32

ماخذ جامی

از کتاب: نگاهی به سلامان و ابسال جامی

در صفحات گذشته داستان سلامان و ابسال را در منابع قدیم دوره اسلامی  به  سه وجه نقل کردیم که نقل حنین بن اسحاق و ابن سینا و ابن طفیل باشد. چون سلامان و ابسال حضرت جامی با وجوه ثلاثۀ سابقه مقابله شود، این نتیجه بدست می آید که مأخذ وی نقل اول یعنی ترجمه حنین بن اسحاق است نۀ داستان ابن سینا وابن طفیل . ولی حضرت جامی در نقل داستان تنوعی را وارد آورده ، و در هر جای حكایات مناسب وحكم و اندرزها و فروعی را بمناسبت موقع در آن اضافه کرده و مطالب را بدین وسیله مطابق ذوق عصر خویش، روشن تر و جالب تر ساخته و چاشنی عرفان و تصوف داده است. آقای علی اصغر حکمت در کتاب جامی، سهواً مأخذ او راهمان شرحین امام فخرالدین رازی و نصیر الدین طوسی میداند و گوید: "اما حکایت سلامان و ابسال را جامی از دو شرحیکه امام فخر رازی و خواجه نصیر الدین طوسی بر اشارات شیخ الرئیس ابو علی حسین ابن سینا نوشته اند اقتباس فرموده و در شرح خواجه نصیر، این حكایت به دوطریق روایت شده، که یک روایت آن با مختصر تغیری همانست که جامی بنظم آورده است ."


در این سخن گفتگویی نیست که محقق طوسی هر دو وجه داستان یعنى نقل حنین بن اسحاق وابن سینا را دیده بود ، و ۲۰ سال بعد از ختم شرح اشارات ، مختصر هر دو را در کتاب خویش نوشت ، ولی این اقتباس و اختصار محقق طوسی آنقدر فشرده و کوتا هست، که نمی تواند اساس کار حضرت جامی در تفصیل و اطناب و اشباع داستان واقع گردد ، و جزویات داستان را از ان تلخیص بگیرد . بنابران باید گفت : که عین ترجمه حنین بن اسحاق در نظر حضرت جامی بود و داستان خودرا از روی آن با تفصیل و اشباع بنظم آورد. حضرت جامی مرد خوش ذوق و دانشمند و ژرف بین سخن آفرینی بود ، بنابران در لف مضامین داستان ، صدها نکته و پند و حکمت را جای داد ، و بسا مطالب کارآمد مفید اجتماعی و اخلاقی و تر بیوی را به آن ضم کرد ، ولی علاوه ازین اضافات و زواید ، اصل داستان جامی با نقل حنین بن اسحاق در موارد ذیل اختلافاتی دارد ، که شاید حضرت جامی از طرف خود در آن وارد آورده باشد 

۱- در داستان حنین بن اسحاق که از یونانی ترجمه شده، اثر عقاید به ارباب انواع و میتا لوجی و اساطیر قدیم یونان نمایان است ، مثلا هنگامیکه سلامان و ابسال هر دو خویشتن را به دریا می اندازند تا غرق شوند ، پدر سلامان به روحانیت آب ، فرمان نجات از غرق ابسال را میدهد ، و این تعبیر ایمانیست به رب النوع بحر او كینوس (KEANOS) در میتا لوجی یونانی ، و هكذا هنگامیکه قایقو لاس حكیم، سلامان را به غار ساریفون برای مراقبه و تلقین روحی می برد چهل روز ادعیه و نماز های زهره را میخواند ، که این هم همان وینس ((YENIS ربة النوع عشق و جمال و بهار باشد. اما جامی در مثنوی خود این دو دلباخته دست از جان شسته را بجای طوفان های بحر در بین لهیب سوزان آتش می نشاند و گوید : 


چون سلامان آن حکایت ها شنید                  جامۀ آسودگی برخود درید

خاطرش از زندگانی تنگ شد                    سوی نابود خودش آهنگ شد

روی با ابسال در صحرا نهاد                      در فضای جان فشانی پانهاد

پشته پشته هیزم از هر جا بدید                      جمله را یکجا فراهم آورید

جم شد زان پشتها کوه بلند                           آتشی در پشتۀ کوه او فگند

هر دو از دیدار آتش خوش شدند                   دست هم بگرفته در آتش شدن

( اورنگ دوم ص ۳۵۵)


نجات دادن به سلامان از بین شعله های فروزان آتش نیز در منظومۀ جامی ، بجای روایت اساطیری یونان به تعبیر مناسب عصر جامی در آمده، و آنرا از " همت مردان دانسته است و گوید : 

شه نهانی واقف آن حال بود            همتش بر کشتن ابسال بود

بر مراد خویشتن همت گماشت                 سوخت اورا و سلامان را گذاشت

کار مردان دارد از مردان نصیب             نیست این از همت مردان غریب

(اورنگ دوم ، ص ۳۵۵)


در مرحله در هر حله دوم که ربة النوع جمال وعشق ، زهره ، در اصل داستان بعد از  درود ها و نمازهای اربعین حکیم به سلامان روی مینماید و اورا از خود می برد و در انجا آلهه بیست که برایش نمازها و ادعیه تقدیم میگردد ، در منظومه حضرت جامی همان خنیاگر چنگ نواز فلک است که جامی در این موقع باز مسئله را به عرفان و تصوف کشانده وحسن باقی را بر حسن فانی و عیش باقی را بر فانی ترجیح داده است : 

نقش ابسال از ضمیر او بشست            مهر روی زهره بر وی شد درست

حسن باقی دید و از فانی برید                  عیش باقی را زفانی بر گزید

(اور نگ دوم، ص ۳۶۰)



۲- در پایان داستان حنین بن اسحاق اشارا تیست به نوشتن این داستان وادعیۀ هفت سیاره (خدایان اساطیری یونان) برالواح سیمین و نهادن آن در گور پدر سلامان ، و بنای هرم ها و کشودن آن از طرف اسکندر وارسطو ، که جامی تمام آنرا حذف کرده، و بجای آن قصه را به وصایای پادشاه به سلامان و تأویل رموز داستان کند ختم میشود.