الثانی کیکاوس
بن کیقباد ( ۲ ). در اول حال پادشاه مظفر بود و پیروز جنگ. وجمله ملوک اورامنقاد شدن، و مهتر سلیمان علیه السلام در عهد او بود. کیکاوس به سلیمان علیه السلام ایمان آورده بود، و ازو درخواست کرد: تا دیوان را فرمان بردار او کرده بود، و بجهت کیکاوس کوشکها و شهرها ساخته بودند: چون مدتی از ملک او بگذشت، ابلیس راه او بزد ، و او را در ضلالت انداخت
بیک روایت صرح بابل ساخت، تا از حال آسمان اطلاع یابد. حق تعالی فرشته را فرمان داد، تا تازیانه آتشین بران کوشک زد و خراب کرد، و ملوک بر کیکاوس عاصی شدند، و شمر ( ۳ ) ملک حمیر که در یمن پادشاه بود بروی عاصی شد.
______________________________________________________________
(۱) کذا فی الاصل. طبری ( ۱ : ۲۳۶ ) هو کیقباذ بن زاع بن نو حیاه بن میسو بن نوذر بن منوشهر
البیرونی : کیقباد بن زغ بن نوذکا ، بن ما یشو بن نوذر . مجمل ( ص ۲۹ ) کیقباد ابن الزاب ( زو ) و بروایتی پسر کیکامه پسر زو
(۲)طبری وی را پسرکیقباد یا پسر کیبیه. ( ۳ ) اصل سنجر. طبری ( ۱ – ۲۶۴ ) کیکاوس با ذوالاذعاربن ابرهه ذی المنار بن الرایش مصاف داد . ولی مسعودی ( مروج ۱ – ۱۴۱ ) گوید که نام شاه یمن شمر بن فریقس بود.
کیانیان طبقه(۵) (۱۴۳)
کیکاوس بجنگ او رفت شکسته شد و اسیر گشت و او را درچاهی کردند ، و دختر ملک یمن بر وی عاشق شد، تا رستم از سجستان لشکر برد، و اورا خلاص داد سعدی ( ۱ ) دخترملک یمن را باو بیاورد، کیکاوس را پسری بود سیاوخش نام ، سعدی بر وی عاشق شد، سیاوخش تن در فساد او نداد ، آن زن پدر او را بخیانت بر وی بد کرد، تا او را برسرلشکر بجنگ افراسیاب فرستاد، با افراسیاب صلح کرد، پدرش را بران صلح رضا نبود، بر وی سرزنش نوشت، او بضرورت بر افراسیاب رفت و دختر افراسیاب را بخواست ، بعاقبت افراسیاب او را بکشت، و دختر افراسیاب را از سیاوخش پسری آمد، کیخسرو نام کرد، و کیکاوس رستم را بفرستاد، تا بافراسیاب جنگ کرد و کیخسرو ( و ) مادرش را نزدیک کیکاوس آورد، کیکاوس مملکت به کیخسرو سپرد و پادشاهی سیستان به رستم داد ، بعد از ان پنجاه سال بزیست پس بمرد ، و مدت پادشاهی او صد و پنجاه سال بود. والله اعلم بالصواب