ۲۶۳ ص۲۸ طبـع کابل ۱۳۴۴ ش).

سنگ نوشته های قندهار می‌رساند: که بقایای مدنیت دورۀ هخامنشی و رسم الخط و زبان آرامی درینجا با مدنیت یونانی خلط یافته در حالیکه از نظر فکر و فلسفه و آیین مبدأ آن کاملا بودایی است. پس ازین روست که مابسط یک یک مدنیت و هنر و رسم‌الخط آرامی و یونانی که هر دو از غرب آمده اند در وادی ارغنداب بامدنیت هندی مطالعه میکنیم در حالیکه این فرهنگ بودایی از همین وادی بطرف غرب سیر نکرده و آثار آن در قسمت غربی مجرای هلمند دیده نشده است.چون در خرابه زار شهر فدیم قندهار و حوالی آن در ماشور (مها = بزرگ + شور = شهرستان) واشوغه (شاید آشوکا ) وغیره تاکنون حفریات باستان شناسی صور گرفته بنابراین ممکن است در اثنای حفریات علمی آن در آینده آثار گزیده تری بدست آید.

دوم در سال ۱۹۶۳ م در ولایت تخار شمال شرقی افغانستان ذر ملتقای دریای آمو و کوکچه بر نقطۀ مرزی افغانستان و شوروی که آی خانم نامدار آثار یک شهر عظیم یونانیان باختری با بالا حصار و کوچه ها و مبانی بزرگ و حصار ها و جاده ها و خندق ها و بقایای پایه های سنگی منقوش وخشت ها و تیگر های مزین و ستون های سنگی و برخی ابزار فلزی و ظروف سفالی و مجسمۀ های هیر کلیس (21) و بازار ها و عمارات ورزشگاه (جمنازیم) یونانی با مجسمۀ هرمس (22) (قهرمان زور و پهلوانی پسر زـٔوس ) که آنرا بقرار کتیبۀ مکشوفه

چهار سطری مردی بنام تریبالوس ولد ستراتون (23) به هر مسو هیرکلیس (24) وقت کرده بود. از زیر خاك برآورده شد و این کتیبۀ یونانی د چهار سطری برسنگی متقور است. (عکس ۸)

دریکی از اطاقهای مکشوف این شهر که ۶×۷ متر ساحه دارد در نزدیکی دروازه کتیبۀ پنج سطری یونانی با چهار سطر دیگر طرف چپ برامده که در داخل اطاق چهار قبر بود و استخوانهای مردگان از آن کشف شد و دو تابوت فرسودۀ چوبی که در بین آن استخوانهای پوسیده بود بدست آمد و با این تابوتها همین کتیبه نصیب است که پران بخط و زبان یونانی چنین نوشته اند (25) :

پیتهو مقدس (26) محفوظ بود. و از آنجا کلی‌ارخوس (27) آنرا برداشته و بادقت درینجا نقل نموده . تا از دوربر گورکی نه ویو (28) بتابد : 

در کوچکی خوب خوب تربیه بگیر !

در جوانی خواهش های خود را ضبط کن !

در پخته سالی راستکار باش !

در پیری اندرز دهندۀ خوب باش !

ودر روز های باز پسین زندگانی بدان که چگونه بدون فسوس بمیری ! (29)

لویس روبر درشرح این کتیبه های یونانی می نویسد : که کلی ارخوس از مکتب تلامیذ اسطو بود که برای مطالعه فلسفه هندی و بودایی به باختر افتاده و در زمان بعد از سکندر بدین شهر یونانی اختر آمده و این گفتار های حکیمانۀ اسلاف یونانی را برین گوریکی از یونانیان نوشته باشد.

چون اثر فکری و فرهنگی و هنری یونانیان مقارن باسلطۀ سیاسی تا اوایل قرون میلادی درین سرزمین جریان داشت ورنگ مقامی باختری را گرفته بود و در حدود 250 ق ، مآثار آنرا در کتیبۀ قندهار هم می یابیم. پس این نوشته حکیمانه رابیک قرن بعد از اسکندریعنی پس از 323 ق ، م منسوب کرده میتوانیم و در تاریخ هنری خط هم یکی از قدیمترین آثار خط یونانی در افغانستان کهن است